جدیدترین مطالب فارسی

دانلود عکس و فیلم، دانلود آهنگ جدید، دانلود بازی، مطالب تفریحی جذاب، استخدام، دانلود مداحی

جدیدترین مطالب فارسی

دانلود عکس و فیلم، دانلود آهنگ جدید، دانلود بازی، مطالب تفریحی جذاب، استخدام، دانلود مداحی

در بیماران اسکیزوفرنیا نقش پرستاران در مقابل هزیان آنها چیست؟

سه نوع از اساسی ترین و اذیت کننده ترین اختلالات  ذهنی  به ترتیب ذهن خوانی ، وسواس و هذیان  هستند ، این سه اختلال این روزها در خیلی از اشخاص وجود دارد

شدیدترین اختلال تفکر، هذیان است که در آن مرزهای واقعیت در هم می شکند. هذیان، باور نادرست بر مبنای استنباط غلط از واقعیت های بیرونی است و با اعتقادهای تمام افراد جامعه مغایر است و با وجود مخالفت اطرافیان با آن، فرد همچنان به آن معتقد است. گاهی این عقاید به مسایل شخصی، ورزشی، مذهبی و… مربوط می شود که اگر بیش از حد افراطی و غیرقابل قبول باشد، هذیان به شمار می آید. هذیان انواع مختلفی دارد و ۳ نوع شایع آن عبارتند از: هذیان گزند و آسیب (فرد تصور می کند خودش یا اطرافیانش در معرض خطرند)، هذیان بزرگ منشی (خود را شخصی بسیار مهم و دارای توانایی های ورای افراد عادی می داند) هذیان انتساب (تمام اتفاقات بیرونی را به خود نسبت می دهد مثلا می گوید مجری تلویزیون راجع به او صحبت می کند).

فرهنگ حکومت مردگان است.

فرهنگ حکومت مردگان است.

هویت نمادین یک جامعه توسط مجموعه ای از ارزش های قضایی ، دینی ، اخلاقی ، فلسفی و ... تنظیم میشود.این ارزش ها به معنایی قصه یا خیال هستند.هیچ جا وجود ندارند.هیچ انجسام هستی شناختی جوهری الزاما ندارند.تنها در شکل آیین های نمادین خود هستند که حضور پیدا میکنند.
به خاطر این حقیقت ها افراد زیادی به جنگ میروند ، شغل خود را از دست میدهند ، ازدواج میکنند و غیره.
به عبارت دیگر هرچند چنین قصه یا خیال هایی تنها در جلوه های واقعی خود وجود دارد همانطور که یک کشور تنها در فعالیت واقعی شهروندانش ، سرزمین پدری تنها در احساس وطن دوستانه کسانی که خود را اینگونه بازشناسی میکنند ، اما ما نمیتوانیم آنها را به این جلوه ها تقلیل دهیم.
مسلما سرزمین پدری به عنوان آرمانی که ما برایش میجنگیم هیچ جایی در واقعیت ندارد ولی بدون چنین نمادی نمیتوانیم واقعیت مادی جنگ ها و بسیاری از مصائب را توضیح دهیم.به عنوان مثال اگر انسان ها آیین دینی خاصی را انجام ندهند و یا برای آن به جنگ نروند دیگر آن دین و ارزش های آن وجود نخواهد داشت ولی با این حال اگر آن دین و ارزش ها به صورت پیشین وجود نداشته باشند ، هیچ انسانی نیز بدان ها عمل نخواهد و برایشان به جنگ نمیرود.ازین رو ارزش ها یا همان قصه و خیال های ما مقدم های متاخر اند.
دیگری بزرگ واجد هیچ فعلیت جوهری نیست.به صروت یک جهان افلاطونی هم وجود ندارد.اما نمیتواند به مخففی در معنای نام گرایانه آن خلاصه گردد.دقیقا به این دلیل که " شکلواره مرده " (dead schema) است.دیگری بزرگ به دلیل ناموجود بودنش "معتبر" است.زندگی بالفعل را تحت سیطره داشته و تنظیم میکند.شاید بتوان گفت انسان حیوانی است که خیال های نمادین زندگی اش را اداره میکنند.ازین رو نفی به خودی خود هستی مثبت و معینی کسب میکند.
آنچه ما فرهنگ مینامیم در چیزی جز " حکومت مردگان " نیست.در اینجا رانه مرگ هستی مثبت بو معینی ه خود میگیرد.
و همانطور که لکان به ما می آموزد پدر مرده قدرتمند تر از پدری زنده است.

قبض و بسط تئوریک علم طبیعت!

