جدیدترین مطالب فارسی

دانلود عکس و فیلم، دانلود آهنگ جدید، دانلود بازی، مطالب تفریحی جذاب، استخدام، دانلود مداحی

جدیدترین مطالب فارسی

دانلود عکس و فیلم، دانلود آهنگ جدید، دانلود بازی، مطالب تفریحی جذاب، استخدام، دانلود مداحی

بسته گرافیکی«فجرآفرینان قزوین»

بسم الله الرحمن الرحیم

فجرآفرینان قزوین

قزوین هم از شهرهایی بود که خرابی و مصیبت از اکثرجاها درش بیشتر واقع شد و شما قزوینی های محترم،هم مصیبت دیدید و هم خرابی در شهرتان وارد شد و هم پایمردی کردید...

امام خمینی(رحمت الله علیه)


سرنگونی دیکتاتوری شاهنشاهی مدیون خون شهیدان انقلاب 57 بوده و نگهداری یاد و خاطره انها بر همه ما واجب است.عادت کرده ایم فقط در ایام دهه فجر از این با شکوهمردان یاد کنیم در حالیکه ما تمام لحظات زندگیمان را مدیون و مرهون این شهیدان والامقام هستیم... به همین مناسبت تصاویر شهدای گرانقدر انقلاب استان قزوین بهمراه اسامی آنها به علاوه محل دقیق شهادت و محل مزار شهید در قالب طرح های جداگانه گرافیکی درآمده با کیفیت بالا جهت چاپ بر روی بنر و پوستر و ... که به حضورتان تقدیم میگردد ان شالله که مورد قبول واقع شود..

نمونه ای از طرح ها:

-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=

دانلود مستقیم با ذکر صلواتی بر محمد و آل محمد(ص)

حجم:47 مگابایت................کیفیت:300DPI

 اسامی شهدایی که تصاویرشان در این طرح استفاده شده است:

شهید مصطفی محمودیان، شهید خانعلی رشوند، شهید حسین رجبی، شهید ادهم درگاهی، شهید قربانعلی داداشی، شهید حسین حفاری، شهید محمدحسین محمودیان، شهید احمد محمودیان، شهید مصطفی محمدی، شهید ابوالفضل محمودیان، شهید عبداله طاهرخانی، شهید عبداله علی‌محمدی، شهید ناصر کاکاوند، شهید علی میهن‌دوست،شهیده افسر عباسی‌شهرستانکی، شهید سیدمحمد فاطمی، شهیده زهرا کلانتری‌یکتا، شهید محمدرضا عباسی، شهید محمدابراهیم فردنودهی، شهید ابوالقاسم گروسی‌ها، شهید مهدی نانکلی، شهید احمد فولادی، شهید حسین گروسی شهیده کبری وحیدی، شهید کریم قفلی، شهید حسین محبی، شهید حمید اعرابی، شهید یوسف پوریوسف، شهید سیداحمد حسینی‌رضی‌گردی، شهید میرزا علی نانکلی، شهید اردشیر اصلانی، شهید محمد حاجی‌شفیعها، شهید سیدمحسن حسینی، شهید محسن میرزائی حصاریان، شهید امیر ارّه‌ساز، شهید احمدرضا بهرامی، شهید مجید حدادیان، شهید علی‌اکبر ارشاد، شهید عباس بالو، شهید رحیم حبیبی، شهید قربانعلی رحیمی، شهید غلامرضا آقاکاشی، شهید محمد آقا جعفری، شهید اکبر مهدیخانی، شهید علی‌اکبر آخوندی، شهید حاج شیخ نصرت‌اله انصاری، شهید مرتضی حاجی‌شفیعها، شهید محمدهادی نانکلی،شهید ابوالفضل علیجانی.

-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=

بنر پلاکاردی بمناسبت ایام دهه فجر و پیروزی انقلاب اسلامی ویژه استان قزوین.

«لازم بذکر است که در این بنر از یکی از عکس های دوران انقلاب قزوین استفاده شده است»

دانلود مستقیم (با ذکر صلواتی بر محمد و آل محمد(ص))

این پست در حال تکمیل است و بزودی بنر های دیگری به همین مناسبت برای دانلود در وبلاگ قرار خواهد گرفت. 

