جدیدترین مطالب فارسی

دانلود عکس و فیلم، دانلود آهنگ جدید، دانلود بازی، مطالب تفریحی جذاب، استخدام، دانلود مداحی

جدیدترین مطالب فارسی

دانلود عکس و فیلم، دانلود آهنگ جدید، دانلود بازی، مطالب تفریحی جذاب، استخدام، دانلود مداحی

5 داور جنجالی تاریخ فوتبال ایران!!!

این داوران را نه براساس اشتباهات قضاوت، بلکه براساس نوع شخصیت و مصادیق بارز رفتاری توام با جنجال در این رده تعریف شده اند:


1. مرحوم داود نصیری(نابغه): داود نصیری بزرگمرد فوتبال، وزنه برداری، شنا و ... که در ورزش های مختلف متخصص بود و گاهی مدیر تیم های ملی فوتبال و داور بود، در سال های 30 تا 52 قضاوت کرد. علاقه ویژه به «تاج» داشت ولی با قدرت تمام کمتر پیش آمد از این علاقه، سوء استفاده کند، در همان روزگار رفتار اصغر تهرانی طرفدار شاهین و ابوالقاسم حاج ابوالحسن که از فطر علاقه به آبی ها «تاج ابوالحسن» نامیده می‌ شد، با نصیری متفاوت بود. نابغه ورزش که در سال 1955 از طراحان طرح جامع ورزش کشور فرانسه هم بود!

2. بهمن بهلولی (طرفدار): علاقه به یک تیم ورزشی غیرقابل انکار است اما ارائه آن و رساندن علاقه به واکنش های رفتاری عجیب بوده و هست، البته در این عرصه تعارفات سنتی و اجتماعی بهلولی از هواداری پرسپولیس بیشتر بود. جمله آشنای بهلولی، در پایان بازی ها همگام با چشم در چشم علی پروین دوختن و اجازه گرفتن برای نواختن سوت پایان بازی، بارزترین مصداق تعارف و علاقه بهلولی به پرسپولیس و پروین بود.

3. احمد ابهران(بی باک): احمد ابهران با تظاهر به بی باکی، گاهی اوقات با تصمیم های اغراق آمیزش همه چیز را در منتهی الیه (عجاب)، اگزجره می‌ کرد. اخراج بازیکنان بزرگ تیم های پرطرفدار جلوی چشم طرفداران آنها تحسین جامعه فوتبال را طی سال های 69 تا 73 برانگیخت و او را مبدل به داور اول ایران ساخت اما بازی 30 دی 73 و سوت های احساس زده و اشتباهش در دربی معروف مورد اشاره آینده کاری او را نابود کرد ...

4. محسن ترکی (بی احساس): ترکی در روزگار برهوت داوری، به عنوان یک داور بی تعارف، محکم، قاطع و فاقد احساس خود را مطرح کرد و 5 بازی دربی را سوت زد و رکورد محمد صالحی را شکست. او مثل صالحی، خنده و لبخند را نمی‌ شناخت و مثل صالحی بیشترین کارت زرد و قرمز زمان خود را نشان می‌ داد، ترکی، گویی زاده شده بود تا احساس هواداری به یک تیم را وجود خود بکشد تا جایی که این نوع احساس بدل به خشکی و غیرقابل انعطاف بودن شد.

5. محسن قهرمانی (شگفت انگیز): نگاه او به مقوله داوری، شاید خودنمایانه بود. قهرمانی غالبا عجیب ترین آنها را می‌ گرفت گاهی اوقات این تصمیمات عجیب به اشتباه منجر می‌ شد مثل سوت او در بازی پرسپولیس ـ سپاهان ؛ اهدای ضربه کاشته به استقلال روی مکث اندوی گلر ذوب قبل از شروع مجدد والبته یکی از مشهورترین ها : اخراج نیکبخت پس از شنیدن بدحرفی زیرلبی او!

