به گزارش ایرنا، تصویر روی قلیان شمایل مردی بود از تبار قجر با سبیل های در رفته تا بناگوش و چشمانی درشت با ابروانی خشن و پیوسته که انگار تنها برای عمه چشم تیز کرده بود.
قلیانهای آن روزها با تصاویر مرد قجری، هیبتی داشت و قلیان کشها هم مردانی سبیل کلفت یا پیرزنانی از آب و گل در رفته بودند و نه مثل قلیانهای فانتزی این روزها آدمهای فانتزی، یا خودمانی بگوییم سوسول.
زغال داغدیده و تنباکوی برازجانی این یاران شفیق قلیان، دل خوش کنک بی همتای عمه جان بود و با آنکه اصل و نسب تنباکو معلوم بود و اگر هم تقلبی در آن می شد نهایتش این بود که چوب خشک شده بوته های گوجه فرنگی را به آن می افزودند، اما خط قرمزی بود برای بقیه افراد خانواده و بخصوص زنان و دختران جوان.
آن روزها فقط امثال عمه فروغ بودند که شاید از سر ناآگاهی و اعتقاد به تن پاک کن بودن دود تنباکوی خالص یا نوعی شفا، به مصرف این دخان کهنه کار رغبت داشتند؛ ژست و کلاس هم نداشت.
ولی امروز قلیان برای کسی از سر بی اطلاعی قل نمی زند. همه می دانند هر پک که به آن زده می شود معادل چند نخ سیگار است، بعضی می گویند قلیان را از سر تفنن می کشند، بعضی افتخار به حرفه ای بودن در کشیدن قلیان می کنند، برخی هم انگار کلاس می دانند و عده ای هم فقط تقلید می کنند تا عقب نمانده باشند.
این ناهنجار قدیمی؛ امروز به نمادی از فرهنگ و تجدد هم بدل شده و وسیله ای جاذب برای مهمانی های شبانه و بیرون منزل بشمار می رود و البته قدم اول برای کشیدن برخی چیزهای دیگر هم هست.
عده ای با دود کردن تنباکوهایی که مثل تنباکوی برازجان هویت هم ندارد و معلوم نیست از چه موادی تهیه شده، بیماری و سرطان به داخل بدن خود می فرستند و گروهی هم تبر به دست، به جان جنگلهای بلوط افتاده اند و آنها را زغال می کنند تا بر سر قلیانهای فانتزی این روزها بسوزد و بسوزاند.
این جماعت قلیان کش مانند سیگاریهای محترم که همه شهر را زباله دانی تصور می کنند و ته سیگار خود را هر جا می اندازند و دودشان را به خورد همه می دهند، نه تنها ریه همه مردم را متعلق به خود می دانند انگار که منتی هم از بابت انتشار بوی تنباکوی خود بر گردن دیگران دارند و البته اینها هم باقیمانده تنباکو و سیاهی زغال خود را به هر جا می روند برجا می گذارند.
* قانونی شدن قل قل قلیان
اگر کمی به عقب برگردیم و قانون را مرور کنیم، مطابق قانون جامع کنترل و مبارزه ملی با دخانیات، مصوب سال 85، عرضه مواد دخانی در اماکن عمومی ممنوع اعلام و به موجب ماده 18 قانون مزبور اجرای این آیین نامه به هیات وزیران محول شد.
ولی در سال 86، وزارت کشور کلیات قانون را تغییر داد و اعلام کرد بر اساس ماده هفت آیین نامه اجرایی، استعمال این مواد در اماکن عمومی ممنوع است، اما قهوه خانه ها از شمول این آیین نامه خارج شدند و به این ترتیب کشیدن قلیان در قهوه خانه ها بصورت قانونی آغاز شد و بعد هم از قهوه خانه به خانه و کوچه و بازار و پارک آمد.
* جوانان، قلیان کشهای جدید
آمارها حاکی از این واقعیت تلخ است که استفاده از قلیان روز به روز در حال افزایش بوده و کاهش سن مصرف کنندگان زنگ خطر را به صدا در آورده است.
شاید از دلایل گرایش جوانان به کشیدن قلیان سپری کردن زمانی با دوستان با تفریحی زود گذر و به قول برخی ارزان باشد.