از پاریس تا کویر مصر به عشق مرد ایرانی + تصاویر

 

ویک‌توآ پیتان به تازگی 30 ساله شده و زمانی یکی از گردشگران ایران بوده، اما حالا یک شهروند ایرانی است. او آخرین‌بار که به ایران سفر کرد با «مصطفی» آشنا ‌شد و با او ازدواج کرد و تصمیم گرفت در روستای مصر خوروبیابانک زندگی کند. اهالی روستا به او «ویکی» می‌گویند.

 

 


ویکی در گفت‌وگو با خبرنگار گردشگری ایسنا می‌گوید: اولین‌بار دی ماه سال 92 بود که به ایران سفر کردم و بعد از آن دومین‌بار در فروردین 93 به ایران برگشتم. در سفر دوم با مصطفی آشنا شدم که یک فروشگاه صنایع‌دستی داشت. او هدیه کویر به من بود و ما تصمیم گرفتیم ازدواج‌ کنیم.

او که فرانسوی‌تبار است، درباره پیشینه ذهنی که از ایران داشت اظهار می‌کند: والدین پدرم در زمان‌های بسیار دور در ایران زندگی می‌کردند که پدربزرگم مهندس شرکت نفت بود. در خانه ما همه فرش‌ها ایرانی و روی دیوارها تابلوهای مینیاتور نصب شده بود. خیلی دوست داشتم به ایران سفر کنم، اما نمی‌دانستم یک زن تنها هم می‌تواند به ایران سفر کند یا نه؛ چون در رسانه‌های خارجی تصاویر خوبی از ایران نشان نمی‌دهند. بعدا خیلی اتفاقی با شخصی در فرانسه آشنا شدم که زیاد به ایران سفر می‌کرد و گفت تصمیم دارد دوباره به ایران برود و گفت من هم می‌توانم همراهش به ایران بروم، 10 روز بعد از آن ایران بودم.

ویکی ادامه می‌دهد: اول به عشق شوهرم زندگی در کویر مصر را انتخاب کردم، اما خودم هم طبیعت و زندگی ساده اینجا را دوست داشته و دارم و احساس می‌کنم آزادی بیشتری دارم. اینجا خبری از اجبارهای اجتماعی که در شهرهای بزرگ دیکته می‌شوند نیست و مردم سبک زندگی خودشان را انتخاب می‌کنند. بنابراین چهارچوب زندگی شهری وجود ندارد و من به این خاطر احساس آزادی بیشتری می‌کنم.

ویکی برای یک انجمن حمایت از کودکان بی‌سرپرست کار می‌کرده و به کشورهای بسیاری از جمله هند، آفریقا، میانمار و... سفر و مدتی هم در آنها زندگی کرده و به همین دلیل مستقیم از پاریس به تهران نیامده است. او در مغازه صنایع دستی‌شان در روستای مصر گردبند‌های مِسی و برنجی را با دانه‌های ریز بادام کوهی سرِهم می‌کند.

او همچنین درباره صنایع‌دستی که می‌فروشد به خبرنگار ایسنا می‌گوید: در طول هفته همه‌چیز آرام است، اما آخر هفته که گردشگران بسیاری به منطقه می‌آیند، سرمان شلوغ و فروش‌مان زیاد می‌شود.

ویکی می‌افزاید: فروش صنایع دستی کفاف هزینه‌های زندگی‌مان را در اینجا می‌دهد، اما هربار که می‌خواهم به فرانسه سفر کنم با مشکل مالی مواجه می‌شوم. طی چهار ماه و نیمی که در ایران زندگی می‌کنم تنها یک‌بار برای انجام کارهایم به فرانسه رفته‌ام و اگر بتوانم سالی یک‌بار به کشورم سفر کنم، برایم خوب است؛ چون من هم نیاز دارم در سال یک‌بار خانواده‌ام را ببینم.

فارسی هفتمین زبانی است که ویکی در طول پنج ماه اقامتش در ایران یاد گرفته. او که به خوبی فارسی حرف می‌زند، درباره اینکه چطور آن را در مدت کوتاه یاد گرفته است، اظهار می‌کند: من هوش بالایی دارم،‌ در کنار آن چون همسرم خیلی کم انگلیسی صحبت می‌کند، انگیزه یادگیری من برای این زبان زیاد شده است. در عین حال از یک کتاب خوب فرانسوی - فارسی استفاده می‌کنم. زمانی که اینجا آمدم، هیچ چیز از زبان فارسی را متوجه نمی‌شدم و صحبت کردن با همسرم برایم سخت بود، اما الان خیلی بهتر می‌توانم صحبت کنم.

