فرهنگ عامه
ترکمنها براى موسیقی سنتی و باباغمبر[باباقمبر] که بهعنوان پیر موسیقی آنان شناخته شده احترام خاصى قایل هستند. در زمان حاضر نیز هر هفته در روزهای سهشنبه و جمعه مردم براى زیارت به آرامگاه وی که در استان مرو واقع شده است، میروند. «شخصی بهاسم غمبر، چوپان اسب حضرت علی بوده است که بعدها لقب «بابا» به وی داده میشود. غمبر اسب حضرت علی را میچرانده و به آن خیلی خوب رسیدگی میکرده، به همین دلیل حضرت علی او را دوست میداشته است. باباغمبر در طول چراندن اسب برای خود دوتاری ساخته بود. او با این دوتار آهنگى را مینواخت که در هنگام نواختن دوتار، اسب حضرت علی که بهنام «دولدول» معروف بود، به آواز دوتار گوش فرامیداد و اشک از چشمان دولدول میریخت و علف نمىخورد. به این دلیل «دولدول» روز به روز لاغر و لاغرتر میشد. حضرت علی متوجه لاغری اسب خود میشود. از باباغمبر پرس و جو میکند: «غمبر چرا دولدول لاغر میشود؟» غمبر پاسخ میدهد: «من نمیدانم. بعد از این روزی حضرت علی پنهان از بابا غمبر، آنها را تعقیب و تماشا میکند.» غمبر آهسته آهسته از ساحل رودخانه میرفته و دوتار مینواخته است. دولدول نیز به آواز دوتار گوش فرامیداده و علف چریدن خود را قطع میکرده است. حضرت علی این واقعه را از نزدیک میبیند و بهآهستگی به بابا غمبر نزدیک میشود. غمبر آمدن حضرت علی را احساس نمیکند. وقتى که خیلی به غمبر نزدیک میشود، او را به اسم صدا میزند، غمبر با دیدن حضرت علی، بسیار خجول از جای خود برمیخیزد و میدود و فریاد میزند که: «ای زمین بشکاف! مرا در خود فرو ببر!» غمبر به آن فرو میرود. در این فرصت گوشه پرده دوتار وی به زمین افتاده بود. در این موقع حضرت علی از غمبر میپرسد: «تو را کی خواهم دید؟» غمبر پاسخ میدهد: «در روز قیامت. در مکّه با تو دیدار خواهیم کرد». به این ترتیب بابا غمبر بهطور زنده غایب میشود و در محلی که گوشه پرده دوتار غمبر افتاده است، درختی میروید که این درخت، درخت پسته بوده است. شباهت این درخت به گوشه پرده دوتار از همین جا سرچشمه میگیرد. و هر قسمت آن درخت را بکنی، آن قسمت برای گوشه پرده دوتار مناسب است.» محلی که در مرو است بنا به روایات تاریخی، در این محل مستقر نیست ولی بهعنوان محل وقوع و محل بروز آن حادثه و به حرمت و عزّت باباغمبر در این محل دو گنبد بنا گردیده است که باخشىهای ترکمن به این محل میآیند و آواز و ترانه میخوانند.
[ظاهراً این مطلب از اینجا گرفته شده است]
******
کریم قربان نفس، شاعری بدون مرز
کریم قربان نفس، شاعری نوپرداز، مترجمی توانا و روزنامهنگاری نکتهسنج در 18 اکتبر سال 1929 میلادی در روستای ییلانلی از توابع بخش گوگ تپه ترکمنستان متولد شد. وی در سن هفت سالگی اولین شعرش را سرود و نخستین بار، شعر وی در روزنامه صدای کالخوزچی به چاپ رسید. در سال 1942 پس از ناکامی در عشق، شعر یاشلیق دراماسینی را سرود که درباره عشق شکست خوردهاش میباشد. این شعر در بین مردم بیشتر با نام «منینگ یگیت وقتیم، سنینگ قیز وقتینگ» مشهور و از سرودههای محبوب وی در بین جوانان است که در سال 1968 چاپ شد و به زبانهای مختلفی ترجمه شد. کریم قربان نفس در دانشگاه آ.م.گورکی ترکمنستان موفق به اخذ لیسانس ادبیات شد و بهخاطر برخورداری از درک عمیق سیاسی دو بار به نمایندگی مجلس انتخاب گردید. از جمله آثار او که در ایران به چاپ رسیدهاند، میتوان به کتابهای «فراغینگ قاشیندا» و «یورگ پایاماسی» اشاره کرد که هر دو به کوشش آقایان مراد دوردی قاضی و محمود عطاگزلی چاپ شدهاند. همچنین در کتاب «ایمان ترکمن» که منتخبی از اشعار سه شاعر ترکمنستانی (کریم قربان نفس، بردی خداینظر، قربان نظر عزیز) است، میتوان ترجمه 35 شعر از او را یافت. انتخاب و ترجمه این اشعار توسط آقای عبدالرحمن دیهجی به انجام رسیده که شایسته تقدیر است.