منبع:ورزش3

جلسه هم اندیشی

یه روز قرار شد شورای فرهنگی دانشگاه با اساتید روحانی دانشگاه یه جلسه هم اندیشی بزاره. منم از طرف بسیج  رفتم. جلسه به ابتکار دکتر اکرمی (رئیس) بود. خلاصه شروع شد و بعد از طرح بحث توسط رئیس، یکی یکی صحبتهاشون رو گفتند. در کل نظرات جالبی دادن اما جلسه مون یه پدیده داشت. پدیده ی جلسه یه حاج آقایی بود که چند سال پیش یعنی مثلا 10 سال پیش علاوه بر تدریس مدیر فرهنگی دانشگاه هم بود همین دانشگاه خودمون. ایشون در بحث اوقات فراغت بچه ها تو خوابگاه گفت: آقای رییس! اون موقع که ما بودیم. تو اوقات فراغت بچه ها کاست علی رضا افتخارری رو تو خوابگاه پخش می کردیم! شما هم می تونید از این جور طرح ها استفاده کنید.

نمی دونم این حرفو از کجاش درآورد. من که داشتم منفجر مییشدم. دو سه نفر از روحانیون حاضر هم همینطور اما خب چه میشد کرد؟ نظر ایشون این بود دیگه...!

انتظار برای خدا

عجیب است که در عصری که سرعت حرف اول را می زند، کلام خدا از انتظار صحبت می کند. البته خدا هم خدای سرعت است و هم خدای صبر و انتظار. او خیلی چیزها را طوری آفریده که به سرعت عمل می کنند. مانند رعد و برق یا سرعت گردش زمین و سیارات و خیلی چیزهای دیگر با سرعت عمل می کنند. اما...

 

اشعیاء 40: 28-31
دنیای ما به سرعت به پیش می رود. در یک قرن گذشته علم و دانش با سرعت برق به پیش رفته و سرعت پیشرفت علم در قرن گذشته به هیچ وجه قابل مقایسه با تمام قرون گذشته نیست. همه چیز سریع و تند شده است. هواپیماهای سریع، قطارهای سریع السیر، اتومبیلهای سریع با سرعت 300 کیلومتر در ساعت و حتی بالاتر. مردم به دنبال کامپیوترهای با سرعت بالا هستند. اینترنت با سرعت بالا و در حقیقت انسان به دنبال سریعترین چیزها در این عصر است. غذا در عرض یک دقیقه گرم می شود. لباسها سریع شسته می شود. خانه سریع پاک می شود. همه چیز سریع و سریع و سریع. مسلما" این سرعت بر شخصیت و حالتهای ما مسیحیان نیز تاثیر گذاشته است. وقتی چیزی به سرعت اتفاق نمی افتد عصبی می شویم. من خودم آدم عجولی هستم و نمی توانم خیلی زیاد صبر کنم.