  1. از منظر کانت -فیلسوف آلمانی- در معرفت شناسی، باید نومن (بود، پدیده، واقعیت فی نفسه) را از فنومن (نمود، پدیدار ، واقعیت برای ما) تفکیک کرد. مبتنی بر این رآی، بنظر می رسد باید "طبیعت" را از "فهم ما از طبیعت" جدا کرد. بر این مبنا، قانون علمی غیر از قانون طبیعی است و این دو مفهوم را باید از هم سوا کرد. قانون علمی فهم ما در مقام اثبات از قانون طبیعی در مقام ثبوت است. لذا علوم طبیعی تفاسیر ما از واقعیت است نه خود واقعیت.
  2. هیچ تفسیر و قرائتی منطقاً نمی تواند فارغ از پیش فرض ها، پیش فهم ها، علائق، انتظارات و پرسش ها باشد. به عبارت بهتر، ما ذهن خالی از پیش فرض نداریم. طبیعی دان در تفسیرش از طبیعت قطعاً صاحب پیش فرض های متافیزیکی است.(برای مثال پیش فرض وجود خدا یا عدم وجود خدا، حتماً یکی از این پیش فرض ها لحاظ می شود.) اساساً هر علم طبیعی به لحاظ موضوعی به فلسفه و متافیزیک تکیه زده است.
  3. دانشمندان علوم طبیعی از گذشته تا کنون، در یک تقسیم بندی به دو دسته تقسیم می شوند: 1. افرادی که با دیدن طبیعت و بررسی مسائل آن، خدا را بیشتر حس کردند و به خدا معتقد یا معتقدتر شدند. 2. افرادی که با افزایش علم، ایمان شان به خدا کم تر و شایدم از بین می رفت. چرایی این وقایع در تاریخ علم، پاسخش تفاوت در پیش فرض های آن هاست. پیش فرض یکی وجود خدا و دیگری عدم وجود خدا بود لذا قرائت های متفاوت داشتند. "قبض و بسط تئوریک علم طبیعت" سر این تفاوت را نشان می دهد.
  4. نگاه طبیعی دان منکر خدا به طبیعت، آرخه محور (توجه به مادة المواد) است. و نگاه طبیعی دان معتقد به خدا آیه محور است.
  5. نگاه قرآن به طبیعت، آیه محور است.  وَمِنْ آیَاتِهِ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَثَّ فِیهِمَا مِن دَابَّةٍ وَهُوَ عَلَىٰ جَمْعِهِمْ إِذَا یَشَاءُ قَدِیرٌ ﴿الشورى: ٢٩﴾ و از آیات اوست آفرینش آسمان ها و زمین و آنچه از جنبدگان در آن منتشر نموده، و او هرگاه بخواهد بر جمع آنها تواناست! قرآن می گوید "افلا ینظرون الى الابل کیف خلقت" می گوید آیا به چگونگی و کیفیت خلقت شتر نمی نگرند که چگونه خلق شده است؟ و این عظمت در خلقت را نشانه خدا می گیرد. اما در عوض آقای ریچارد داوکینز با دیدن همین موجودات و چگونگی ساخت شان به انکار خدا می رسد!!!! چرا؟ .... چرا امام صادق برای مفضل با برشمردن شباهت انسان و میمون درس توحید می دهد اما داروینیست ها با دیدن این مشاهده به الحاد می رسند؟
  6. قرائت دینی از طبیعت با قرائت سکولار از طبیعت متفاوت است.
  7. نتیجه:
  8. قرائت ها از کتاب طبیعت متنوع است. قرائت ها متکی به پیش فرض هاست. برای رسیدن به قرائت حقیقی باید به تنقیح پیش فرض ها پرداخت.

CES 2015: هدفون واقعیت افزوده Avegant Glyph با طراحی فوق العاده معرفی شد +ویدیو

هدفون های واقعیت افزوده به مرور جای خود را در بازار باز می کنند. با کمک این هدفون ها شما می توانید علاوه بر صدا، تصاویر را نیز مشاهده کنید. بعد از کمپانی های مشهور سونی و سامسونگ حالا نوبت به Avegant Glyph رسیده تا یک هدفون واقعیت افزوده با طراحی جذاب تولید کند. 

 

 

طراحی این هدفون به گونه ای است که در حالت عادی شما می توانید از آن به مانند هدفون های عادی استفاده کرده و از کیفیت بالای صدای آن لذت ببرید. اما اگر دوست داشتید از ویژگی واقعیت افزوده آن استفاده کنید می توانید قسمت بالایی هدفون را در مقابل چشمان خود قرار داده تا علاوه بر صدا دو نمایشگر در مقابل چشمان شما قرار گرفته و شما کاملا به محیط فیلم در حال تماشا بروید.

 

حکایت این روزهای جناب رئیس جمهور ...