[باز به نظر میرسد این مطلب هم خلاصهای از این باشد]
******
فرش ترکمن تنوعی شگفتانگیز از زندگی و تصاویر
قوم ترکمن بیش از هر کالایی به فرشهای خود علاقهمند بوده و آنها را به شکلها و اندازههای گوناگون میبافتهاند تا نیازهای متنوع زندگی کوچنشینی و نیمهکوچنشینی را برآورد، نمادهای آن نوع زندگی را یادآوری کند و مایه شادی زندگی کوچنشینی باشد.
زنان عشایر و از جمله ترکمنها در انواع بافتهها چنان کاردان و مسلط بودند که با سادهترین ابزارها مجموعه متنوع و شگفتانگیزی را ایجاد میکردند که گاه، بهویژه هنگام عروسی، روی شتر و اسب به نمایش گذاشته میشد. در عین حال، همین فرشها، هر اندازه با دقت و زیبا بافته شده بود، زیر دست و پا و در زندگی گذرا و ناپایدار و در عین حال پر غرور و حادثه ترکمنها از بین میرفت. تاریخ قالی ترکمن انعکاسی از تاریخ این قوم است. همچنانکه در مورد تاریخ هیچ قبیلهای نمیتوان با اطمینان سخن گفت، بیان تاریخ قالی ترکمن نیز خالی از اشکال نیست الگوی کلی قالی ترکمن نشان از تحولات شدید ندارد، زیرا بهصورت نقشهای تکراری باقی مانده است. این نقشها در ایران بیش از ششصد سال سابقه دارند و در بسیاری از مینیاتورهای قرن هفتم هجری به بعد منعکس شدهاند. از آنجا که کهنترین قالی بهدست آمده جهان نیز دارای نقشهای تکراری است، باید پذیرفت که نقشهای ترکمنی در یک مرحله ابتدایی باقی ماندهاند. تار و پود قالیهای ترکمنی در بعضی از موارد از پشم است و آنها از پشم گوسفندان خود برای بافتن چنین فرشهایی استفاده میکنند. قالی ترکمن را زنان روی دار افقی و در درون چادر میبافند، در نتیجه بافت قطعات کوچکتر، رواج دارد. علاوه بر قالی، انواع دیگری از بافتههای فرش و گلیم گونه نیز که عمدتاً کاربرد ویژهای دارند، در مناطق ترکمننشین تولید میگردد که از آن جمله میتوان به خورجین، آلمالیق و اجاق باشی اشاره کرد. امروزه ترکمنها، بیشتر به بافت پشتی قارچین مشغولند و تقریباً انواع دیگر بافتهها را به فراموشی سپردهاند و اغلب به بافت یک نوع قالیچه مشغولند. گاهی برخی بافندهها از سر تفنن کیفهایی هم برای خانمها میبافند. امروزه پلاس یا گلیم خیلی کم بافته شده و اجاق باشی یا آلمالیق دیگر بافته نمیشود.
بهترین بافتههای قالی ترکمن مربوط به ایل تکه است. تعداد بافتههای ایل تکه کمتر از بافتههای دو طایفه یموت است، آتابای در کیفیت بافندگی پس از تکه قرار دارد و بیشترین حجم قالی را تولید میکند. جعفربای سپس از آتابای قرار دارد و تولید آن هم کمتر است. نوع گره قالیهای ترکمنی هم ترکی و هم فارسی است. ایل تکه بیشتر از گره ترکی استفاده میکند، ولی در سایر مناطق گره فارسی هم استفاده میشود.
شیرازه متصل در قالیهای ترکمنی بهکار میرود و گلیمبافی فرشهای آنها از نوع فارسی است. بیشتر قالیهای ترکمن از نوع درشت بافت هستند ولی در ایل تکه که بیشتر از ابریشم استفاده میکنند، ریزبافتی تا حد رجشمار ۴۰ و ۵۰ دیده میشود. مهمترین ویژگی فنی بافت قالی آنها تک پوده بودن قالی آنهاست (تک پود نازک) که بههمراه قالیچههای بلوچ از بارزترین نمونههای این شیوه در این زمان هستند. بهطور کلی میتوان گفت فرشهای ترکمن تخت بافت هستند. نقشههای ترکمنی اصیل همه تکراری هستند، یعنی از تکرار یک یا چند نقشمایه شکل میگیرند. اکثر نقوش قالیهای ترکمنی از آنجایی که برگرفته از اشیای کاربردی خاص و یا نمونههای طبیعی مشخص هستند، لذا در اکثر موارد به همان نام، موسوم شدهاند.
رنگ در فرش ترکمن محدود است. فرش ترکمن تنوع رنگآمیزی فرشهای دیگر نقاط ایران را ندارد. سابقاً پنج رنگ (سفید، سیاه، سبز تیره، لاکی تیره، و لاکی متمایل به زرد)، در فرش ترکمنهای ایران بهکار میرفت ولی هماکنون با تلاش افرادی همچون نیاز جان نیازی این رنگها به عدد دوازده رسیده است تا فرش ترکمنی ایران بتواند گامی در راه پیشرفت بگذارد. رنگهایی که او افزوده عبارتند از: طوسی، دارچینی، عبایی، قهوهای روشن، قهوهای تیره، طلایی، نخودی و آبی آسمانی، زیتونی، سرمهای، سبز، مشکی، لاکی.