عامل بعدی که می توان آن را مهمترین دلیل این گرایش دانست، شکسته شدن قبح آن و عادی شدن این تفریح ناسالم در میان خانواده هاست.
حالا زنان جوان که روزگاری نگرانی آنها از دودی شدن مردان، عاملی برای جلوگیری از دودی شدن مردان با انواع آن بود، در پارکها و محلهای عمومی پا به پای مردان قلیان دود می کنند و یاد « نگاریهای» گذشته را برای اهلش زنده می کنند، آن هم علنی و در مقابل دید همگان.
قبح دود کشیدن در بین اعضای خانواده که شکست باید منتظر سایر دود کردنی ها هم بود و این بزرگترین خطر علنی شدن قلیان کشی و بی توجهی به آن است.
* انواع بیماری و سرطان سوغات شوم قلیان
به گفته پزشکان روند رشد سرطان در کشور نگران کننده است و 30 تا 35 درصد عوامل بروز سرطان ها به دلیل مصرف دخانیات است و 30 درصد مرگ و میر هم بطور مستقیم در اثر مصرف دخانیات است.
حجم دودی که از قلیان وارد بدن می شود 10 تا 20 برابر دود ناشی از مصرف سیگار است و سرطان های ریه، لب، دهان، حنجره، مری و معده، لوزالمعده و کبد کلکسیونی از کشنده ترین بیماری هایی است که هدیه های خود خواسته مصرف قلیان محسوب می شود.
*راهکارهای مقابله با این پدیده ناهنجار
دیگر گفتن از تعطیلی چایخانه ها و یا جلوگیری از عرضه قلیان در این اماکن سخن بیهود است زیرا گوشه گوشه شهر در پارک و خیابان و بیرون آن در بیابان هر جا که جماعتی نشسته اند شماری هم مشغول پک زدن به قلیان هستند و دود فرستادن به درون و بیرون.
احتمالا برخی و البته مسوولان که باید کار کنند مثل بسیاری موارد دیگر راه حل را فرهنگسازی می دانند و باز این فرهنگ زبان بسته است که باید مشکل دیگری از مشکلات را حل کند.
اما به اعتقاد مردمی که اهل دود و قلیان نیستند باید با این پدیده در اماکن عمومی برخورد شود زیرا علاوه بر بدآموزی در بین نوجوانان و جوانان، به سلامت افراد دیگر در این اماکن لطمه وارد می کند.
** لااقل بلوط ها را دریابیم
از چندین سال قبل دولتها با تامین گاز برای ساکنان مناطق جنگلی به میزان زیادی از قطع درختان جنگلی برای تامین سوخت جلوگیری کرده اند و واقعا هم در بسیاری مناطق می توان شاهد رشد بهتر و افزایش پوشش جنگلی بود.
اما چند سالی است که با افزایش قلیان کشهای کشور، بازاری جدید برای زغال و در نتیجه انگیزه برای بریدن و قاچاق چوب درختان جنگلی که بهترین آنها در مناطق مرکزی ایران بلوط است شکل گرفته است.
بازاری که مصرف کنندگانش بهتر از مشتریان سابق برای خرید زغال پول مصرف می کنند.
گسترش این بازار سبب شده که قاچاق چوب درخت های بلوط از استانهای چهارمحال و بختیاری و کهگیلویه و بویراحمد و از مسیرهایی مانند سمیرم و حاشیه زاگرس مرکزی به استان اصفهان و دیگر نقاط برای تولید و عرضه زغال افزایش یابد.
شاید تنها راهکار جلوگیری از نابودی بلوط های زبان بسته ممنوع اعلام کردن فروش زغال چوب جنگلی در مغازه ها و فروشگاههای سطح شهرهاست، ممنوعیتی که به نظر نمی رسد دستگاهی آن را اجرا کند.
با این حال بلوط ها همچنان زغال و زغالها گداخته و تنباکوها دود و ریه ها هر روز خراب تر می شود و هنوز هم عزم جدی و اقدام عملی تاثیر گذار در این مورد دیده نمی شود.
