قوانین دفعتا از فیلتر مجلس عبور نمی کنند ، و چه بسا مجلس واحدی آنها را تصویب نمی کند . بنابراین ظهور تعارضات ظاهری و گاه اساسی مسئله عجیب و نادری نیست . اخیرا با تصویب قانون مجازات اسلامی 92 تعارضی در مورد شروع به جرم قتل به وجود امده که حقوقدانها نیز در مورد حل آن اتفاق نظر ندارند . و اما اصل داستان :
مطابق ماده 613 قانون تعزیرات 1375 ، مجازات شروع به جرم قتل شش ماه تا سه سال حبس تعزیری است . در حالی که طبق ماده 122 قانون مجازات اسلامی جدید و بند الف آن ، مجازات شروع به « جرایمی » که جرم تام آن مستوجب سلب حیات و ... باشد ( مانند قتل ) حبس تعزیری درجه 4 است ، و مطابق ماده 19 قانون اخیر ، این مقدار عبارت است از بیش از 5 تا ده سال . شش ماه تا سه سال کجا ، و 5 سال تا 10 سال کجا !
1- بعضی حقوقدان ها که روش اصولی پیش گرفتند ماده 122 را عام لاحق و 613 را خاص سابق و نتیجتاً اعلام نموده اند که عام لاحق نمی تواند ناسخ خاص سابق باشد و تخصیص میخورد . البته میان اصولیین در اینکه آیا عام لاحق ناسخ است یا خاص سابق مخصص اختلاف است ، اما نظر دوم مورد قبول اکثریت واقع شده .
2- بعضی دیگر به روح حاکم بر قانون و دستور مقام رهبری نسبت به یکسان سازی مجازات ها و جلوگیری از پراکندگی قواعد حاکم استناد می کنند و اعلام می کنند که قانونگذار در مقام یکپارچگی قوانین بوده و بنابراین هرچه مخالف با قانون جدید باشد منسوخ است ، عام یا خاص آن تفاوتی ندارد . استدلال این گروه ماده 728 قانون مجازات اسلامی ( آخرین ماده ) است که هر قانون معارضی را منسوخ می داند . و حتی به عنوان مثال موادی از قانون تعزیرات را بیان میکند ( 625 تا 629 ) اما نامی از ماده 613 نمی برد . البته می توان استدلال دیگری به این عقیده افزود و نظر گروه اول را رد کرد ، چنانکه استاد عزیز دکتر کاتوزیان هم در کتاب مقدمه علم حقوق بیان کرده اند که خاص سابق همواره هم عام لاحق را تخصیص نمی زند ، بلکه ممکن است منظور قانونگذار از وضع عام ، استثنا ناپذیر بودن آن باشد که در این صورت همه خاص ها مخالف منسوخ هستند .
3- عده دیگر استدلال جالبی برای نسخ ماده 613 دارند و آن اینکه ماده 127 مجازات معاونت را منوط به آن کرده که در قانون خاص مجازاتی برای معاون منظور نشده باشد ، در حالیکه در مورد شروع به جرم این قید وجود ندارد و اگر قانونگذار بر آن بود که ماده 613 به قوت خود باقی بماند از این قید استفاده می کرد .
4- عده ای نسخ ماده 613 را چنین توجیه می کنند که در تقابل دو قانون عام ، ملاک مفاد قانون مؤخر است ، به عبارتی ایشان ماده 613 را قانون عام میدانند چراکه قانون تعزیرات قانون عام است . در واقع اینها به قالب قانون تعزیرات توجه می کنند حتی اگر مندرجات خاص داشته باشد ! البته این نظر ضعیف است و کاملا مشخص است که شروع به جرم در مقابل شروع به قتل قاعده عام شمرده می شود .
5- دکتر محمد صادقی معتقد است با توجه به ماده 728 تمام خاص های مخالف قانون جدید منسوخ اند به جز همین ماده 613 عزیز و صد البته مصوبات مجمع تشخیص ( زیرا می دانیم قانونگذار در مقام جنایت علیه بشریت هم که باشد قادر به نسخ مصوبات مرجع عالی تر نیست بنابراین مجازات شروع به جرم کلاهبرداری که مجمع به موجب قانون خاص تصویب کرده همچنان به قوت خود باقیست ) ! و توجیه ایشان اولاً توجیهی است که در شماره 1 بیان شده و در آن روش اصولی لحاظ شده و دیگر اینکه چنانچه پدری پسر خود را به قتل برساند ، طبق ماده 301 قصاص ثابت نمی شود و طبق ماده 447 مجازات او به ماده 612 ارجاع داده می شود که 3 سال تا 10 سال است . حال اگر همین پدر تنها شروع به قتل فرزند کند مجازات او طبق ماده 122 ( با فرض نسخ ماده 613 ) 5 تا 10 سال است ! یعنی مجازات شروع به قتل از مجازات جرم تام قتل بیشتر است !!!
با همه این تفاسیر ، بیش از 40 نظریه اداره حقوقی قوه قضاییه دیدم که نظر به نسخ ماده 613 داده اند و حتی ذیل بعضی از کتاب های قانون مجازات به صراحت ماده 613 را منسوخ اعلام کرده اند . نظر شخصی خودم عدم نسخ ماده 613 است ، زیرا اگرچه ظاهر آن است که قانونگذار در مقام نسخ ماده 613 بوده ، اما اصل تفسیر به نفع متهم ایجاب می کند که مجازات سبک تر مد نظر باشد به ویژه آنکه اختلاف در میزان مجازات ها بسیار فاحش است . حال قضاوت با شما ...
سوالات ترمی درس حقوق جزای اختصاصی مقطع کارشناسی :
سوال 1) عنصرمادی جرم دارای چه اجزایی است؟ نام برده توضیح دهید:
1- رفتار فیزیکی:«رفتارفیزیکی ممکن است درقالب فعل که شامل کرداروگفتاراست باشد یادرقالب ترک فعل »مثال فعل> قتل عمدیاضرب وجرح/ مثال ترک فعل > ترک انفاق – عدم ثبت واقعه ی ازدواج دائم /
نکته؛ رفتار فیزیک ممکن است نه فعل ونه ترک فعل باشد بلکه حالت باشد مثل اعتیاد به مشروبات الکلی و مواد مخدر وگاهی جرایم هم با فعل مثبت و هم با ترک فعل انجام میشود مانند کلاهبرداری ویا تخریب / 2- مجموعه شرایط واوضاع واحوال خاص : فعل یا ترک فعل مرتکب باید در شرایط خاصی رخ داده باشد ، ممکن است مربوط به مجرم یا قربانی باشد/ممکن است مربوط به زمان و مکان ارتکاب جرم باشد ویا هر چیز دیگری /وممکن است سلبی یا ایجابی باشد مثل سرقت که مال غیر است ، اگر مال غیر نباشد سرقت نیست /
3- نتیجه یا وقوع نتیجه: مثل خوردن یا کلاهبرداری که نتیجه ی آن تحصیل مال مردم وغیر می باشد/
سوال 2) شرایط مسئولیت کیفری تارک فعل را درصور وحالات مختلف تشریح کنید:
برخی کشورها صرف ترک فعل را موجب تحقق مسئولیت کیفری نمی دانند مثل آمریکا وانگلیس ،گروهی هستند در مواردی نتیجه ی حاصله را قابل انتصاب به ترک فعل ونتیجه ، وی را مرتکب قتل ونظایر آن می دانند ودر جایی پنجاه و پنجاه مدانند مثل فرانسه .