در زمانهای قدیم بافت فرشهای بزرگ گاهی تا چند ماه طول میکشید و دختران و زنان جوان از بافتن آن و از اینکه تمام نمیشد، حوصلهشان سر رفته، خسته میشدند. آنان برای بیان این خستگی در حین بافتن فرش، اشعار و آوازهایی را زمزمه میکردند که از این موضوع حکایت دارد:
آیاغ منگ بندی حالی (پایم را بستهای ای قالی)
یوره گیم یاندی حالی (دلم را سوزاندهای قالی)
سنی کسم حالی (کاش تو را زودتر تمام کنم قالی)
اوباده گسم حالی (در روستا گردش میکردم)
روزنامه قانون، شماره ۴۱۶، یکشنبه ۱۴اردیبهشت 93، صفحه 6 (فرهنگ اقوام)
مطالب مرتبط:
خاکسترهای آتشفشانی پس از رسوبگذاری در محیطهای رسوبی توفهای آتشفشانی را بهوجود میآورند.
این سنگها بهعنوان مصالح ساختمانی کاربرد دارند؛ مانند توفهای سبزرنگ رشته کوه البرز.
از پوکهی معدنی بهعنوان مصالح ساختمانی در سقف و دیوارهای پیش ساخته ساختمانها استفاده میشود.
سبکبودن، تخلخل زیاد و سیمانگیری خوب از ویژگیهای این سنگ میباشد.
از سنگ پا بهعنوان ساینده در صنعت چوببری استفاده میشود
علائم ظهور منجی عالم بشریت حضرت مهدی(عج) به دو دسته تقسیم می شوند: علایم حتمی و غیر حتمی.
الف) علائم حتمی ظهور
علائم حتمی، علائمی هستند که پیش از ظهور حتما اتفاق خواهند افتاد. با ظهور این علائم، مردم متوجه نزدیک شدن، و به پایان رسیدن شب سیه و ظلمانی می شوند و پس از آن حضرت ظهور می فرمایند و جهان را با عدالت و حکومت خود، از ظلمها و بدیها می رهانند.
در اینجا به تبیین برخی از علائم حتمی ظهور می پردازیم :
1- خروج سفیانی
در خصوص سفیانی دو دسته روایت داریم:
دسته اول اینکه: پیش از ظهور حضرت حجت (عج) مردی از نسل ابوسفیان خروج میکند که مردی است ظاهرالصلاح و به ذکر خدا مشغول ولی پلید و فریبکار است و دولت عباسی را برای همیشه منقرض می کند و شیعیان زیادی را به قتل می رساند و از ظهور آن حضرت اطلاع می یابد لشگری برای کشتن آن حضرت می فرستد که در بیابان بین مکه و مدینه در زمین فرو می روند.
دسته دوم: اینکه سفیانی جنبه توصیفی داشته باشد نه شخصی یعنی در مقابل هر مرد انقلابی و مصلح راستین یک (یا چند) سفیانی قد علم خواهند کرد.
امام صادق uدر این باره می فرمایند: «همانا قیام قائم و خروج سفیانی از سوی خدا قطعی است»1
2- فرو رفتن لشگر سفیانی در بیداء
حضرت علیu در این زمینه میفرماید: «مردی از خاندان من، در سرزمین حرام قیام میکند. چون خبر ظهور وی به سفیانی میرسد سپاهی از لشگریان خود را برای جنگ به سوی او میفرستد. ولی (سپاه مهدی) آنان را شکست میدهد آنگاه خود سفیانی با لشگریان همراه او به جنگ وی میروند و چون از سرزمین بیداء میگذرند، در زمین فرو میروند و جز یک نفر که خبر آنان را میآورد همگی هلاک میشوند».
3- خروج یمانی
امام صادقu میفرماید: «قیام خراسانی، سفیانی و یمانی در یک سال، در یک ماه و در یک روز خواهد بود و در این میان هیچ پرچمی به اندازة پرچم یمانی، دعوت به حق و هدایت نمیکند».
4- قتل «نفس زکیّه»
«نفس زکیّه» از اولاد امام حسن مجتبیuاست که در روایات گاهی از او به عنوان «نفس زکیّه» و یا «سیّد حسنی» یاد شده است و امام باقرuماجرای کشته شدن او را اینگونه بیان میکند: «قائم به یارانش میگوید! اهل مکّه مرا نمیخواهند؛ امّا من کسی را به سوی آنان خواهم فرستاد تا حجّت را بر آنان تمام کنم».
امّا اهل مکّه او را بین رکن (حجر الاسود) و مقام ابراهیمuسر میبرند و او همان نفس پاک است؛ زیرا بدون هیچ گناهی کشته میشود.2
5- طلوع خورشید از مغرب
فیض کاشانی در کتاب وافی میگوید: «گویا طلوع خورشید از مغرب کتابی دربارة ظهور حضرت مهدی (عج) است.»