گ/7147/ 607
مجموعه قواعدی که بر عکس العمل دولت در مقابل اعمال ضد اجتماعی و برهم زننده نظم عمومی حاکم می باشد و تا از طریق تهدید و یا اجرای مجازات و یا به کار گرفتن اقدامات تامینی یا تربیتی درحدودقانون، اعمال مزبور را پیش گیری و عدالت نسبی و نظم امنیت برقرار می گردد که بدین وسیله مجرم را از عمل که انجام داده باز دارد
ویژگی های حقوق جزای
1: وجود ضمانت اجراهای خاص:این ضمانت اجرا همان عکس العمل دولت است که به صورت مجازات یا اقدامات تامینی و تربیتی است.
2 الزامی بودن حقوق جزا : بدین معنا که همه باید قواعدآن را به جا آورند
3: کلی و عام بودن قوانین کیفری: به معنی تساوی تمام افراد در مقابل قانون است
4: سرزمینی و شخصی بودن :منظور از سرزمینی بودن قواعد حقوق جزا ،این است که تاهرجا که مربوط با سرزمین آن کشور است بایدقوانین جزایی آن کشور اجراشود
تعریف جرم
تعریف جرم از دیدگاه های مختلف
دیدگاه قرآن
مفهوم قرآنی جرم: واژۀ جرم و مشتقات آن (مجرمین، اجرموا، یجرمنکم، تجرمون، اجرمنا...) بیش از 60 بار در قرآن آمده، و اصولاً بر همان مفهوم لغوی جاری است که کسب و کار زشت باشد )؛ با این حال، قرآن کریم آن را در مصادیق گستردهای به کار برده است که شامل مستکبران، ستمگران و منکران معاد هم میشود. در نتیجه، لفظ جرم در قرآن عام است و رفتار مجرمانه و عقاید و اخلاق انحرافی را نیز شامل میگردد. لفظ جرم در قرآن شامل هر گناهی نمیشود، بلکه گناهان به لحاظ شدت و ضعف و قصد مرتکب و حالات گوناگون او ممکن است تحت یکی از این عناوین قابل طرح باشد:
1. سوء پیشینه: با قرار گرفتن لفظ سوء در مقابل گناهان کبیره، از جمله در آیۀ «اِنْ تَجْتَنِبُوا کَبائرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ...» (نساء/4/31)، معلوم میشود «سوء» و «سیئه» به مفهوم گناهان صغیره است و شامل گناهان کبیره نمیشود و از این رو شامل جرم نمیگردد.
2. ذَنْب: ذنب و ذنوب به گناهان کبیره و شریرانه و حالات استکبار اطلاق میگردد و از این رو لفظ «ذنب» با «جرم» رابطۀ عموم و خصوص مطلق دارد.
3. خطا: واژۀ خطا (خطأ) به دو مفهوم در قرآن آمده است:
الف ـ خطای مسئول: اینگونه خطا که مشتقات آن در قرآن کریم به صورت خاطئون، خاطئه و خطیئه استعمال شده است، وقتی است که شخص گناه میکند و مسئولیت هم دارد. در این حالت، گناه سراسر وجود او را فرا میگیرد و بر نفس او چیرگی مییابد تا جایی که شخص بیاختیار و بدون قصد و اراده مرتکب گناه میگردد ( تاجالعروس، ذیل خطیئه) و از این رو حتى «سوء» که تنها شامل گناهان صغیره میشود، در صورت تکرار تبدیل به خطیئه و از گناهان کبیره محسوب میشود (بَلى مَنْ کَسَبَ سَیِّئَةً وَ اَحاطَتْ بِهِ خَطیئَتُهُ فَاولئکَ اَصْحابُ النّارِ هُمْ فیها خالِدون، بقره/2/81).
ب ـ خطای غیرمسئول: در این نوع خطا شخص از روی نسیان و بدون تقصیر مرتکب جرم میشود که معمولاً به صورت «خطئی» و «اخطأنا» آمده است.
4. اِثم: اثم در قرآن کریم به صورت های گوناگون (اثم، آثم، اثیم، تأثیم) و از جمله در مورد خمر، قمار، شهادت کذب و همچنین عذاب و عقوبت به کار رفته است. دربارۀ معنای این کلمه اختلاف نظر وجود دارد. برخی گفتهاند: کاری است که انسان را از ثواب باز میدارد، مانند لهو، بعضی آن را به معنای «ضرر» گرفته اند؛ چنان که در آیۀ 219 سورۀ بقره (2) میان اثم و منفعت مقابله به چشم میخورد. برخی دیگر گفته اند به اعمال مطلق «حرام» از آن نظر «اثم» گفته میشود که ضرر هستند و انسان را از خیر باز می دارند. با این توضیح، اثم بر تمام جرایم اطلاق میشود.