ترک وظیفه در فرانسه؛ قانون فرانسه در موارد چهارگانه زیر فرد را مجرم می شناسد:
1- ناشی از قانون یا قراردادباشد ،مثل جرایم مشهود مثلا پلیس از جرایم مشهود خودداری نماید یا سوزنبان که وظیفه اش را انجام نداده /
2- ناشی از وجود رابطه ی خاص باشد مثل یکنفر زوج یا زوجه که فرزندی را غیر زوج خود دارد و غذا نمیدهد تا طرف فوت کند ، این رابطه ممکن است بین فرزند ووالدین باشد یا دو تا برادر یا زن برادر/
3- ناشی از ایجاد خطر قبلی باشد مثل طرف متوجه شده خانه اش آتش گرفته و خودش فرار کرده وکسی که خواب بوده را بیدار نکرده است /
4- ناشی از پذیرش اختیار مسئولیت باشد، مثلا طرفی که مسئولیت قبول نموده بایستی مسئولیت آنرا به پذیرد/
*بسیاری از فقها امامیه واهل تسنن حبس شخصی با این ویژگی که آب و غذا به اوداده نشود تا بمیرد فردی را که حبس کرده قاتل می شناسند /
بحث قتل عمدی وغیر عمدی بستگی به نیت حبس کننده داردکه دربحث روانی یامعنوی مربوط می شود درتحریرالوسیله امام ره این قتل را قتل عمدی می داند، وهمچنین بندهای ب وپ ماده ی 290 ق.م. مصوب سال 1392 کسی که بنایی را به وجود آورده وبایستی تعمیر می کرده ولی تعمیر نمی کند وروی کسی خراب شود ضامن است ویا صاحب حیوانی، حیوان را رها کرده وباعث ضرر وزیان دیگری شده است محکوم است /
- نظرات افراطی اهل تسنن ؛((اگر یک نفرکه دسترسی به آب ندارد طلب آب از قومی نماید وآنها خود داری کنند و آن مرد بمیرد تمام افراد آن قوم باید قصاص شوند اما اگر همین فرد دسترسی به اب داشته باشد اینها مرتکب قتل خطایی شده اند وباید کفاره و دیه بپردازند ))
- نظر ابوحنیفه اگر فردی شخصی را حبس نماید ومانع از غذا و آب به وی شود ، حبس کننده را ضامن نمی داند بلکه معتقد است مرگ حاصله ناشی از تشنگی و گرسنگی بوده نه ناشی از حبس /
سوال 3)موضوع حقوق ایران در قبال قتل یا صدمات جسمانی ناشی از ترک فعل را تا قبل از تصویب ق.م.ا. سال 92 و قبل از پیروزی انقلاب اسلامی بیان کنید:
- قبل از تصویب ق.م.ا. مصوب سال 92؛ قبل ازتصویب ق.م.ا. سال92 حکم صریحی درقانون وجود نداشت وبسیاری ازحقودانان به استناد نبودن نص خاص اینگونه جرایم را باترک فعل محقق نمی دانستند « قانون مجازات اسلامی سابق مصوب 1370 در ماده های206قتل عمد/271 قطع عضو/295قتل خطایی، جرایم علیه تمامیت جسمانی اشخاص را بیان نموده ودر بند های الف وب 271 در باب قطع عضو بحث انجام فعل را آورده است .
اولا>قتل یا صدمات جسمانی ناشی از ترک فعل می تواند از مصادیق جنایت باشد و نیازی به تصریح قانونگذار نداشته است مثلا شخصی بچه کوچکی دارد و بقصد کشتن جایی نگهدارد که به او آب نرسد واو فوت کند/
ثانیا> وقتی مقنن از واژ هایی مثل فعل یا انجام دادن کار در مواد 206 و271 استفاده کرده معنی عرفی آنهارا مد نظر داشته است که این در معنی واژه های مذکور شامل ترک فعل هم میشود مثلا کسی با انجام ندادن وظیفه ای موجب قتل میشود بدین وسیله مورد سرزنش دیگران قرار می گیرد و به او می گوید دیدی چکار کردی ؟
ثالثا> نظریه ی مشورتی اداره ی کل حقوقی در زمان حاکمیت ق.م.ا. مصوب 1370 بدین شرح صادرشده است « همانگونه که قتل در اثر ارتکاب فعل مانند جرح، خفه کردن و نظایر آن محقق میشود در اثر ترک فعل هم محقق میشود مثلا اگر مادری تعهد شیر دادن فرزندش را داشته باشد وبه قصد کشتن به طفلش شیر ندهد تا بمیرد قاتل محسوب میشود /
-قبل از پیروزی انقلاب اسلامی : درزمان حاکمیت قانون مجازات عمومی نظریه ی اداره ی حقوقی بشرح زیراست :
ترک فعل درصورتیکه با تمام شرایط زیر همرا باشد عنصر تشکیل دهنده و تحقق قتل عمدی را در پی خواهد داشت ؛
1- ترک فعل عمدا و به قصد قتل انسانی زنده باشد >قصد نتیجه
2- رابطه ی علیت بین ترک فعل وفوت مجنی علیه وجود داشته باشد/
3- عامل ترک فعل به موجب «قوانین ومقررات/ قرار دادها / عرف / عادت مسلم» موظف بر انجام فعلی باشد یا عمدا آنرا ترک کرده باشد /
سوال 4) شرایط تحمیل مسئولیت به تارک فعل در حقوق ایران را نامبرده و هریک را تشریح کنید :
1- اولین شرط وجود یک وظیفه قانونی نه صرفا اخلاقی ولکن منظور از قانون صرفا قانون جزا نمیباشد بلکه سایر قوانین لازم الاجرا را نیز در بر میگیرد مثلا م1168 ق.م. «نگهداری اطفال هم حق وهم تکلیف والدین است » وم1176 ق.م. (هرچند مادر مجبور نیست که به طفل خود شیر بدهد لکن در صورتی که تغذیه طفل به غیر شیر مادر ممکن نباشد چنین وظیفه ای پیدا میکند)