6- خروج دجّال1
«دجّال» از ریشه «دجل» به معنای دروغگو و حیلهگر است. بر اساس آنچه از روایات استفاده میشود، دجّال فردی است که در آخر الزّمان و پیش از قیام مهدی (عج) خروج میکند و با انجام کارهای شگفتانگیز، جمع زیادی از مردم را میفریبد.1
پیامبر اکرمr فرمود: «قیامت برپا نمیشود، تا وقتی که مهدی (عج)، از فرزندانم قیام کند و مهدی (عج) قیام نمیکند تا وقتی که شصت دورغگو خروج کنند هر کدام بگوید من پیامبرم».2
7-سید حسنی
بر اساس احادیث و روایات، خروج سید حسنی، از نشانههای ظهور حضرت مهدی(عج)است.
امام صادقu فرمودند: سید حسنی جوانی خوش سیماست که از سرزمین دیلم و قزوین برای نصرت و یاری آلمحمدr قیام مینماید و با بانگی رسا و بیانی شیوا فریاد بر میآورد که به یاری آل محمدr برسید و از شما طلب یاری میکند. مردان از طالقان که شوق شدید به جهاد دارند به او پاسخ مثبت میدهند. سید حسنی، پس از دوران طولانی، زمام امور مناطقی را به دست میگیرد و اندکی پیش از ظهور به سوی عراق وکوفه میرود و از دیلم و قزوین تا کوفه زمین را از لوث وجود ظالمان پاک میکند و سرانجام کوفه را محل اقامت خویش قرار میدهد؛ مدتی در کوفه اقامت مینمایند و سپس «خبر ظهور مهدی (عج) به ایشان میرسد، سید با یارانش به محضر حضرت مشرف میشوند و از آن حضرت مطالبه دلایل امامت و موارث انبیاء را مینماید.
8-قیام سید خراسانی
قیام سید خراسانی یکی از علائم و نشانه های ظهور مهدی موعود (عج) معرفی شده است و روایات زیادی در این زمینه نظیر روایت ذیل وجود دارد «خروج خراسانی،سفیانی و یمانی در یک سال و یک ماه و یک روز است.» و در برخی از روایات خراسانی و سفیانی به دو اسب مسابقه تشبیه شده اند که خراسانی از مشرق و سفیانی از مغرب به طرف کوفه در حرکت اند در مجموع از روایات چنین استفاده میشود که قیام سید خراسانی از مشرق زمین آغاز و به سوی عراق به پیش می رود.
در مورد صفات جسمانی سید خراسانی نیز برداشتهای متفاوت و گوناگون وجود دارد مثلاً از کلمه «فتی» که در روایات مربوط به سید خراسانی یا حسنی ذکر شده است بعضی جوانی سنی را فهمیده و در نتیجه میگویند سید خراسانی هنگام قیامش، جوان است در حالی که برخی دیگر جوان مردی را معنی مناسب برای آن می دانند و میگویند جوان مردی یکی از ویژگی های سید خراسانی است نه اینکه سید خراسانی هنگام قیام در سنین جوانی قرار داشته باشدیکی دیگر از صفات جسمانی سید خراسانی داشتن خال بر گونه و یا دست راست است و در تفسیر آن نیز احتمالات مختلف وجود دارد که آیا به معنی خال معروف است و یا اینکه از ماده خلل و به معنی آسیب دیدگی و نقص است.
9- صیحة آسمانی:
منظور از صیحه، ندایی آسمانی است که نام حضرت مهدی (عج) را میبرد و همة ساکنان زمین آن را به زبان خودشان (عربی، فارسی و…) میشنوند.
10- خروج یمانى
یمانى نیز از رهبران بر حق است که به حمایت از مهدى (عج ) خروج مى کند، امام صادق علیه السلام در ضمن روایتى فرمود: سفیانى و خراسانى و یمانى در یک سال و در یک شهر و در یک روز خروج مى کنند و هیچ پرچمى مانند یمانى ، به هدایت نزدیکتر نیست ، زیرا یمانى مردم را به حق دعوت مى کند.
ب)علائم غیر حتمی
علایم غیرحتمی، با ظهور ارتباط استلزامی ندارند، زیرا ممکن است برخی از آنها اصلا واقع نشود ولی ظهور تحقق یابد. و احتمال دارد برخی از نشانهها حادث شود ولی ظهور توأم و همزمان با آنها شکل نگیرد و بدین بیان که: این نشانهها، بیانگر ظرف تحقق ظهور باشند، مانند اینکه گفته شود: نامه رسان هنگامی میآید که هوا صاف باشد. منظور این است که نامه رسان در زمان نامساعد بودن هوا نخواهد آمد، نه این که هر وقت هوا صاف بود او میآید. در باب علایم ظهور نیز مراد این است که حضرت مهدی(عج) در غیر این اوضاع ظهور نخواهد فرمود، نه این که هر وقت این اوضاع پدیدار شد، حضرتش باید ظهور کند. از مباحث یاد شده بر میآید که فساد و... شرط ظهور نبوده بلکه نشانههای ظهور هستند.