در قانون مجازات اسلامی از جرم تعریف نشده است،
فقط در مادۀ 2 قانون مجازات اسلامی در بیان اوصاف جرم آمده است: «هررفتاری اعم از فعل یا ترک فعلی که در قانون برای آن مجازات تعیین شده باشد جرم تلقی میشود
بخشی از سخنان آقای رئیس جمهور در اولین کنفرانس اقتصاد ایران:
"خوب است بعد از 36 سال یک بار هم که شده این اصل قانون اساسی را اجرا کنیم و برای مسائل مهم اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی به جای آنکه قانونی در مجلس تصویب شود، ماده قانونی یا برنامه را مستقیم به آرای مردم و همهپرسی بگذاریم"
خب این سخنان آقای رِیس جمهور آدم رو به فکر فرو میبره که چرا رئیس جمهور با این همه مسئله و مشغله و گرفتاری و گرونی و بی کاری و تورم ووو ... یعنی خلاصه با این همه کار رو زمین مونده از یه همچین مسئله ای و با این شدت و حدت صحبت میکنه.حتی دیدم که بعضی روزنامه ها امروزتیتر زده بودن «آرزوی بزرگ روحانی».البته اشکالی نداره ها زبون خودشونه و اختیارشم دست خودشون، ولی خب برا آدم سوال پیش میاد دیگه. وقتی آب(بخوانید مجلس) هست که تیمم جایز نیست و آدم عاقل هم وقتی آب در دسترسش هست تیمم نمیکنه ولی اگه کسی در همچین شرایطی تیمم رو انتخاب کرد حتما با آب مشکل داره و یا شاید خدای نکرده میخواد آب رو دور بزنه.حالا امیدواریم اینطور نباشه.
اما برا اینکه شبهه بر طرف بشه اول باید ببینیم که اصلا رفراندوم چیه؟و در کجای قانون اساسی اومده؟خب همه میدونیم که رفراندوم یعنی همه پرسی و لا بحث فیه
اما در اصول 59 و 177 قانون اساسی به موضوع رفراندوم اشاره شده و چگونگی انجام همه پرسی هم شرح داده شده.
ایرنا : حسن روحانی در نخستین کنفرانس اقتصاد ایران با شعار راهکاری دستیابی به رشد پایدار و اشتغال افزود: دستگاهها باید فعالیت های اقتصادی را بصورت شفاف بیان کنند.
رییس جمهوری گفت: یکی از اصول قانون اساسی که از روز اول تاکنون اجرا نشده و من به عنوان مسوول اجرای قانون اساسی بسیار دلم می خواهد شرایطی فراهم شود تا یکبار هم که شده به این اصل قانون اساسی عمل شود.
1)اگر مجوز 6 موسسه ای که در لیست انتظار کسب مجوز هستند صادر نشود چه بر سر 94هزار میلیارد سرمایه مردم که در این موسسات سرمایه گذاری شده است می آید؟
2)چرا با وجود تاکیدات بانک مرکزی،صدا و سیما و رسانه ها باز هم بعضی از موسسات به فعالیت خود ادامه می دهند؟
3)مطابق با قانون خصوصی سازی و قانون اساسی ،نهاد یا بنگاه خصوصی نمی تواند با حمایت "اشخاص حقبقی یا حقوقی دولتی" ادامه فعالیت بدهد. پس چرا بعضی موسسات به اصطلاح خصوصی با دست بردن به بیت المال تشکیل ،اداره و حمایت شده اند؟ در واقع چگونه می توان انتظار داشت که نهاد خصوصی با نهاد شبه دولتی دولتی رقابت کند؟
4)درصد سودی که این موسسات غیر مجاز ارائه می کنند خلاف عرف ،قانون و شرع می باشد اما فعالیت این موسسات ادامه پیدا می کند. به چه علت فعالیت این موسسات غیر مجاز ادامه پیدا می کند؟