2- دومین شرط برای انتساب نتیجه یعنی مرگ یا صدمه ی جسمانی به تارک فعل وجود رابطه ی سببیت لازم است که درم295 ق.م.ا. تدوین شده اگر به سبب جنایت واقع شود مثلا بر اثر تصادف فردی کشته شده وراننده متواری گردیده است قانون فرد راننده را قاتل می شناسد نه کسی که کمک نکرده است وبالعکس مادری که به فرزندش شیر نداده و طفل بر اثر گرسنگی و تشنگی مرده است مادر مسئول است پدری که فرزندش در حال غرق شدن است وپدر اورا نحانت نمی دهد در حالیکه شنا بلد نیست و توانایی جسمی ندارد چون خط ر متوجه خود او میشود در این حالت تکلیفی ندارد/
3- شرط سوم نیت و قصد نتیجه است در بحث مسئولیت تارک فعل چه قتل عمدی یا سایر قتلها مثل قتل شبه عمد یا خطایی یا صدمات جسمانی عنصر روانی بسیار مهم است اگر ترک فعل ناشی از سهل انگاری، غفلت، عدم دقت و..... باشد مسئولیت وی ارتکاب قتل غیر عمدی خواهد بود
سوال 5) وفق م290ق.م.ا. قتل در چه مواردی عمدی محسوب میگرددهر یک از حالات را با مثال توضیح دهیدک
الف- هرگاه مرتکب با انجام کاری قصد ایراد جنایت بر فرد یا افرادی معین یا فرد یا افرادی غیر معین از یک جمع را داشته باشد ودر عمل نیز جنایت مقصود یا نظیر آن حاصل شود خواه کار ارتکابی نوعا موجب وقوع آن جنایت یا نظیر آن بشود خواه نشود مثال: بهرام بمنظور بردن اتومبیل ناصر تصمیم به کشتن ناصر میگیرد ودر فرصتی که پیش آمده با چاقو به وی حمله میکند وبر اثر ضربات چاقو فوت میگردد عمل بهرام قتل عمد محسوب میشود/
ب- هرگاه مرتکب عمداکاری انجام دهد که نوعا موجب جنایت واقع شده میگردد هر چندقصد ارتکاب آن جنایت ونظیر آن را نداشته باشد ولی آگاه ومتوجه بوده که آن کار نوعا موجب آن جنایت یا نظیر آن میشود . مثال؛ منصور فرید را که شنا بلد نیست بدون قصد کشتن وعمدا به استخری عمیق پرتاب میکند که در نتیجه فرید میمیرد در اینموردمنصورقاتل قتل عمدی است.
پ-هرگاه مرتکب قصد ارتکاب جنایت واقع شده یا نظیر آنرا نداشته و کاری را هم که انجام داده است نسبت به افراد متعارف نوعا موجب جنایت واقع شده یا نظیر آن نمیشود لکن در خصوص مجنی علیه بعلت بیماری ،ضعف ، پیری یا هر وضعیت دیگر و یا بعلت وضعیت خاص مکانی یا زمانی نوعا موجب آن جنایت یا نظیر آن می شود مشروط بر آنکه مرتکب به وضعیت نامتعارف مجنی علیه یا وضعیت خاص مکانی یا زمانی آگاه و متوجه باشد مثال؛ هل دادن یک پیرمرد در استخر برای او کشنده باشد ت- هرگاه مرتکب قصد ایراد جنایت واقع شده یا نظیر آنرا داشته باشد بدون آنکه فرد یا جمع معینی مقصود وی باشد ودر عمل نیز جنایت مقصود یا نظیر آن واقع شود مانند اینکه در اماکن عمومی بمب گذاری کند . مثال ؛ طالب عضو سازمان منافقین است او بمنظور انتقام از مردم حزب الهی و کشتن تعدادی از ایشان دریکی از اماکن مذهبی که محل تجمع است بمبی را کار گذارده و متواری میشود بر اثر انفجار بمب چند تن شهید و عده ای هم مصدوم میشوند این عمل قتل عمدی است /
* تبصره 1 ؛ دربند ب عدم آگاهی وتوجه باید اثبات شود(عنصرروانی ) ودر صورت عدم اثبات جنایت عمدی خواهد بود/
*تبصره 2 ؛ در بند پ باید آگاهی وتوجه مرتکب به اینکه کار نوعا نسبت به مجنی علیه موجب جنایت واقع شده یا نظیر آن می شود ثابت گردد ودر صورت عدم اثبات جنایت عمدی ثابت نمی گردد /
سوال 6) در خصوص عنصر مادی جرم قتل عمدی چه مواردی مورد بررسی قرار میگیرد نامبرده و منحصرا توضیح دهید:
1- مرتکب جرم قتل عمد؛ دارای شرایط خاصی میست و هر کس می تواند مرتکب جرم قتل عمدی شود/
2-رفتار مجرمانه ؛ ممکن است فعل اصابتی یا غیر اصابتی ویا ترک فعل باشد /
3- موضوع جرم قتل عمد؛ انسان زنده باشد/
4 -وسیله ؛در تحقق این جرم دارای ویژگی خاصی نیست /
5-نتیجه در قتل عمد ؛ سلب حیات /
6- زمان ومکان ؛ در 4ماه حرام موجب افزایش دیه می شود ،همچنین در مسجد الحرام /
7- ویژگی مجنی علیه ؛ بعلت ضعف پیری ، بیماری و.... که البته در نوع خاصی از قتل عمد که در بند پ 290 توضیح داده شده است که مجنی علیه دارای ویژگی خاص است ، مرتکب نیز باید نسبت به این ویژگی ها آگاهی داشته باشد /
سوال 7)فعل اصابتی (مادی ) و فعل غیر اصابتی ( غیر مادی ) را درخصوص جرم قتل بررسی نمائید:
-فعل اصابتی یا همان فعل مادی :
فعلی است که بطور مستقیم بر بدن مجنی علیه اثر گذار باشد ومرگ در نتیجه ی صدمات وارده به عضوی محقق شود از جمله مصادیق آن:
1- ایراد ضرب وجرح
2- مسموم کردن
3- از ارتفاع پرت کردن 4- گلو فشار دادن 5- آتش زدن و امثال اینها - فعل غیر اصابتی یا همان فعل غیر مادی :
فعلی است که مرتکب انجام داده بر خلاف فرض قبلی به مجنی علیه اصابت نمی کند بلکه در فرض ثابت شود در اثر این عمل مجنی علیه فوت کرده است قتل قابل انتساب خواهد بود/
مثال ؛ شخص دیگری را بترساند وبر اثر ارعاب، آن شخص بمیرد و قصد قتل نیز داشته باشد یا عمل نوعا کشنده باشد بعبارت دیگر اینکه لازمه ی تحقق قتل عمدی شکستگی، پارگی، انهدام و.... عضوی از اعضاء بدن نیست و گاهی افعال غیر اصابتی می تواند منتهی به مرگ شده مثل انفجار صوتی و مرتکب راباید تحت عنوان قتل عمدی تعقیب و مجازات کرد/