مزمور 27: 14 می گوید: " برای خداوند انتظار بکش، نیرومند باش و دل قوی دار؛ آری منتظر خداوند باش ."
عجیب است که در عصری که سرعت حرف اول را می زند، کلام خدا از انتظار صحبت می کند. البته خدا هم خدای سرعت است و هم خدای صبر و انتظار. او خیلی چیزها را طوری آفریده که به سرعت عمل می کنند. مانند رعد و برق یا سرعت گردش زمین و سیارات و خیلی چیزهای دیگر با سرعت عمل می کنند. اما نباید فراموش کرد که خدای ما خدای صبر و انتظار است. خدا بارها در کلامش می گوید برای من منتظر باش. ابراهیم 25 سال طول کشید تا وعده خدا را دریافت کرد. ایوب مدت طولانی درد کشید تا برکت خدا را دریافت کرد. موسی چهل روز و چهل شب در حضور خدا وقت گذراند تا خدا را ملاقات کرد. کلام خدا می گوید: "منتظران خداوند خجل نخواهند شد." یا به کلامی دیگر شرمنده نخواهند شد.
در عصری که همه چیز با سرعت است ولی خدای ما به دنبال انتظار ما است. ببینید داود چقدر برای خدا انتظار کشیده است که می گوید: " از فریاد خود خسته شده ام؛ گلویم خشک شده و چشمانم از انتظار برای خدایم تار گشته است." (مزمور 69: 3) آیا تا به این حد برای خدا انتظار کشیده ای؟
البته می دانم و مطمئنم که در میان شنوندگان این پیام عده ای هستند که اصلا" وقتی به دعا و کلام خدا نمی دهند چه برسد به انتظار برای خدا. ولی با این پیغام می خواهم شما را تشویق کنم که هم به خدا وقت دهید و هم انتظار او را یاد بگیرید. با شخصی صحبت می کردم و به من می گفت من خیلی سوالها از خدا دارم ولی خدا هیچ جوابی به من نمی دهد. تعجب کردم و از او سوال کردم: " آیا به خدا وقت می دهی؟ وقت دعای شخصی داری؟" گفت: " نه حوصله وقت صرف کردن برای دعا ندارم!" آیا کسی به شما وقت ندهد و از شما سوال نکند و منتظر جوابش نباشد منطقی است که بگوید شما به او جواب نداده اید؟
در مزمور 106: 13 می گوید که قوم اسرائیل: " کارهای او را بزودی از یاد بردند، و مشورت او را انتظار نکشیدند. هوای نفس خود را در بیابان پیروی کردند، و خدا را در صحرا آزمودند. پس آنچه خواستند بدیشان عطا فرمود، اما لاغری در جانهای ایشان فرستاد."


انتظار برای خدا چند شرط دارد:
1- انتظار صبر می خواهد. بدون صبر و تحمل وقت، انتظاری بوجود نمی آید. 
2- انتظار چشمداشت دارد. توقع دارد. به یک نقطه ای نگران است و توجه متمرکزی به چیز خاصی دارد. بعضی اوقات این توجه ملاقات خداست و بعضی اوقات دریافت پاسخ دعایی و بعضی اوقات جواب به سوالی. به هر حال انتظار همراه با توقع است.
3- انتظار گاهی اوقات با داد و بیداد است و گاهی اوقات همراه سکوت. داود می گوید گلویم خشک شده از بس فریاد کرده ام. پس هنگام انتظار فریاد نیز می کشید که گلویش خشک شده. من لحظات عالی با خدا داشته ام که همراه فریاد بوده است. به یاد دارم وقتی تازه به هلند آمده بودیم و در یک دهکده دور افتاده در هلند با خانم و رودریک به سر می بردیم یک روز که خیلی خسته بودم به جنگلها رفتم و شروع به فریاد کردم و گفتم خداوندا من از خود خسته شده ام و نمی خواهم فایده ای نداشته باشم. من می خواهم تو را ملاقات کنم و از تو نقشه بگیرم. آنجا بود که خدا با من صحبت کرد و فرمود کار خدا را در هلند شروع کنم." خیلی از کارهای بزرگ و بجا ماندنی با انتظار در حضور خدا بوجود می آید. انتظار همراه سکوت نیز هست. انتظار همیشه با فریاد نیست بلکه اکثر اوقات با سکوت است. جاهایی که مردم انتظار می کشند اکثرا همراه سکوت است. مخصوصا اگر همراه شما کسی نباشد.