از جمله علائم غیر حتمی ظهور، گسترش و فراگیر شدن فساد می باشد.
- یکی دیگر از علائمی که در روایات به آن اشاره و تاکید شده است، تعطیلی امر به معروف و نهی از منکر در جهان و خصوصاً در بین مسلمین می باشد
- علامت دیگر که به عنوان علامت آخر الزمان در روایات وارد شده است، ترویج ربا خواری می باشد.
- علامت دیگر، قطع رحم می باشد. در حدیث شریفی از پیامبر وارد شده است که «در آخر الزمان قطع رحم شایع گردیده و مردم به خاطر طعام دادن بر هم منّت گذارند، آنگاه که بزرگترها بر کوچکترها محبت نکنند و حیای کوچکترها بسیار کم شود.»
- یکی دیگر از علائم این است که پدران فرائض مذهبی و دینی را به فرزندان خود یاد ندهند و به فکر یادگیری فرائض الهی و مسائل دینی از ناحیه فرزندان خود نباشند. و در روایت آمده است که پدران به این قانع هستند که فرزندان آنها متاع ناچیزی از دنیا بدست آورند.
- و در روایتی امام صادقu به یکی از یاران خود نشانه های ظهور را چنین برمی شمرد:
1. هرگاه دیدی که حق بمیرد و طرفدارانش نابود شوند.
2. و دیدی که: ظلم و ستم فراگیر شده است.
3. و دیدی که: قرآن فرسوده و بدعتهائی از روی هوا و هوس،در مفاهیم آن آمده است.
4. و دیدی که: دین خدا (عملاً) توخالی شده، همانند ظرفی که آن را واژگون سازند. 5
5. و دیدی که: طرفداران و اهل باطل بر اهل حق پیشی گرفتهاند.
6. و دیدی که: کارهای بد آشکار شده و از آن نهی نمیشود و بدکاران بازخواست نمیشوند.
7. و دیدی که: مردان به مردان و زنان به زنان اکتفا کنند.
8. و دیدی که: افراد (به ظاهر) با ایمان سکوت کرده و سخنشان را نمیپذیرند.
9. و دیدی که: شخص بدکار دروغ گوید: و کسی دروغ و نسبت ناروای او را رد نمیکند.
10. و دیدی که: بچهها، به بزرگان احترام نمیگذارند.
11. و دیدی که: قطع پیوند خویشاوندی شود.
12. و دیدی که: بدکار را ستایش کنند و او شاد شود و سخن بدش به او برنگردد.
13. و دیدی که: نوجوانان پسر، همان کنند که زنان میکنند.
14. و دیدی که: زنان با زنان ازدواج کنند.
15. و دیدی که: انسانها اموال خود را در غیر اطاعت خدا مصرف میکنند و کسی مانع نمیشود.
16. و دیدی که: افراد با دیدن کار و تلاش نامناسب مؤمنین، به خدا پناه میبرند.
17. و دیدی که: مدّاحی دروغین از اشخاص، زیاد شود.
18. و دیدی که: همسایه همسایه خود را اذیت میکند و از آن جلوگیری نمیشود.
19. و دیدی که: کافر به خاطر سختی مؤمن، شاد است.
20. و دیدی که: شراب را آشکار میآشامند و برای نوشیدن آن کنار هم مینشینند و از خداوند متعال نمیترسند.
21. و دیدی که: کسی که امر به معروف میکند خوار و ذلیل است.
22. و دیدی که: آدم بدکار در آنچه آن را خداوند دوست ندارد، نیرومند و مورد ستایش است.
23. و دیدی که: اهل قرآن و دوستان آنها خوارند.
24. و دیدی که: راه نیک بسته و راه بد باز است.
25. و دیدی که: خانه کعبه تعطیل شده و به تعطیلی آن دستور داده میشود.
26. و دیدی که: انسان به زبان میگوید ولی عمل نمیکند.
27. و دیدی که: مؤمن، خوار و ذلیل شمرده میشود.
28. و دیدی که: بدعت و زنا آشکار شود.
29. و دیدی که: مردم به شهادت و گواهی ناحق اعتماد کنند.
30. و دیدی که: حلال، حرام شود و حرام، حلال گردد.
31. و دیدی که: دین براساس میل اشخاص معنی شود و کتاب خدا و احکام آن تعطیل گردد.
32. و دیدی که: جرأت بر گناه آشکار شود و دیگر کسی برای انجام آن منتظر تاریکی شب نگردد.
33. و دیدی که: مؤمن نتواند نهی از منکر کند مگر در قلبش.
34. و دیدی که: ثروت بسیار زیاد در راه خشم خدا خرج گردد.
35. و دیدی که: سردمداران به کافران نزدیک شوند و از نیکوکاران دور شوند.
36. و دیدی که: والیان در قضاوت رشوه بگیرند.
37. و دیدی که: پستهای مهمّ والیان براساس مزایده است نه بر اساس شایستگی.