 
 

حکایت این روزهای جناب رئیس جمهور، حکایت شخصی است که از بر ملا شدن واقعیتی هراس دارد و با شیوه ای نخ نما قصد دارد موضوع اصلی را عوض کند تا واقعیت نمایان نشود، لذا با بیان حرف های غیر ضرور و طرح  مباحث انحرافی، سعی در حاشیه سازی و کتمان حقیقت دارد. سخنان رئیس جمهور در «همایش اقتصاد ایران» را می توان بر پایه همین سخن تحلیل کرد. ایشان در «همایش اقتصاد ایران» تلویحا با طرح تقابل آرمان با منافع، موضوعی انحرافی را پیش می کشد و می گوید در میز مذاکرات کسی درباره اصول و آرمان سخن نمی گوید بلکه  منافع کشور مطرح است و در نهایت نتیجه می گیرد برخی از آرمانگرایان در توهم زندگی می کنند. یا با طرح موضوعی دیگر که اساسا ربطی به موضوع جلسه ندارد طرح رفراندم را مطرح و تمایل خود را برای برگزاری همه پرسی در خصوص مسایل کشور از جمله هسته ای بیان میکند. یا با کنایه، یک نهاد دولتی را متهم میکند که کار اقتصادی می کند ولی مالیات نمی دهد. اما واقعیت چیست که رئیس جمهور از آشکار شدن آن هراسان است و اینگونه با حاشیه سازی قصد دارد موضوع را مخفی نماید. واقعیت آن است که دولت محترم قریب به دوسال، بهبود وضعیت اقتصادی کشور را به رفع تحریم ها گره زده است و اکنون پس از گذشت  یک سال و نیم از توافق ژنو که رئیس جمهور از آن پیروزی ایران و شکست کشورهای غربی یاد می کرد، حاصلی جز افزایش برخی تحریم ها و ادامه تعلیق های هسته ای ایران در پی نداشته! و اکنون که رئیس جمهور بی توفیق در عرصه مذاکرات هسته ای  به جای اینکه صادقانه درباره علل ناکامی دیپلماسی «تنش زدایی» و «اعتمادسازی» در یک سال و نیم گذشته و ارزیابی منصفانه از نتیجه این مدل سیاست خارجی در مواجهه با مستکبران سخن بگوید، با طرح مباحث جنجالی و حاشیه سازی به زعم خود در پی اقناع افکار عمومی و در حقیقت انحراف افکار عمومی از این بی توفیقی و حفظ پایگاه اجتماعی خود است. غافل از اینکه با ایجاد دودستگی مردم به موافقان توافق ژنو و مخالفان آن و برهم ریختن انسجام سیاسی- اجتماعی، نه تنها پایگاهی برای خود حفظ نخواهد کرد بلکه با شکاف میان مردم خواسته های دشمنان کشور را برآورده خواهد کرد. اما در خصوص تمایل رئیس جهمور برای همه پرسی! برفرض که شرایط کشور هموار و موانع قانونی برای همه پرسی برطرف شد! آیا رئیس جمهور حاضر است در همه مسایل اساسی کشور به آرای مردم مراجعه کند؟ آیا ایشان حاضر می شود در خصوص یارانه ها هم به رای مردم مراجعه کند؟ آیا اگر مردم در همه پرسی یارانه ها خواستار دریافت 500 هزارتومان یارانه شدند آیا دولت توان برآورده کردن خواسته های مردم را دارد؟ مگر انصراف از یارانه ها خودش یک نوع همه پرسی نبود که مردم بر خلاف خواسته دولت از انصراف خودداری کردند؟طبق این منطق، ممکن است کسانی   هم متقابلا پیشنهاد دهند تصمیماتی که در دولت اتخاذ می‌شود از جمله عزل و نصب ها و… نیز به رفراندم گذاشته شود که در این صورت، هر روز باید یک رفراندم در کشور برگزار شود. اساسا آیا دولت تدبیر، در دنیای کنونی همه پرسی را تدبیر درستی برای پیشبرد اهداف کشور می داند؟ یا تنها با اهداف سیاسی قصد استفاده از این اهرم را دارد؟! ایشان در جایی از سخنانش آرمان خواهی و پافشاری بر اصول را در تضاد با منافع کشور در سیاست خارجی ادعا می کند. در حالی که اگر با نگاهی عمیق  و منطقی به موضوع آرمان ها و اصول نظام بنگریم، آرمانها، هیچ منافاتی با منافع کشور ندارد. به عنوان نمونه، سالها عده ای از اصلاح طلبان حمایت از لبنان و سوریه و عراق را در تضاد با منافع کشور قلمداد می کردند، اما امروز بر همگان روشن شد اگر حمایت ایران از این کشورها نبود اکنون بجای اینکه کیلومترها دورتر از مرزهای جمهوری اسلامی، جنگ های نیابتی را مدیریت می کردم باید در کنار مرزهای کشور با اسرائیل و داعش می جنگیدیم. در هر صورت آنچه از سخنان جناب رئیس جمهور برداشت می شود همان بن بست مذاکرات است که ایشان قصد دارد بی تدبیری ها و بی توفیقی های یک سال و نیم گذشته را با همه پرسی به شکلی از سر خود واکند و بر دوش مردم بگذاردافکار عمومی به جای توجه به علل ناکامی های دولت یازدهم در عرصه سیاست خارجی، سرگرم مباحث دیگر شود. و این یعنی نهایت استیصال و درماندگی دولت در مدیریت امور کشور. هر چند کسی با همه پرسی مخالف نیست چرا که همه پرسی، از ظرفیت های قانون اساسی کشور است، اما استفاده ابزاری و سیاسی از همه پرسی برای فرافکنی دون شان دولت تدبیر و امید است.