4- انتظار همراه تفکر و تامل است. امکان ندارد که برای چیزی انتظار بکشید و در حال تفکر نباشید. در بودیسم توجه زیادی به مدیتیشن یعنی تفکر و تامل می شود. اما فرق بودیسم با مسیحیت این است، که در بودیسم برای هیچ و پوچ تمرکز و تفکر می کنند ولی در مسیحیت برای خدا انتظار و تفکر و تامل می کنند. وقتی خود را برای همه چیز باز بگذارید خیلی خطرناک است چون در این موقعیت خود را برای ارواح شریر نیز باز می گذارید و فرصتی به ارواح شریر می دهید.
5- انتظار بدنبال پاداش است. اشعیاء 30: 18 می گوید کسی که برای خدا انتظار می کشد مبارک خواهد شد. اشعیاء 40: 31 می گوید منتظران خدا قوت تازه خواهند یافت. اشعیاء 49: 23 می گوید منتظران خداوند شرمنده نخواهند شد. مراثی 3: 25 می گوید خداوند برای آنانیکه منتظر او هستند، نیکو است.
6- انتظار دارای تداوم است. هوشع 12: 6 می گوید برای خدا دائما منتظر باش. انتظار وقت و پشتکار و پیگیری دائم می خواهد.
7- در ضمن انتظار خستگی دارد. داود می گوید خسته شده ام. در انتظار کشیدن حوصله آدم سر می رود و گاهی اوقات خسته می شود و می برد. وقتی انتظار می کشی به جایی می رسی که می گویی فایده ای ندارد و پاسخی نیست پس به کارهای خودم ادامه دهم یا انتخابهای نادرست را شروع می کنی. مانند ابراهیم که وقتی سالها منتظر فرزند وعده از خدا بود و خبری نشد و هاجر را گرفت تا از او فرزندی داشته باشد.
8- کسی که انتظار می کشد امیدوار است. انتظار همراه امید است. امکان ندارد امیدی نداشته باشی و انتظار بکشی. خدای ما شایسته است که به او امیدوار باشیم. هر جا در کتاب مقدس که از امید صحبت شده منظور آن انتظار نیز هست. در رومیان 8: 23 وقتی در مورد انتظار برای نجات صحبت می کند می توان انتظار را امید نیز ترجمه کرد. امیدوار برای نجات.

 

من بارها برای خداوند انتظار کشیده ام و همیشه نیز خدا برای من پاسخ بوده است. برای ازدواجم با ریما 15 روز روزه گرفتم و خدا او را به من داد. برای خدمتم در ایران باز هم روزه گرفتم و دعای طولانی با انتظار کردم و خدا مرا جواب داد. برای آنانکه از پشت خنجر زدند در حضور خدا منتظر ماندم و بعضی از آنها آمدند و عذرخواهی کردند و یا من از آنها عذر خواهی کردم و روابط به حال اول برگشت. نه فقط در زندگی خود بلکه در زندگی مردان و زنان خدا دیده ام که هر کس منتظر خدا شده، بی جواب از نزد خدا برنگشته. مردانی چون برادر ست با زندگی پربرکت 99 ساله با فرزندان و نوه ها و نتیجه های پربرکت. مردانی مثل برادر دیباج که نه سال و بیست و هفت روز در زندان منتظر خدا شد و البته برای مسیح شهید شد ولی خانواده ای پربرکت بجای گذاشت و زندگی نمونه ای را برای ما به ارمغان آورد. اینها مشتی از خروار است. در تاریخ مسیحیت مردان و زنان زیادی بوده اند که با ماندن در حضور خدا و انتظار برای او نه فقط شرمنده نشده اند بلکه برای خود و نسلشان برکت بوده اند. بگذارید امروز با انتظار در حضور خدا و ملاقات او مانند موسی ها و ایلیاء ها و ایوبها وارث برکات آسمان و زمین شویم.

هوالاحسن سمیع و بصیر

سلام . سلامی به زیبایی گل . سلامی به لذت رها شدن پروانه ای از پیله و سلامی به گرمی تابستان کربلا.

سلام به بهترینه وعده کنندگان . سلام به تویی که دل ها با ذکرت آرام می گیرد و سلام به تو ای احسن الخالقین .

نوشتن نامه برای کسی که هر روز و هر دقیقه و هر لحظه به آدم  نزدیک هست سخت است. بارالها کمی و کاستی های منو در این نامه ببخش.