سوال 8) م501 ق.م.ا. را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهید : « هرگاه کسی به روی شخصی سلاح بکشد یا حیوانی مانند سگ را بسوی او برانگیزد و یا هر کار دیگری که موجب هراس او گردد براساس تعاریف انواع جنایت به قصاص یا دیه محکوم میشود » : در پنج مورد فعل غیر مادی یا غیر اصابتی را تشریح میکنیم ؛
الف- استنادبه این ماده ملازمه با ارتکاب فعل از ناحیه مرتکب دارد مانند سلاح کشیدن، فریاد کشیدن لذا ترک فعل مصداق رفتار مرتکب در این ماده نمیباشد /
ب- عمل ارتکابی در این ماده تمثیلی است لذا با بیان(صحبت) نیز میتوان مرتکب قتل عمدی شد مانند شهادت کذب در اعمال منافی عفت از روی عمد/
ج-وسیله شرط نیست فلذا ایجاد هراس به هر طریقی میتواند مشمول این ماده قرار بگیرد/
د- عدم تحقق صدمه ی بدنی ناشی از فعل ، شرط لازم است بنابراین اگر مرگ براثر اصابت گلوله یا صدمات وارده بر اثر تهاجم سگ باشد از شمول این ماده خارج است/
ه- وقوع هراس یا وحشت در اثرفعل ارتکابی ضروریست ودر واقع هراس یا وحشت حلقه ای است که عمل ارتکابی را به نتیجه متصل میکند وپس از احراز این رابطه ی سببیت میتوان مرتکب را بلحاظ سایر شرایط مرتکب قتل عمدی دانست/
سوال 9) در خصوص ماده واحده ق.م.ا . خود داری از کمک بمصدومین ورفع مخاطرات جانی مصوب 54 چه مواردی قابل توجه است ؟ علاوه بر ذکر موارد نظریه مشورتی نیز در همین ارتباط وجود دارد آنرا بررسی و ارائه نمائید :
1- جرم موضوع این ماده مطلق است یعنی صرف خودداری کردن جرم است ووقوع ترک فعل منوط به شرط نیست/
2-مرتکب در وقوع وضعیت نقش نداشته باشد یعنی در معرض خطرجانی قرار نقش وتاثیری نداشته باشد/
3-جرم موضوع این ماده مادی صرف است یعنی خودداری کردن از کمک ، عمد یا بی توجهی او در انجام تکلیفی که بموجب قانون برای او مقرر شده است موثر در محکومیت نخواهد بود در حالی که قتل عمدی ناشی از ترک فعل ، سوء نیت مرتکب پایه ی اصلی محکومیت است /
4- سبب چنین وضعیتی ، متهم موضوع ماده واحده نبوده است در حالیکه لازمه ی انتساب قتل ، اثبات رابطه ی سببیت میان تارک فعل ومرگ است . اعمال ماده واحده در تمام مصادیق منحصر بمواردی است که رابطه ی علیت میان ترک فعل و نتیجه احراز نشود نظریه مشورتی:( همانگونه که قتل در اثر ارتکاب فعل مجرمانه مانند خفه کردن و نظایر اینها تحقق می یابد ممکن است در اثر ترک فعل هم محقق شود مثلا مادری که تعهد شیر دادن فرزندش را دارد بقصد کشتن ، به فرزند شیرندهد و اوبمیرد قاتل محسوب میشود هرگاه کسی طبق مقررات و نظاملت دولتی مسئول نجات غریق است وبر خلاف وظیفه اش از نجات غریق امتناع ورزدو غریق در اب خفه شود ترک فعل وی جرم و مشمول ماده ی 2 قانون خودداری از کمک بمصدومین ورفع مخاطرات جانی مصوب 54 است )در صورتی میتوان مرگ راناشی از ترک فعل دانست که اجزای فعل وجود داشته باشد.
1- تکلیف به انجام فعل از سوی مرتکب نسبت به مجنی علیه خواه تکلیف قانونی یا تعهد یا قرار دادی /
2- خودداری شخص از انجام تکلیف در صورت داشتن توانایی آن
3- احراز رابطه ی سببیت میان ترک فعل و مرگ
دراینمورد رابطه علیت بدین نحوملحوظ است که مسئول نجات غریق منحصرا قصد ترک فعل را دارد نه قصد نتیجه را . فلذا قتل موصوف از مصادیق شبه عمد میباشد ومسئول یا مرتکب ضامن پرداخت دیه خواهد بود در صورتیکه مسئول نجات غریق مرتکب ترک فعل شود و قصدش هم نتیجه باشد قاتل محسوب است و مجازات قتل عمد را خواهد داشت .
به عبارت دیگر نجات غریق > با قصد فعل نه نتیجه مرتکب قتل شبه عمد شده است و نجات غریق > باقصد فعل و نتیجه مرتکب قتل عمد شده است /
سوال 10) وفق م492 ق.م.ا. ارتکاب جنایت که موجب قصاص و دیه میباشد به چند شکل صورت می پذیرد؟ انها را نامبرده ،به مستند قانونی آنها اشاره و چنانچه فروض دیگری نیز متصور است اشاره نمائید : جنایت در صورتی موجب قصاص یا دیه است که نتیجه مستند به رفتار مرتکب باشد به سه شکل صورت می پذیرد؛
1- مباشرت مستند به ماده ی494 ق.م.ا.(مباشرت آن است که جنایت مستقیما توسط خود جانی واقع شده باشد)مانند آنکه با مشت دیگری را به قتل رساند یا با وسیله ای مانند تیر زدن، چاقو زدن و.... یا عمل مرتکب علت تمام کننده ی نتیجه ی مجرمانه باشد)/
2- تسبیب مستند به ماده ی506 ق.م.ا. که ممکن است عمدی یا غیر عمدی باشد (تسبیب در جنایت آن است که کسی سبب تلف شدن یا مصدومیت دیگری را فراهم آورد و خود مستقیما مرتکب جنایت نشود به طوری که در صورت فقدان رفتار او جنایت حاصل نمی شد مانند اینکه چاهی بکند و شخص در آن بیفتد و آسیب ببیند وامکان دارد جنایت تسبیبی عمدی باشد یا غیر عمدی و همچنین امکان دارد مسببین متعدد باشند بدون انکه هیچیک در وقوع جنایت مباشرتی داشته باشند و مرتکب جنایت شوند مانند اینکه چند نفر با کمک هم چاه بکنند )/ /
3- جمع سبب ومباشریااجتماع مستند بماده526 ق.م.ا. (هرگاه دو یا چند عامل، برخی به مباشرت و بعضی به تسبیب در وقوع جنایتی تاثیر داشته باشند، عاملی که جنایت مستند به اوست ضامن است وچنانچه جنایت مستند به تمام عوامل باشد بطور مساوی ضامن می باشد / )که دراین مورد دوفرض قابل تصوراست اول مباشراقوی ازسبب باشد.دوم سبب اقوی ازمباشرباشد یعنی مباشر صغیر / مجنون یا انسان جاهل باشد/
سوال 11)در ارتکاب جنایت دربحث جمع سبب ومباشردو فرض متصور است اشاره نمائید ضمنا درجرم قتل عمدی درجمع سبب ومباشرچه نکاتی حائز اهمیت است ؟ فرض اول؛مباشر اقوی از سبب است ؛ یعنی قتل به مباشر که مستقیما در سلب حیات مداخله دارد قابل انتساب است کسی که جنایت مستند به رفتار اوست. در این فعل سبب عالم است و معاون کسی است که موجبات تحریک و ترغیب را فراهم کرده است مباشر زمانی اقوی محسوب می شود که ارکان جرم(روانی ، مادی ، قانونی) متوجه مباشر باشد /
فرض دوم؛ سبب اقوی از مباشر است در صورتی که مباشر در جنایت بی اختیار ، جاهل ، صغیر غیر ممیز یا مجنون و مانند آنها باشد در اینصورت سبب ضامن است / نکات حائز اهمیت درفرض جمع سبب و مباشر بشرح زیر:
1- درجنایت از جمله قتل عمدی مباشر و سبب هر دوباید انسان باشند/
2- در قتل عمدی سبب در صورتی اقوی از مباشر است که اختلال وتزلزل در رکن معنوی ویا مسئولیت کیفری مباشذ پیش آید مثل عقل، بلوغ واختیار /
3- در قتل عمدی درمصداق سبب اقوی ازمباشراحرازرکن معنوی قتل عمدی در سبب ضروری است به همین اساس اینکه سبب اقوی را گاهی مباشر معنوی هم نامیده اند / سبب اقوی از مباشر در فرضی مصداق دارد که مرتکب دارای قصد یا مختار نبوده ودر اثر فریب یا اجبار دیگری مبادرت به خود کشی کند/
12) موضوع جرم قتل عمدی « انسان زنده دیگری غیر از مرتکب است » پیرامون حالات و فروض آن با اشاره به مستند قانونی توضیح دهید :
ارزشی که مقنن برای حیات یک انسان قائل است میشود موضوع جرم و م306 ق.م.ا. وتبصره ی آن در این خصوص چنین مقرر داشته اند جنایت عمدی به جنین هر چند پس از حصول روح باشد موجب قصاص نیست ، دراین صورت مرتکب علاوه بر پرداخت دیه به مجازات تعزیری محکوم میشود . تبصره؛اگرجنین زنده متولدشودودارای قابلیت ادامه ی حیات باشدوجنایت قبل ازتولدمنجربه نقص یامرگ اوشود ویانقص بعداز تولد باقی بماند قصاص باقی است .
*نکته ؛سلب حیات از جنین در هر مرحله ای صورت پذیرد قتل عمد محسوب نمیشود عنوانش سقط جنین است . خودکشی در بحث جرم قتل عمدی بررسی نمی شود چون موضوع این جرم انسان زنده ای دیگر غیر از مرتکب است /
13)نتیجه درجرم قتل عمدی«سلب حیات از انسان زنده»میباشدتوضیحات جامع وکامل رامعمول و پیرامون حیات مستقر وغیرمستقردراین جرم نیز توضیح دهید : نتیجه دراین جرم سلب حیات از انسان زنده یا همان مرگ است . قتل از جمله جرایم آنی و هم مقید به نتیجه است وباید توجه داشت که مرگ بعلت انجام عمل یا خودداری از انجام عمل محقق شده است ، یعنی رابطه ی علیت احراز شود ، در جرایمی که مقید به نتیجه اند مانند قتل ، صرف ارتکاب عمل و تحقق نتیجه کافی برای انتساب جرم به مرتکب نیست
زمان و مکان در جرم قتل عمدی نقشی ندارد ولی در مجازات مرتکب می تواند موثر باشد مانند ماههای حرام و شهر معظم مکه .
حیات مستقر؛ قانونگذار در م 372ق.م.ا. حیات غیر مستقر را درحکم مرگ قرار داده است، حیات غیر مستقریعنی وضعیت کسی که آخرین رمق حیات را دارد هرچند دچار مرگ قطعی یعنی توقف کامل فعالیت بدن نشده است ولی همانند مرگ مغزی بازگشت او به حیات مستقر محال است .
مرگ بعنوان نتیجه در قتل عمدی در صورتی محقق می شود که مرگ قطعی باشد و مرگ نسبی که همان حیات غیر مستقر است مانند مرگ مغزی مصداقی از آن به حساب می آید /
14) عنصر معنوی در جرم قتل عمدی چیست پیرامون هریک از حالات متصوره 4 سطر توضیح دهید:
*عنصر معنوی عبارتست از :علم به موضوع+عمددرفعل نسبت به شخص معین+فقدان قصدنتیجه+نوعاکشنده نبودن عمل+کشنده بودن نسبت به شخص خاص(آگاه بودن مرتکب به وضعیت خاص مجنی علیه)
15) سوء نیت عام وسوء نیت خاص بعنوان عنصر معنوی در جرم قتل عمدی چیست بطور کامل توضیح دهید :
- رفتار مرتکب باید ارادی باشد زیرا از واژه ی عمد چنین نتیجه می گیریم که در صورت غیر ارادی بودن مرتکب حتی بافرض علم به خلاف بودن و به رغم تحقق مرگ سوء نیت محقق نمی شود زیرا پایه ی رکن معنوی تمام جرایم اراده است .
عنصر معنوی دارای سه رکن است: الف) علم که به دو قسمت1- علم به حکم 2-علم به موضوع تقسیم شده است
ب) سوء نیت که به دو قسمت 1- سوء نیت عام 2-سوء نیت خاص تقسیم شده است.
ج) انگیزه.
الف 1- علم (علم به حکم ):یعنی آگاهی از امر یا نهی قانونگذار در مورد جرم قتل عمدی، یعنی مرتکب بداند که سلب عمدی حیات از دیگری جرم است. این امر مفروض است به این معنی است که یعنی کلیه ی افراد از آن آگاه هستند وجهل از آن مسموع نیست /
الف 2- علم به موضوع : در قتل عمد انسان زنده است و مرتکب در قتل عمد الزاما باید علم آنرا داشته باشد وادعای جهل به موضوع قابل استماع است /
چنانچه مدعی عدم آگاهی خود به انسان بودن طرف یا زنده بودن اورا به اثبات رساند از شمول اتهام قتل عمدی خارج است /
ب1- سوء نیت عام ،اصطلاح عمد در فعل یاعمد درعمل را سوء نیت عام گویند پس سوء نیت عام عبارتست از اراده به انجام عملی که می دانیم قانون آنرا منع کرده است ودر تمام جرایم عمدی سوء نیت عام از اجزای اصلی رکن معنوی است/
ب2- سوء نیت خاص ، سوء نیت خاص قصد تحقق نتیجه است که درجرایم مقید باید وجود داشته باشد/ درجرم قتل عمدی که نیز یک جرم مقید به نتیجه است سوء میت خاص وجود دارد. مثال ؛در بند الف م290ق.م.ا. قانونگذار گفته قصد ایراد جنایت و نظیر آن، در بند ب م290ق.م.ا. قانونگذار با حذف اصطلاح قصد ایراد جنایت و جایگزین نمودن جمله ی نوعا موجب جنایت واقع شده یا نظیر آن باشد . هرگاه مرتکب عمدا کاری را انجام دهد که نوعا موجب جنایت یا نظیر آن میگردد ،هرچند قصد ارتکاب ونظیرآن رانداشته باشد.ولی آگاه ومتوجه بوده که آن کار نوعا موجب آن جنایت یانظیرآن می شود. کشنده بودن می تواند به اعتبار(عمل/ موضع/ وسیله) باشد/ قانونگذار تحقق قتل عمدی منحصر به اثبات قصد قتل از سوی مرتکب نیست و می توان اشخاص را بدون داشتن قصد قتل نیز به مجازات قصاص محکوم کرد .
بدون قصد نتیجه به دو صورت می توان شخصی را به قصاص محکوم کرد :
1- عمل نوعا کشنده باشد .
2- قصد نتیجه نداشته وعمل نوعا کشنده نیست ولی نسبت به فرد خاص نوعا کشنده است /
16) شروع به جرم درقتل عمدی متصور است یا خیر ضمن تشریح آن نظریه عینی و ذهنی را نیز در این ارتباط بیان کنید :
شروع به جرم قتل عمدی درم613 ق.م.ا.(تعزیرات) بدین شرح پیش بینی شده است لذا شروع به قتل عمدی در حقوق ایران وارد شده است .
شروع به قتلی جرم است که عدم تحقق مرگ بدون اراده ی مرتکب باشد ، اگر به میل خود عمل را ترک نماید به عنوان جرم نبودن چنین شروعی است.
م124 ق.م.ا. هرگاه کسی شروع به جرمی نماید وبه ارادهی خود آنرا ترک کند به اتهام شروع به آن جرم تعقیب نمی شود لکن به میزان رفتارمجرمانه ای که از مرتکب صادر شده است به مجازات آن محکوم می شود مثل اینکه شخصی سلاح سرد حمل نموده است .
*نظریه ی عینی : انجام عمدی (عنصر مادی ) بخشی از عمل که قانونگذار0عنصر قانونی ) آنرا جرم دانسته است .
* نظریه ی ذهنی : انجام عملیات مقدماتی را مشروط بر این دانسته که با عملیات اجرایی رابطه ی مستقیم داشته باشد و بعبارت بهتر فاصله ی زمانی ومکانی عملیات مقدماتی ورکن مادی وجود نداشته باشد.
17)درچه حالاتی مرتکب قتل عمدی به قصاص و پرداخت دیه محکوم نمیشودتشریح کنید:
چنانچه مجنی علیه دارای یکی از حالات مندرج در ماده ی302 ق.م.ا. باشد مرتکب به قصاص وپرداخت دیه مطابق م302 ق.م.ا. محکوم نمی شود
1- مرتکب جرم حدی که مستوجب سلب حیات است.
2- مرتکب جرم حدی که مستوجب قطع عضو است مشروط به اینکه جنایت وارد شده بیش از مجازات حدی او باشد درغیر اینصورت مقدار اضافه بر حد حسب مورد دارای قصاص و یا دیه و تعزیر است.
3- مستحق قصاص نفس یا عضو فقط نسبت به صاحب حق قصاص وبه مقدار آن قصاص نمی شود.
4- متجاوز وکسی که تجاوز او قریب الوقوع است ودر دفاع مشروع به شرح مقرر در م156ق.م.ا. جنایتی بر او وارد شود
5- زانی وزانیه در حال زنا نسبت به شوهر زانیه در غیر موارد اکراه و اضطرار به شرحی که در قانون مقرر است
18) اجزاء رکن مادی در شرکت در قتل چه میباشد به شش مورد با توضیح اشاره نمائید:
1-ضرورت مشارکت بیش از یکنفر در ارتکاب قتل دیگری
2- شکل مداخله اشخاص می تواند بصورت مباشرت جمعی یا تسبیب جمعی یعنی چند تا سبب و یا می تواند سبب اقوی از مباشر باشد. همچنین نوع رفتار شرکا ممکنست به فعل ، ترک فعل یا بافعل یکی وترک فعل دیگری باشد افعال غیر مادی در شرکت قابل تصور است
3- مرگ نتیجه مجموع اعمال ارتکابی باشدفلذا صرف مداخله بیش از یک نفردرایراد ضرب وجرح به دیگری و فوت او برای تحقق شرکت در قتل کافی نیست و نتیجه ی مرگ حتما باید منتسب به همه باشد بنابراین چنانچه مقتول با ضربه ی مشخصی کشته شده باشد و مرتکب یا مرتکبان آن ضربه مشخص نشوند نمی توان همکی آنها را شریک در قتل محسوب نمود
4- مشخص بودن کم وکیف اقدامات شرکا ء اگر صدمات متعدد قابلیت انتساب به همه ی مداخله کنندگان را داشته باشد و علم اجمالی بر مداخله ی همه ی آنها وجود نداشته باشد قاضی برای تحقق رکن مادی شرکت در قتل آنرا کافی میداند ولزومی ندارد که معلوم شود کدام صدمه ناشی از عمل کدامیک از آنها بوده است
5- بی تاثیری شدت و ضعف اقدامات شرکا ء
6- وقوع شرکت در قتل موکول به تقارن زمانی و مکانی اقدامات شرکا نیست ومتفاوت بودن زمان ومکان اقدامات مانعی برای تحقق شرکت در قتل خواهد بود « تقارن زمانی باید خیلی نزدیک باشد و منتسب بر فعل باشد »تعریف رکن مادی شرکت در قتل : شرکت در قتل زمانی تحقق پیدا می کند که کسی در اثر ضرب وجرح عده ایی کشته شود و مرگ مستند به عمل همه ی آنها باشد خواه اثر کار آنها مساوی باشد خواه متفاوت /
19) مجازات شرکا در جرم قتل عمدی چیست حالات و صوری که در تحقق خواسته اولیاء دم یا بالعکس قاتل متصور است را بر اساس مستندات قانونی تشریح کنید: براساس م373ق.م.ا.حسب مورد مجنی علیه یا ولی دم می تواند
1- یکی از شرکادرجنایت را قصاص کند ودیگرشرکاباید بلافاصله سهم خود را از دیه را به قصاص شونده پرداخت کنند
2- یا اینکه همه شرکا یا بیش از یکی را قصاص کنددر اینصورت باید دیه ی مازاد بر جنایت پدید آمده را پیش از قصاص به قصاص شوندگان بپردازد
3- اگر قصاص شوندگان همه ی شرکا نباشندهر یک از شرکا که قصاص نمی شود باید سهم خودش از دیه جنایت را به نسبت تعداد شرکا به پردازد
4-مجازات شرکاء در قتل عمد قصاص است ولکن اولیاء دم برای اجرای قصاص شرکاء باید فاضل دیه را به آنها پرداخت کند
5- ولی دم حق قصاص یا حق گذشت دارد
6- برای وصول دیه به جای قصاص توافق طرفین بین قاتل و اولیای دم وجود دارد
تبصره ی م373 ق.م.ا:
« اگر مجنی علیه یا ولی دم خواهان قصاص بعضی از شرکاء باشد و از حق خود نسبت به برخی دیگر مجانی گذشت کند یا با آنان مصالحه نماید در صورتی که دیه ی قصاص شوندگان بیش از سهم جنایتشان باشد باید پیش از قصاص مازاد دیه ی آنان را به قصاص شوندگان بپردازد .م
- در صورتی که اولیای دم قادر به پرداخت دیه به شرکاء قاتل نباشد قصاص تا زمان پرداخت دیه به اجرا در نخواهد آمد
- سهم شرکاء در دریافت دیه مساوی است و میزان آن برابر است با میزان بی تقصیری آنها در تحقق نتیجه.