«مصطفی دهقان نیری»، همسر ویکی نیز می‌گوید: هنگامی که در یزد زندگی می‌کردم، دو مغازه پوشاک سنتی و یک مغازه تزئینات داخلی سنتی داشتم و سعی می‌کردم صنایع دستی همه شهرهای ایران را در آن عرضه کنم. کم‌کم گلیم و فرش را به روستای مصر آوردم و ‌فروختم که هم برایم تفریح و هم کاسبی بود. صنایع دستی‌ها را از 100 تا 400 هزار تومان می‌فروختم، البته شاید هزینه مسیر یزد تا مصر بیشتر از درآمدم می‌شد، اما همین که می‌توانستم کاری برای صنایع دستی انجام دهم، خوشحال بودم.

او ادامه می دهد:‌ 90 درصد قاب‌های خاتم کاری‌ یا صنایع‌دستی میدان نقش جهان اصفهان چینی هستند، اما من فقط جنس ایرانی می‌فروشم. گرچه کار دشواری است، اما بعد از پیگیری‌های بسیار جاهایی را که صنایع دستی ایرانی را عرضه می‌کنند پیدا و در مغازه‌ام می‌فروشم.

مصطفی اضافه می‌کند: قبل از عید بود که یک مغازه در روستای مصر اجاره کردم، شاید اینکه از یزد به اینجا آمده‌ام و سه مغازه‌ام در یزد را جمع کردم احمقانه به نظر برسد، اما خودم از کاری که انجام داده‌ام راضی‌ هستم. گرچه درآمدم میلیاردی نیست، اما گاهی اوقات در یک هفته دو میلیون تومان برای مغازه خرید می‌کنم.

او درباره آشنایی‌اش با «ویکی» می‌گوید: به نظرم او بعد از سفر به 40 کشور، آمادگی شروع یک زندگی مشترک را داشت و من هم که تازه به مصر آمده و تنها بودم، صبح‌ها مغازه را باز می‌کردم و در کنار آن به مردم روستا در کشاورزی و دیگر کارها کمک می‌کردم. روز اولی که با هم آشنا شدیم، صبح زود بود و من از قنات برمی‌گشتم. حالا حدود پنج ماه است که با هم ازدواج کرده‌ایم.

مصطفی می‌گوید: سعی نکردم تا زبان فرانسوی را از ویکی یاد بگیرم، اما اگر ویکی فارسی را خوب حرف می‌زند به خاطر این است که مربی خوبی مثل من داشته است!

خانواده ویکی تنها عکس مصطفی را دیده‌اند و نظرشان درباره او این بوده که شبیه مردان اصیل ایرانی است.

او که برنامه‌های بسیاری برای آینده مغازه صنایع دستی‌شان دارد، در این‌باره می‌گوید: می‌خواهم دستگاه‌های بافندگی قدیمی را از شهرهای مختلف خریداری کنم تا وقتی توریست‌ها به این مناطق می‌آیند، بتوانند حتی اگر دو رج ببافند و این هنر را تجربه کنند. اما انجام چنین کاری نیاز به زمان دارد.

گزارش از:  کبریا حسین‌زاده

تصاویری از فروشگاه صنایع دستی ویکی و مصطفی برگرفته از سایت نسیم خور

از پاریس تا کویر مصر به عشق مرد ایرانی / ویکی- cfkk
از پاریس تا کویر مصر به عشق مرد ایرانی / ویکی- cfkk
از پاریس تا کویر مصر به عشق مرد ایرانی / ویکی- cfkk

دیدگاه حاج مصطفی به مد و لباس

حاج مصطفی بصیرت خاصی نسبت به مد و لباس داشت.

از نظر حاجی انقلاب فقط انقلابی عمومی نبود بلکه انقلابی بود که سبب شد در ذهن خیلی از جوانان ایران نیز انقلابی عظیم صورت بگیرد و جوانان این کشور با تمام وجود به راز و رموز انواع مد لباس و تمام مقاصد سیاسی و اجتماعی نهفته در پشت اونها پی ببرن و بازنگری اساسی در مدل لباس پوشیدن خود انجام دهند.

حاج مصطفی عاشق لباس های سنتی و طرح های سنتی اصیل ایرانی بود. می گفت زیبایی خاصی دارند که همه نقوش و طرح هاشون یه جورایی از مفاهیم و آثار دینی خودمون گرفته شده و برای همون ترکیب رنگ و ظاهرشون به آدم آرامش روحی و معنوی میده.