خدایا تو از رگ گردن به من نزدیک تری ولی من روز ها و ماه ها ازتو دور تر ام .از این دور تر ام مگه می شه که فقط در سختی ها و مشکلات یادت می کنم و تو را ثنا می گم

. خنده ام می گیرد یا شاید ام گریه برای اینکه برای کسی  نامه می نویسم که همه ی هستیم و نیستیم  از اوست !  آن هم اینقدر ساده و بی ریا .

خدایا خیلی سوال های بی جواب دارم .

گاهی اوقات در گوشه ی اتاق نیمه تاریک ام به پنجره و باران های مثل مرواریدت خیره می شوم  و    با خودم زمزمه می کنم  که آیا گناهانم را می بخشد  ؟؟ اما بلافاصله نوایی در درونم می پیچه : هوالرحمن الرحیم .

یا در زمان محرم  تو تاریکی مجلس ها با خودم فکر می کنم آیا توبه ام قبوله ؟؟؟

باز این نوای در دلم نجوا می کند : هو الغفورالرحیم.

بعضی اوقات وقتی رو برگ های زرد پاییزی  که راه میرم  با همان صدای خشخش با  خودم فکر می کنم چرا منو آفریدی در حالی که فرشتگانت در هر حال تمحیدت می کردند. اینبار این نوا خیلی آروم تر می گه : خدا می دونه آنچه  که تو نمی دونی.

خدایا بعضی اوقات از دستت ناراحت می شم . اخه چرا اون های که به ناحق می خورند پول دار ترند .؟

چرا اونایی که مسخره می کنند با هاشون به آدم بیشتر خوش می گذره؟ اصن چرا همیشه بد ها بهترند؟؟ اما این بار نوای درونم پاسخی نمی ده فقط یک سوال می کند : در نزد خدا یا مردم؟

خدایا این نامه ممکنه اولین و آخرین نامه ام به تو باشد . منو ببخش واسه همه طلب کاریام که در زندگی از تو دارم .خدایا منو ببخش که صدای مظلومی رو می شنوم و کاری نمی  کنم.

 خدایا می خوام تشکر کنم ازتو که مادری مهربان و صبور و پدری سخت کوش و زحمت کش به من اعطا کردی . و از همه مهم تر سلامتی . خدایا ممنون که اگه نمی تونم دوای درد مستندان باشم تو منو هم دردشون کردی لااقل درکشون کنم . خدایا ممنون که این نوا ها رو همیشه در دلم زنده نگه داشتی .  

خدایا من بار ها کمک ها وامداد های تو را دیده ام ولی بی تعقل از آن ها گذشتم . بهم قدرت تعقل بیشتر اعطا کن.

خدایا من چمران نیستم برایت زیبا بنویسم و یا بابایی که زیبا برایت پرواز کنم بارالها همت نیستم که برایت زیبا شهید شوم . ولی خواسته ای دارم ازتو که آن ها رو واسطه قرار می دهم .

 خدایا از تو می خوام هیچ وقت در هیچ جای دنیا اشک پدر و مادری در نیاد .

از طرف :نیاز مند ترین مو جودات

گیرنده : بی نیاز ترین موجودات

در کتاب درمان با نماز دکتر زهیر رابح آمده:کورتیزول - هورمون فعالیت در بدن انسان- به وقت نماز صبح شدیداً رو به افزایش می نهد و با افزایش آن درجه فشار خون بالا می رود. لذا بعد از نماز صبح و بین ساعت شش تا نه، احساس نشاط زیادی به انسان دست می دهد، از این روست که این اوقات پس از نماز، اوقات کسب رزق و روزی به حساب می آیند. ترمذی از رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) روایت می کنند که رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) فرموده: «اللهم بارک بامتی فی بکورها» خدایا، برکتت را برای امتم در سحرها قرار بده.

 و اما در مورد هر نماز: