هوالاحسن سمیع و بصیر
سلام . سلامی به زیبایی گل . سلامی به لذت رها شدن پروانه ای از پیله و سلامی به گرمی تابستان کربلا.
سلام به بهترینه وعده کنندگان . سلام به تویی که دل ها با ذکرت آرام می گیرد و سلام به تو ای احسن الخالقین .
نوشتن نامه برای کسی که هر روز و هر دقیقه و هر لحظه به آدم نزدیک هست سخت است. بارالها کمی و کاستی های منو در این نامه ببخش.
خدایا تو از رگ گردن به من نزدیک تری ولی من روز ها و ماه ها ازتو دور تر ام .از این دور تر ام مگه می شه که فقط در سختی ها و مشکلات یادت می کنم و تو را ثنا می گم
. خنده ام می گیرد یا شاید ام گریه برای اینکه برای کسی نامه می نویسم که همه ی هستیم و نیستیم از اوست ! آن هم اینقدر ساده و بی ریا .
خدایا خیلی سوال های بی جواب دارم .
گاهی اوقات در گوشه ی اتاق نیمه تاریک ام به پنجره و باران های مثل مرواریدت خیره می شوم و با خودم زمزمه می کنم که آیا گناهانم را می بخشد ؟؟ اما بلافاصله نوایی در درونم می پیچه : هوالرحمن الرحیم .
یا در زمان محرم تو تاریکی مجلس ها با خودم فکر می کنم آیا توبه ام قبوله ؟؟؟
باز این نوای در دلم نجوا می کند : هو الغفورالرحیم.
بعضی اوقات وقتی رو برگ های زرد پاییزی که راه میرم با همان صدای خشخش با خودم فکر می کنم چرا منو آفریدی در حالی که فرشتگانت در هر حال تمحیدت می کردند. اینبار این نوا خیلی آروم تر می گه : خدا می دونه آنچه که تو نمی دونی.
خدایا بعضی اوقات از دستت ناراحت می شم . اخه چرا اون های که به ناحق می خورند پول دار ترند .؟
چرا اونایی که مسخره می کنند با هاشون به آدم بیشتر خوش می گذره؟ اصن چرا همیشه بد ها بهترند؟؟ اما این بار نوای درونم پاسخی نمی ده فقط یک سوال می کند : در نزد خدا یا مردم؟
خدایا این نامه ممکنه اولین و آخرین نامه ام به تو باشد . منو ببخش واسه همه طلب کاریام که در زندگی از تو دارم .خدایا منو ببخش که صدای مظلومی رو می شنوم و کاری نمی کنم.
خدایا می خوام تشکر کنم ازتو که مادری مهربان و صبور و پدری سخت کوش و زحمت کش به من اعطا کردی . و از همه مهم تر سلامتی . خدایا ممنون که اگه نمی تونم دوای درد مستندان باشم تو منو هم دردشون کردی لااقل درکشون کنم . خدایا ممنون که این نوا ها رو همیشه در دلم زنده نگه داشتی .
خدایا من بار ها کمک ها وامداد های تو را دیده ام ولی بی تعقل از آن ها گذشتم . بهم قدرت تعقل بیشتر اعطا کن.
خدایا من چمران نیستم برایت زیبا بنویسم و یا بابایی که زیبا برایت پرواز کنم بارالها همت نیستم که برایت زیبا شهید شوم . ولی خواسته ای دارم ازتو که آن ها رو واسطه قرار می دهم .
خدایا از تو می خوام هیچ وقت در هیچ جای دنیا اشک پدر و مادری در نیاد .
از طرف :نیاز مند ترین مو جودات
گیرنده : بی نیاز ترین موجودات
خسته ام رئیس خسته ام از اینکه همه ی راه تنهام...
تنها مانند یه گنجشک توی بارون،خسته ام از اینکه هرگز کسی رو نداشتم
که بگه کجا میریم ،از کجا میاییم و یا چرا میریم بیشتر از مردمی خسته ام که
همدیگه رو آزار میدن خسته ام از همه ی درد هایی که میشنوم و حس میکنم
هر بیشتر میشن درست مانند اینه که خرده های شیشه تو سرمه همه ی
زمانها میتونید بفهمید ؟!
-خانم ها فقط به مادیات ،پول ، طلا و خانه احتیاج ندارند.بزرگترین نیازشان ، نیازهای عاطفی و احساسی است.پس تا می توانید باید همه جوره شرایط را برایشان آماده کنید.
-اگر قرار بود بیشتر اوقات تان را با دوستان تان بگذرانید پس چرا با زندگی یک زن بازی می کنید؟داشتن دوست خوب است اما به موقع و بجا... ولی رفیق بازی بعد از ازدواج کار درستی نیست.به جای آن به همسرتان برسید.
-همسرتان میخواهد بداند که چقدر دوستش دارید؟! لطفا خسیس بازی در نیاورید !!! ابرازاحساسات ، از جمله چیزهائی است که هرچه از آن خرج کنید، نه تنها کم نمی شود بلکه روز به روز بیشتر و بیشتر هم می شود.
-از ابراز احساسات به همسرتان نترسید چه خوب باشد چه بد!! با رد و بدل کردن احساسات خود، محبت تان بیشتر می شود . اگر قرار بود ابراز احساسات نکنید اصلا چرا زن گرفتید؟!؟!
-شما که نمی خواهید مانند یک سنگ یا دیوار نفوذ ناپذیر به نظر برسید!! پس بهتر است اجازه دهید همسرتان بداند در دل شما نسبت به او ، زندگی تان و فرزندتان چه می گذرد.با او در این موارد حرف بزنید.