م 360ق.م.ا. : در مواردی که اجرای قصاص مستلزم پرداخت دیه به قصاص شونده است ، صاحب حق قصاص میان قصاص یا رد فاضل دیه و گرفتن دیه ی مقرر در قانون حتی بدون رضایت مرتکب مخیر است
سوال 20) مجازات معاونت در جرم قتل عمدی چیست هر دو فرض را بطور کامل با ذکر مجازات ودرجه آن مشخص و توضیح دهید:
در این مورد دو فرض مطرح است: الف) فاعل قصاص می شو د ب) فاعل قصاص نمی شود
الف) اگرفاعل اصلی قصاص شود:دربندالف م 127 ق.م.ا. چنین مقررداشته است«درجرایمی مجازات قانونی آن سلب حیات یاحبس دایم است معاون به حبس تعزیری درجه ی 2 بیش از 15 تا 25 سال ویا درجه ی 3 بیش از 10 تا 15 سال محکوم میشود .» شرط اساسی اعمال چنین مجازاتی علیه معاون اجرای قصاص در مورد قاتل است در غیر اینصورت عدم اجرای قصاص اعم از اینکه قاتل مسلمان و مقتول غیر مسلمان باشد
ب)اگرقاتل به هرعلتی قصاص نشود: مجازات معاون بر اساس میزان تعزیر فاعل اصلی جرم مطابق بند ت م127 ق.م.ا. تعیین میشود یعنی یک تا دو درجه پایین تر از فاعل اصلی خواهد بود . مجازات معاون از نوع جرم ارتکابی خواهد بود ، بنابراین در فرض قتل عمدی که فاعل اصلی قصاص نمی شود مجازات فاعل سه تا ده سال حبس است که از نوع مجازات درجه ی چهار میباشد زیرا مجازات تعزیری درجه ی چهار بیش از 5 سال تا ده سال حبس است .
مجازات معاون دراین فرض درجه ی 5 بیش از دو تا پنج سال/ درجه ی6 بیش از شش ماه تا دو سال حبس است . مجازات معاون یک یا دو درجه پایین تر از مجازات جرم ارتکابی باید تعیین شود
21) تقلیل مجازات نسبت به معاون در جرم قتل عمدی متصور است یا خیر حالات و فروض مختلف آنرا بیان نمائید :
براساس م 127 ق.م.ا بلی متصور است مجازات برای معاون یک تا دو درجه پایین تر از مجازات جرم ارتکابی یک حکم قانونی است
تقلیل مجازات : 1- قصاص ساقط شود؛ وقتی قصاص ساقط می شود موجب تقلیل معاون می شود
2- گذشت ولی دم موجب تقلیل میشود از یکسال تا پنجسال
3- قاتل قصاص می شود ، بنابراین دادگاه نسبت به معاون تصمیم میگیرد(اعمال تقلیل به دنبال اسقاط قصاص نیاز به گذشت شاکی از معاون ندارد / گذشت ولی دم از معاون موجبی است برای تخفیف مجازات از یکسال تا پنجسال ،در صورتی که ولی دم فقط از معاون گذشت نماید در صورت قصاص قاتل دادگاه میتواند مجازات معاون را تخفیف دهد
22)در چه شرایطی قتل عمدی موجب قصاص است یکی از شرایط قاتل و یکی از شرایط مقتول را تشریح نمائید:
الف) در صورت تقاضای ولی دم :(قصاص در صورت تقاضای ولی دم ووجود شرایط مقرر در قانون قصاص میشود در غیر اینصورت مطابق مواد دیگر قانون از حیث دیه و تعزیر عمل میگردد ) ب) سایر شرایط :1
- شرایط قاتل:
الف- قاتل مسلمان با مقتول یک دین داشته باشند
ب- قاتل پدر یا اجدادپدری نباشند(این ادعا که مرتکب پدر یایکی از اجداد پدری مجنی علیه است باید در دادگاه ثابت شود ودر صورت عدم اثبات حق قصاص حسب مورد با سوگند ولی دم یا مجنی علیه یا ولی او ثابت میشود )
ج- قاتل ومقتول هردوعاقل باشند
د- قاتل بالغ باشد 2- شرایط مقتول:
1- عدم استحقاق قتل مقتول استحقاق قانونی وشرعی قتل را نداشته باشدمهدور الدم نباشد« قتل نفس درصورتی موجب قصاص است که مقتول شرایط مذکور در م302 ق.م.ا را نداشته باشد واگر قاتل مدعی وجود این شرایط باشد باید موارد مذکور در ماده ی 302ق.م.ا. را طبق موازین قانونی در دادگاه ثابت کند »
2- برابری در دین تساوی موقعیت قاتل و مقتول از جهات آزادگی ایمان جنسیت وسلامتی بدن . اگر مسلمان غیر مسلمان را بکشد قصاص نمی شود/
3- عاقل بودن
23) اگر قاتل در استحقاق قتل مقتول اشتباه کند تکلیف چیست (با استناد به م 303 ق.م.ا ) :
قانونگذار در م 303 ق.م.ا. فرض سوال را پاسخ داده است دراین فرض علاوه بر پرداخت دیه به سه تا دهسال حبس طبق م 612 ق.م.ا محکو م میشود/
24) به بند الف م 302 ق.م.ا چه ایرادی وارد است آنرا تشریح نمائید (( بند الف : مرتکب جرم حدی که مستوجب سلب حیات است ))
قانونگذاربا توجه به اطلاق بند الف م 302 ق.م.ا. مستحق مرگ بودن را نزد همه افراد جامعه پذیرفته است که این منطقی نیست با اصل برائت و حق دفاع متهم در دادگاه و اینکه مرجع رسیدگی به تظلمات دادگستری است مغایرت دارد به همین دلیل در تبصره ی یک این ماده چنین مقرر داشته اقدام در مورد بندهای الف و بوپ این ماده (302) بدون اجازه ی دادگاه جرم است و مرتکب به تعزیر مقرر در کتاب پنجم محکوم میشود
میتوان گفت بعضی از جرایم باعث می شود که خون مرتکب فقط نسبت به بعضی هدر باشد مثل جرایم محارب / فحاشی و توهین به پیامبر اسلام و 14 معصوم صلوات الله عیه ، زنا و لواط در مرتبه ی چهارم اگر محصنه نباشد /
با درود فراوان به بازدیدکنندگان عزیز
هفته گذشته به دعوت کانون وکیلان کرمانشاه و ایلام به شهر کرمانشاه رفته بودم تا با موضوع تحلیل ابعاد حقوقی -جرم شناختی کیفرزدایی در قانون مجازات اسلامی سخنرانی کنم و کارگاه آموزشی برپا دارم. جلسه خوبی بود حدود 4 ساعت گپ و گفت خوبی با همکاران وکیل داشتم به مبانی نظری و تئوریک کیفرزدایی پرداختم و سپس تکنیک ها و فنون تشویق قاضیان دادگاه ها به استفاده مناسب از نهادهای کیفر زدا در قانون مجازات را مورد بحث و بررسی قرار دادم. رییسان پیشین و فعلی کانون و سایر اعضاء خون گرم هیات مدیره در جلسه حضور داشتند. از همگی آنان به خاطر مهمان نوازی بی شایبه شان فره سپاس دارم.
آقایی جنت مکان
مجموعه قواعدی که بر عکس العمل دولت در مقابل اعمال ضد اجتماعی و برهم زننده نظم عمومی حاکم می باشد و تا از طریق تهدید و یا اجرای مجازات و یا به کار گرفتن اقدامات تامینی یا تربیتی درحدودقانون، اعمال مزبور را پیش گیری و عدالت نسبی و نظم امنیت برقرار می گردد که بدین وسیله مجرم را از عمل که انجام داده باز دارد
ویژگی های حقوق جزای
1: وجود ضمانت اجراهای خاص:این ضمانت اجرا همان عکس العمل دولت است که به صورت مجازات یا اقدامات تامینی و تربیتی است.
2 الزامی بودن حقوق جزا : بدین معنا که همه باید قواعدآن را به جا آورند
3: کلی و عام بودن قوانین کیفری: به معنی تساوی تمام افراد در مقابل قانون است
4: سرزمینی و شخصی بودن :منظور از سرزمینی بودن قواعد حقوق جزا ،این است که تاهرجا که مربوط با سرزمین آن کشور است بایدقوانین جزایی آن کشور اجراشود
تعریف جرم
تعریف جرم از دیدگاه های مختلف
دیدگاه قرآن
مفهوم قرآنی جرم: واژۀ جرم و مشتقات آن (مجرمین، اجرموا، یجرمنکم، تجرمون، اجرمنا...) بیش از 60 بار در قرآن آمده، و اصولاً بر همان مفهوم لغوی جاری است که کسب و کار زشت باشد )؛ با این حال، قرآن کریم آن را در مصادیق گستردهای به کار برده است که شامل مستکبران، ستمگران و منکران معاد هم میشود. در نتیجه، لفظ جرم در قرآن عام است و رفتار مجرمانه و عقاید و اخلاق انحرافی را نیز شامل میگردد. لفظ جرم در قرآن شامل هر گناهی نمیشود، بلکه گناهان به لحاظ شدت و ضعف و قصد مرتکب و حالات گوناگون او ممکن است تحت یکی از این عناوین قابل طرح باشد:
1. سوء پیشینه: با قرار گرفتن لفظ سوء در مقابل گناهان کبیره، از جمله در آیۀ «اِنْ تَجْتَنِبُوا کَبائرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ...» (نساء/4/31)، معلوم میشود «سوء» و «سیئه» به مفهوم گناهان صغیره است و شامل گناهان کبیره نمیشود و از این رو شامل جرم نمیگردد.
2. ذَنْب: ذنب و ذنوب به گناهان کبیره و شریرانه و حالات استکبار اطلاق میگردد و از این رو لفظ «ذنب» با «جرم» رابطۀ عموم و خصوص مطلق دارد.
3. خطا: واژۀ خطا (خطأ) به دو مفهوم در قرآن آمده است:
الف ـ خطای مسئول: اینگونه خطا که مشتقات آن در قرآن کریم به صورت خاطئون، خاطئه و خطیئه استعمال شده است، وقتی است که شخص گناه میکند و مسئولیت هم دارد. در این حالت، گناه سراسر وجود او را فرا میگیرد و بر نفس او چیرگی مییابد تا جایی که شخص بیاختیار و بدون قصد و اراده مرتکب گناه میگردد ( تاجالعروس، ذیل خطیئه) و از این رو حتى «سوء» که تنها شامل گناهان صغیره میشود، در صورت تکرار تبدیل به خطیئه و از گناهان کبیره محسوب میشود (بَلى مَنْ کَسَبَ سَیِّئَةً وَ اَحاطَتْ بِهِ خَطیئَتُهُ فَاولئکَ اَصْحابُ النّارِ هُمْ فیها خالِدون، بقره/2/81).
ب ـ خطای غیرمسئول: در این نوع خطا شخص از روی نسیان و بدون تقصیر مرتکب جرم میشود که معمولاً به صورت «خطئی» و «اخطأنا» آمده است.
4. اِثم: اثم در قرآن کریم به صورت های گوناگون (اثم، آثم، اثیم، تأثیم) و از جمله در مورد خمر، قمار، شهادت کذب و همچنین عذاب و عقوبت به کار رفته است. دربارۀ معنای این کلمه اختلاف نظر وجود دارد. برخی گفتهاند: کاری است که انسان را از ثواب باز میدارد، مانند لهو، بعضی آن را به معنای «ضرر» گرفته اند؛ چنان که در آیۀ 219 سورۀ بقره (2) میان اثم و منفعت مقابله به چشم میخورد. برخی دیگر گفته اند به اعمال مطلق «حرام» از آن نظر «اثم» گفته میشود که ضرر هستند و انسان را از خیر باز می دارند. با این توضیح، اثم بر تمام جرایم اطلاق میشود.
در قانون مجازات اسلامی از جرم تعریف نشده است،
فقط در مادۀ 2 قانون مجازات اسلامی در بیان اوصاف جرم آمده است: «هررفتاری اعم از فعل یا ترک فعلی که در قانون برای آن مجازات تعیین شده باشد جرم تلقی میشود