38. و دیدی که: مردم را از روی تهمت و یا سوءظن بشکند.
39. و دیدی که: مرد به خاطر همبستری با همسران خود مورد سرزنش قرار گیرد.
40. و دیدی که: زن بر شوهر خود مسلط شود و کارهایی که مورد خشنودی شوهر نیست انجام میدهد و به شوهرش خرجی میدهد.
41. و دیدی که: سوگندهای دروغ به خدا بسیار گردد.
42. و دیدی که: مشروبات الکلی بطور آشکار بدون مانع خرید و فروش میشود.
43. و دیدی که: آشکار قماربازی شود.
44. و دیدی که: مردم محترم توسط کسی که مردم از سلطنتش ترس دارند، خوار شوند.
45. و دیدی که: نزدیکترین مردم به فرمانداران، آنانی هستند که به ناسزاگویی به ما خانواده عصمتu ستایش شوند.
46. و دیدی که: هرکس ما را دوست دارد او را دروغگو خوانده و گواهیاش را قبول نمیکنند.
47. و دیدی که: در گفتن سخن باطل و دروغ بر همدیگر رقابت کنند.
48. و دیدی که: شنیدن سخن حق بر مردم سنگین است ولی شنیدن باطل برایشان آسان است.
49. و دیدی که: همسایه از ترس زبان به همسایه احترام میکند.
50. و دیدی که: حدود الهی تعطیل شود و طبق هوا و هوس عمل شود.
51. و دیدی که: مسجدها طلاکاری (زینت داده) شود.
52. و دیدی که: راستگوترین مردم نزد آنها مفتریان درغگو است.
53. و دیدی که: بدکاری آشکار شده و برای سخنچینی کوشش میشود.
54. و دیدی که: ستم و تجاوز شایع شده است.
55. و دیدی که: غیبت، سخن خوش آنها شود و بعضی بعض دیگر را به آن بشارت کنند.
56. و دیدی که: صبح و جهاد برای خدا نیست.
57. و دیدی که: سلطان به خاطر کافر، شخص مؤمن را خوار کند.
58. و دیدی که: خرابی بیشتر از آبادی است.
59. و دیدی که: معاش انسان از کمفروشی به دست میآید.
60. و دیدی که: خونریزی آسان گردد.
61. و دیدی که: مرد به خاطر دنیایش ریاست میکند.
62. و دیدی که: نماز را سبک شمارند.
63. و دیدی که: انسان ثروت زیادی جمع کرده، ولی از آغاز آن تا آخر، زکاتش را نداده است.
64. و دیدی که: قبر مردهها را بشکافند و آنها را اذیت کنند.
65. و دیدی که: هرج و مرج بسیار است.
66. و دیدی که: مرد روز خود را با مستی به شب میرساند، و شب خود را نیز به همین منوال به صبح برساند و هیچ اهمیّتی به برنامه مردم ندهد.
67. و دیدی که با حیوانات آمیزش میشود.
68. و دیدی که مردم به مسجد (محل نماز) میرود وقتی برمیگردد لباس در بدن ندارد، (لباس را دزدیدهاند).
69. و دیدی که: حیوانات همدیگر را بدرند.
70. و دیدی که: دلهای مردم سخت و دیدگانشان خشک و یاد خدا برایشان گران است.
71. و دیدی که: بر سر کسبهای حرام آشکار را رقابت کنند.
72. و دیدی که: نمازخوان برای خودنمایی نماز میخواند.
73. و دیدی که: فقیه برای دین خدا فقیه نمیآموزد و طالب حرام ستایش و احترام میگردد.
74. و دیدی که: مردم در اطراف قدرتمندانند. 75
. و دیدی که: طالب حلال، مذمت و سرزنش میشود و طالب حرام، ستایش و احترام میگردد.
76. و دیدی که: در مکه و مدینه کارهایی میکنند که خدا دوست ندارد و کسی از آن جلوگیری نمیکنند و هیچکس بین آنها و کارهای بدشان مانع نمیشود.
77. و دیدی که: آلات موسیقی و لهو در مدینه و مکه آشکار گردد.
78. و دیدی که مرد سخن حق گوید و امر به معروف و نهی از منکر کند، ولی دیگران او را از این کار برحذر میدارند.
79. و دیدی که: مردم به همدیگر نگاه میکنند، و از مردم بدکار پیروی نمایند.
80. و دیدی که: راه نیک خالی و راه رونده ندارند.
81. و دیدی که: مرده را مسخره کنند و کسی برای او اندهگین نشود.
82. و دیدی که: سال به سال بدعت و بدیها بیشتر شود.
83. و دیدی که: مردم و جمیعتها جز از سرمایهداران پیروی نکنند.
84. و دیدی که: به فقیر چیزی را دهند که برایش بخندند، ولی در راه غیر خدا ترحّم است.
85. و دیدی که: علائم آسمانی آشکار شود و کسی از آن نگران نشود.
86. و دیدی که: مردم مانند حیوانات در انظار یکدیگر عمل جنسی به جای میآورند و کسی از ترس مردم از آنها جلوگیری نمیکند.