یکی از راه های تشویقش یرای استفاده این لباس ها این بود که فرقی نمی کرد قیمتشون چقدر باشه، وقتی مثلا یه مانتو با طرح سنتی می دید سریع برای خانواده می خرید.

می گفت قشنگه، خیلی قشنگه، باید خرید.

همیشه ناراحت بود که چرا ما رو دارن از این فرهنگ و طرح های زیبای سنتی که حجابشون هم کامله دور می کنن و به جای اون لباس های تنگ و مدل های تند و تیز غربی رو به خورد جوونای این مملکت می دن.

کلا رابطه خوبی با پارچه لی نداشت. حاجی می گفت آمریکایی ها دنبال یه پارچه محکم و مقاوم برای کارگرهای معدن و کارخانجاتشون بودن که پارچه لی رو طراحی کردن.

این لباس در حقیقت لباس کارگرهای آمریکایی و غربیه. بعدش دنبال سود بودن تلاش کردن با استفاده از هنرپیشه ها و تبلیغات اون رو به یک مد تبدیل کنن و به خورد مردم بدن تا سود کلانی بدست بیارن.

حالا ما با خریدن و پوشیدن لباس های لی، به پولدار شدن اونا کمک می کنیم و تبلیغ فرهنگشون رو می کنیم. اینطوری روزبروز از فرهنگ اصیل خودمون هم دور میشیم.

آگاهی کامل از مدها و گروه های منحرف فرهنگی سبب می شد که حاج مصطفی با مدهایی که اونا دارن رواج میدن هم آشنایی کامل داشته باشه.

دختر حاجی تعریف می کرد که توی مدرسه یه مدتی بود بچه ها شلوار های کتون قرمز می پوشیدن. این شلوارها توی سطح شهر مد شده بودن و رنگ قرمزشون هم قشنگی خاصی برای دخترا داشت. اما قضیه این بود که یک گروه منحرف، تلاش کرده بود تا این شلوار توی سطح شهر پخش بشه و یه جوری نشونه ای باشه برای اهداف خاصی که این گروه داشت. یعنی من عضو این گروهم و برای روابط ..... مشکلی ندارم و ....

دختر حاجی می گفت از اونجایی که همکلاسی هام تعدادی این شلوار رو می پوشیدن و رنگ قرمزش رو هم دوست داشتم، من که در عالم دوران راهنمایی خودم بودم و از چیزی خبر نداشتم، به مادر گفتم که یدونه از این شلوارها برام بخرن. قیمتشون هم نسبت به شلوارهای دیگه خیلی گرون تر بود. مادر با حاجی در میون گذاشته بودن و بابای مهربونم من رو صدا زدن و کپی هایی از مارک ها، نشونه های این گروه رو نشون دادن و کمی هم گفتن که اینا آدمای شیطان صفتین و .....

نتیجه این شد که گفتن اگر خیلی دوست داری من به مامان پول می دم تا این شلوار رو برات بخره ولی توی خونه بپوش. من که از استدلال پدر خوشحال بودم ، علاقه مند شدم تا توی خونه بپوشم و اینجوری اون احساس نداشتن شلوار قرمز کتون رو کنترل کنم. فرداییش رفتیم به پاساژ امیر رشت تا اون شلوار رو بخریم. وقتی با قیمتش روبرو شدم، دلم نیومد این همه پول رو بدم تا اونو توی خونه بپوشم.

با اصرار خودم مادر رو منصرق کردم و شاد و خندون و پرافتخار از داشتن چنین پدر و مادری راهی خونه شدم.

دیگه تو مدرسه اون شلوارا برام جذاب نبودن، و یاد گرفتم که به مد در لباس طوری دیگه نگاه کنم.

حاج مصطفی حاضر بود پول هم بده، ولی هم میل داشتن اون لباس رو در وجود دخترش برآورده کنه و هم چراغ هدایتی بشه برای همیشه توی زندگی دخترش تا با دقت و مراقبت و چشم بصیر سراغ خواسته هاش بره.

حساسیت حاجی روی مد و مدل لباس همیشه مستدل و جالب بود.

 

 

تقدیم به ساحت مقدس حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی صل الله علیه وآله

سُرور ِ ماه ِ ربیع و،میلاد حضرت ِ احمد

صلی الله ُ علیک َ،سیدُنا یا محمد

مبارکه نور ِ ختمی مرتبت که جلوه گردیده به عالَم

مبارکه مقدم ِ آن سَروَری که بر نبییّن گشته خاتم

چراغونی شده از فیض ِ قدومش جنت و عرش مُعظّم

قبله ی دلها خوش آمدی مولا،یا ابا الزهرا خوش آمدی مولا

یا ابا الزهرا خوش آمدی مولا...