87. و دیدی که: انسان در راه غیر خدا بسیار خرج کند، ولی در راه خدا از اندک هم مضایقه دارد.
88. و دیدی که: حقوق پدر و مادر رواج دارد و فرزندان هیچ احترام برای آنها قایل نیستند بلکه نزد فرزند از همه بدترند.
89. و دیدی که: زنها بر مسند حکومت بنشینند و هیچ کاری جز خواسته آنها پیش نرود.
90. و دیدی که: پسر به پدر نسبت دروغ بدهد، و پدر و مادرش را نفرین کند و از مرگشان شاد گردد.
91. و دیدی که: اگر روزی بر مردی بگذرد، ولی او در آن گناه بزرگی مانند بدکاری، کمفروشی و زشتی انجام نداده ناراحت است.
92. و دیدی که: قدرتمندان غذای عموم مردم را احتکار کنند.
93. و دیدی که: اموال حق خویشان پیامبرr (خمس) در راه باطل تقسیم گردد و با آن قماربازی و شرابخواری شود.
94. و دیدی که: به وسیله شراب بیمار را مداوا و برای بهبودی آن تجویز کنند.
95. و دیدی که: در امر به معروف و نهی از منکر و ترک دین بیتفاوت و یکسانند.
96. و دیدی که: سر و صدای منافقان برپا، امّا صدای حقطلبان خاموش است.
97. و دیدی که: برای اذان نماز مزد میگیرند.
98. و دیدی که: مسجدها پر است از کسانی که از خدا نترسند و غیبت هم نمایند.
99. و دیدی که: خورندگان اموال یتیمان ستوده شوند.
100. و دیدی که: قاضیان برخلاف دستور خداوند قضاوت کنند.
101. و دیدی که: استانداران از روی طمع، خائنان را امین خود قرار دهند.
102. و دیدی که: فرمانروایان، میراث مستضعفان را در اختیار بدکاران از خدا بیخبر قرار دهند.
103. و دیدی که: بر روی منبرها از پرهیزکاری سخن میگویند، ولی گویندگان آن پرهیزکار نیستند.
104. و دیدی که: صدقه را با وساطت دیگران، بدون رضای خداوند و به خاطر درخواست مردم بدهند.
105. و دیدی که: وقت (اول) نمازها را سبک بشمارند.
106. و دیدی که: هم و هدف مردم شکم و شهوتشان است.
107. و دیدی که: دنیا به آنها روی کرده است.
108. و دیدی که: نشانههای برجسته حق ویران شده است؛
در این وقت خود را حفظ کن و از خداوند بخواه که از خطرات گناه نجاتت بدهد
مکان ظهور
طبق روایات متواتر از طریق شیعه و سنى، که قیام شکوه مند آن مصلح جهانى از سرزمین و از مسجد الحرام، کنار کعبه ى معظمه، آغاز خواهد شد و تعداد سیصد و سیزده تَن از اصحاب او که فرماندهان لشکرى و کشورى آن حضرت هستند، در میان رکن و مقام، با آن حضرت بیعت مى کنند. آن گاه، تعداد دَه هزار نفر تکمیل مى شود و وجود مقدّس حضرت بقیه الله (عج) با سپاه دَه هزار نفرى، از مکّه حرکت مى کنند و به اصلاح جهان مى پردازند
مفضّل از حضرت صادقu مى پرسد: «اى آقاى من! حضرت مهدى (عج) از کجا و چه گونه ظهور مى کند؟». حضرت فرمودند: «اى مفضل! او به تنهایى ظهور مى کند و به تنهایى کنار کعبه مى آید و به تنهایى شب را در آن جا مى گذراند.».
در روایت دیگرى مى فرماید: «چون مهدى به در آید، به مسجدالحرام رود. رو به کعبه و پشت به مقام ابراهیم بایستد. دو رکعت نماز گزارد. آن گاه فریاد برآورد: «اى مردمان! منم یادگار امام و یادگار نوح و یادگار ابراهیم و یادگار اسماعیل. منم یادگار موسى و عیسى و محمد... منم صاحب قرآن و زنده کننده ى سنّت..
1 .بحار الانوار، ج 52، ص 215.
2 .کتاب الغیبه، محمّد ابراهیم نعمانی، ص 252.
1 .دجال شخصی است که در برخی روایات توصیفاتی برای او ذکر شده است مانند دجال مردی چاق،سرخ رو، موی سر مجعّد، چشم راست او اعور، چشم.
محل خروج دجال است که در روایات مکآنهای مختلفی برایش نقل شده است از جمله اصفهان، خراسان، سجستان و همچنین سرنوشت دجال که عاقبت به دست چه کسی به هلاکت میرسد که در این باره روایات دو دیدگاه را مطرح میکنند بعضی قائلند که به دست حضرت عیسیu و بعضی به دست حضرت مهدی (عج).
1 .بحار الانوار، ج 52، ص 139.
2 .الارشاد، شیخ مفید، ج2، ص371.