سِزَد که در ره ایمان،فدای تو بشود جان

ز لُطف تو همه هستیم،به راه ِ عترت و قرآن

یا مصطفی ای تمام ِ آفرینش تا ابد در زیر ِ دِینت

یا مصطفی،ای شده از جان مدیحه خوان تمام ِ عالمینت

یا مصطفی نظری کن جان ِ مولا بر محبین ِ حسینت

از تو میخواهیم ای یار ِ بی همتا،هم مدینه هم کرببلا آقا

یا ابا الزهرا خوش آمدی مولا...

 

 

 

 

تقدیم به ساحت مقدس امام صادق علیه السلام

 

شبِ میلادِ و بر برگِ شقایق

نوشته نام زیبای تو صادق


رئیس مذهب پاکِ تشیّع

تو بر دل آشنا کردی حقایق

در آن گمراهیِ سختِ زمانه

ز تو تفسیر شد قرآن ناطق

اگر اکنون علی را دوست داریم

همه از زحمتت گردیده لایق

به هر بزم سؤالِ فقه و علمی

ز پاسخ‌های خود گشتی تو فائق

اگر ای پاسدار دین نبودی

کجا بود این همه عشق و علایق

بدان تا حشر ای شیخ الائمه

بوَد مدیون درسِ تو خلایق

 

17 ربیع الاول سالروز میلاد پیامبر رحمت حضرت محمد صل الله علیه وآله و حضرت صادق علیه السلام بر همه شیعیان جهان ، خاصه همه دهشالی های سراسر گیتی مبارک و فرخنده باد.

مدیر پایگاه

 

قیام خونین 19 دی مردم قم

در روز شنبه هفدهم دی ماه 1356، روزنامه اطلاعات در قم پخش شد. در صفحه هفتم روزنامه،‌ مقاله‌ای با عنوان "ایران و استعمار سرخ و سیاه" با نام مستعار "احمد رشیدی مطلق" نظر خوانندگان را به سوی خود جلب کرد. نویسنده در آن مقاله، به طور صریح بی‌حجابی را فضیلت دانسته و حجاب کهنه‌پرستی و ارتجاع سیاه معرفی شده و به امام خمینی، بزرگ مرجع عالم تشیع، اهانت کرده بود و قیام پانزده خرداد 1342 توطعه استعمار سرخ و سیاه معرفی شده بود. روزنامه رستاخیز نیز در همان روز،‌ تظاهرات گروه قابل توجهی از زنان مشهد را در مخالفت با کشف حجاب "تظاهری از یک اتحاد نامقدس"‌نامید.داغی که رحلت آقا مصطفی بر دلهای عاشقان امام نهاده بود،‌به انبار باروتی می‌مانست که با جرقه‌ای هر چند کوچک،‌انفجار مهیبی را باعث می‌شد و مقاله رشیدی مطلق در حکم این جرقه بود،‌تا مجددا تظاهرات گسترده‌ای علیه رژیم تدارک دیده شود. رحلت مشکوک آیت‌الله مصطفی خمینی، آغاز قیام عمومی پس از چند حرکت اعتراض‌آمیز، از جمله تظاهرات دانشجویان و مردم در روز عید فطر و در صحن حضرت عبدالعظیم حسنی در شهر ری، رحلت فرزند ارشد امام،‌ آیت‌الله مصطفی خمینی، در آبان 1356،‌ شتاب خاصی به حرکت انقلاب اسلامی بخشید که می‌توان موج ناشی از آن را به عنوان آغاز قیام عمومی مردم علیه شاه دانست. پس از رحلت حاج آقا مصطفی، مجالس ختم مفصلی در داخل و خارج کشور به مناسبت شب هفت و چهلم ایشان،‌ برگزار شد. در خلال هر یک از اینها، تظاهرات گسترده‌ای علیه رژیم شاه براه می‌افتاد. امام نیز به مناسبت چهلم فرزندش، طی بیاناتی، ضمن تشکر از همه طبقات مردم و علما، رحلت آقا مصطفی را "از الطاف خفیه الهی‌"‌دانسته و ضمن تأکید بر اهمیت فرصت سیاسی به دست آمده، به روحانیون متذکر شد که مبارزه علیه رژیم را شدت ببخشند. رحلت آقا مصطفی فرصت مغتنمی بود تا...