مجموعه قواعدی که بر عکس العمل دولت در مقابل اعمال ضد اجتماعی و برهم زننده نظم عمومی حاکم می باشد و تا از طریق تهدید و یا اجرای مجازات و یا به کار گرفتن اقدامات تامینی یا تربیتی درحدودقانون، اعمال مزبور را پیش گیری و عدالت نسبی و نظم امنیت برقرار می گردد که بدین وسیله مجرم را از عمل که انجام داده باز دارد
ویژگی های حقوق جزای
1: وجود ضمانت اجراهای خاص:این ضمانت اجرا همان عکس العمل دولت است که به صورت مجازات یا اقدامات تامینی و تربیتی است.
2 الزامی بودن حقوق جزا : بدین معنا که همه باید قواعدآن را به جا آورند
3: کلی و عام بودن قوانین کیفری: به معنی تساوی تمام افراد در مقابل قانون است
4: سرزمینی و شخصی بودن :منظور از سرزمینی بودن قواعد حقوق جزا ،این است که تاهرجا که مربوط با سرزمین آن کشور است بایدقوانین جزایی آن کشور اجراشود
تعریف جرم
تعریف جرم از دیدگاه های مختلف
دیدگاه قرآن
مفهوم قرآنی جرم: واژۀ جرم و مشتقات آن (مجرمین، اجرموا، یجرمنکم، تجرمون، اجرمنا...) بیش از 60 بار در قرآن آمده، و اصولاً بر همان مفهوم لغوی جاری است که کسب و کار زشت باشد )؛ با این حال، قرآن کریم آن را در مصادیق گستردهای به کار برده است که شامل مستکبران، ستمگران و منکران معاد هم میشود. در نتیجه، لفظ جرم در قرآن عام است و رفتار مجرمانه و عقاید و اخلاق انحرافی را نیز شامل میگردد. لفظ جرم در قرآن شامل هر گناهی نمیشود، بلکه گناهان به لحاظ شدت و ضعف و قصد مرتکب و حالات گوناگون او ممکن است تحت یکی از این عناوین قابل طرح باشد:
1. سوء پیشینه: با قرار گرفتن لفظ سوء در مقابل گناهان کبیره، از جمله در آیۀ «اِنْ تَجْتَنِبُوا کَبائرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ...» (نساء/4/31)، معلوم میشود «سوء» و «سیئه» به مفهوم گناهان صغیره است و شامل گناهان کبیره نمیشود و از این رو شامل جرم نمیگردد.
2. ذَنْب: ذنب و ذنوب به گناهان کبیره و شریرانه و حالات استکبار اطلاق میگردد و از این رو لفظ «ذنب» با «جرم» رابطۀ عموم و خصوص مطلق دارد.
3. خطا: واژۀ خطا (خطأ) به دو مفهوم در قرآن آمده است:
الف ـ خطای مسئول: اینگونه خطا که مشتقات آن در قرآن کریم به صورت خاطئون، خاطئه و خطیئه استعمال شده است، وقتی است که شخص گناه میکند و مسئولیت هم دارد. در این حالت، گناه سراسر وجود او را فرا میگیرد و بر نفس او چیرگی مییابد تا جایی که شخص بیاختیار و بدون قصد و اراده مرتکب گناه میگردد ( تاجالعروس، ذیل خطیئه) و از این رو حتى «سوء» که تنها شامل گناهان صغیره میشود، در صورت تکرار تبدیل به خطیئه و از گناهان کبیره محسوب میشود (بَلى مَنْ کَسَبَ سَیِّئَةً وَ اَحاطَتْ بِهِ خَطیئَتُهُ فَاولئکَ اَصْحابُ النّارِ هُمْ فیها خالِدون، بقره/2/81).
ب ـ خطای غیرمسئول: در این نوع خطا شخص از روی نسیان و بدون تقصیر مرتکب جرم میشود که معمولاً به صورت «خطئی» و «اخطأنا» آمده است.
4. اِثم: اثم در قرآن کریم به صورت های گوناگون (اثم، آثم، اثیم، تأثیم) و از جمله در مورد خمر، قمار، شهادت کذب و همچنین عذاب و عقوبت به کار رفته است. دربارۀ معنای این کلمه اختلاف نظر وجود دارد. برخی گفتهاند: کاری است که انسان را از ثواب باز میدارد، مانند لهو، بعضی آن را به معنای «ضرر» گرفته اند؛ چنان که در آیۀ 219 سورۀ بقره (2) میان اثم و منفعت مقابله به چشم میخورد. برخی دیگر گفته اند به اعمال مطلق «حرام» از آن نظر «اثم» گفته میشود که ضرر هستند و انسان را از خیر باز می دارند. با این توضیح، اثم بر تمام جرایم اطلاق میشود.
در قانون مجازات اسلامی از جرم تعریف نشده است،
فقط در مادۀ 2 قانون مجازات اسلامی در بیان اوصاف جرم آمده است: «هررفتاری اعم از فعل یا ترک فعلی که در قانون برای آن مجازات تعیین شده باشد جرم تلقی میشود