جدیدترین مطالب فارسی

دانلود عکس و فیلم، دانلود آهنگ جدید، دانلود بازی، مطالب تفریحی جذاب، استخدام، دانلود مداحی

جدیدترین مطالب فارسی

دانلود عکس و فیلم، دانلود آهنگ جدید، دانلود بازی، مطالب تفریحی جذاب، استخدام، دانلود مداحی

708-کلیاتی درمورد سنگ عقیق(عقیق در روایات)

 

در کتب تاریخ نقل شده که وقتی مرد فقیری وارد مسجد شد و از اصحاب درخواست کمک کرد و کسی جز امیرمومنان (ع) که در حال نماز بود، به او کمک نکرد و آیه ولایت ((انما ولیکم الله و رسوله والذین امنوا الذین یقیمون الصلاه و یوتون الزکاه و هم راکعون)) نازل شد، آن انگشتری که امیر مومنان (ع) به مرد فقیر داد، عقیق قرمز یمانی بوده است.ابن شهر آشوب نقل می کند که: روزی جبرئیل بر پیامبر اکرم (ص) نازل شد و گفت ((یا رسول الله! پروردگارم بر تو سلام و درود می فرستد و می فرماید انگشترت را در دست راست کن و نگین آن را هم عقیق قرار بده و به پسر عمویت علی نیز بگو انگشترش را در دست راست کند و نگین آن را عقیق قرار دهد.)) پیامبر (ص) پیام جبرئیل را به امیر مومنان علی (ع) رسانیدند. حضرت علی (ع) عرضه داشت: ((یا رسول الله عقیق چیست؟)) رسول خدا (ص) فرمود ((عقیق کوهی در کشور یمن است)).

در این حدیث پیامبر تصریح می کنند که آن عقیقی دارای فضایل و فواید است که از کشور یمن باشد.

روزی امیر مومنان علی (ع) از کنار جسد کشته ای می گذشتند که انگشتری با نگین عقیق در دست داشت. در این حال حضرت فرمود : ((انگشترش را برای من بیاورید!))، همراهان حضرت، انگشتر آن مرد مقتول را از دستش در آوردند و به حضرت دادند. امیر مومنان نگاهی به آن انگشتر کردند و فرمود : ((برای چه از صاحبت که تو را در دست داشت محافظت نکردی؟)) پس انگشتر به صدا در آمد و گفت: ((یا علی من عقیق یمانی نیشتم ))

با توجه به دو حدیثی که ذکر گردید و دیگر قراین باید گفت که خواص یاد شده برای عقیق، ویژه عقیق یمانی به خصوص عقیق یمانی سرخ است. البته نمی توان گفت که عقیق دیگر مناطق چون عقیق ایرانی و هندی و چینی و … هیچ خاصیتی ندارد، بلکه همه این خواص به طور کامل در آن ها نیست؛ چرا که بنابر روایات، بعضی از امامان (ع) عقیق روم در دست داشته اند و اگر عقیق رومی هیچ فضیلتی نداشته، آن بزرگواران در دست نمی کرده اند (۳).

از حضرت امیر المومنین (ع) منقول است که نماز کسی که انگشتر عقیق در دست داشته باشد بر نماز جماعتی که غیر عقیق در دست داشته باشند به چهل درجه زیادتی دارد و سلیمان اعمش روایت کند که در خدمت حضرت امام جعفر صادق (ع) بودم در خانه منصور عباسی پس شخصی را بیرون آوردند که تازیانه خورده بود حضرت فرمودند که ای سلیمان ببین که انگشترش چه نگین دارد گفتم یابن رسول الله عقیق نیست فرمود که ای سلیمان اگر عقیق بود تازیانه اش نمی زدند. او را گفتم یابن رسول الله دیگر بفرما. فرمود که ای سلیمان انگشتر عقیق امان می بخشد از دست بریدن. گفتم دیگر بفرما. فرمود که ای سلیمان انگشتر عقیق امان می بخشد از خون. گفتم دیگر بفرما. فرمود ای سلیمان خدای عزوجل دوست می دارد که بلند کند دعا بسوی او دستی که در او نگین عقیق باشد. گفتم دیگر بفرما. فرمود که عجب دارم از دستی که در آن نگین عقیق باشد چگونه خالی می ماند از دینار و درهم. گفتم یابن رسول الله دیگر بفرما. فرمود که نگاه دارنده آدمی است از هر بلا. گفتم یابن رسول الله دیگر بفرما. فرمود که ایمن می گرداند از فقر. گفتم یابن رسول الله دیگر بفرما. فرمود که ایمن می گرداند از فقر. گفتم یابن رسول الله روایت کنم این حدیث را از جدت حسین بن علی (ع) از پدرش امیر المومنین (ع) فرمود بلی و در روایت دیگر منقول است که دو رکعت نماز با انگشتر عقیق بهتر است از هزار رکعت که با آن نباشد (۴).

IMG 11361 احجار کریمه (سنگ عقیق)

711-عقیق نوشت ها و خواص آن در روایات اسلامی

1452 احجار کریمه (سنگ عقیق)

امام صادق (ع) می فرماید: هر کس انگشتری از عقیق بسازد و بر روی آن بنویسد ((محمد نبی الله، علی ولی الله )) خداوند او را از مردن بد حفظ می کند و صاحب آن بر فطرت خدا پرستی از دنیا (با ایمان) می رود.

امام صادق (ع) می فرماید: هر کس می خواهد مال و فرزندانش زیاد شود و رزق و روزی اش وسیع کردد، پس انگشتری عقیقی تهیه کند و بر روی آن بنویسد ((ماشاءالله لا قوه الا با الله ان ترن انا اقل منک مالا ولدا)) و این آیه را زیاد بخواند {و استغفروا ربکم انه کان غفارا}.

راوی خدمت امام هادی (ع) رسید تا برای زیارت قبر امام رضا (ع) با ایشان خدا حافظی کند. پس امام هادی (ع) به او فرمود: همراه خود انگشتری داشته باشد که نگین آن عقیق زرد باشد و بر روی آن نوشته باشد: ((ما شاء الله لا قوه الا باالله استغفر الله)) و بر پشت آن نوشته باشد ((محمد و علی)) پس همانا این انگشتری تو را در برابر دزدان قافله مصون نگه می دارد و تو را به سلامتی به مقصد می رساند و دینت را محافظت می کند.

روایت شده که نزد امام حسین (ع) انگشتری عقیقی بود که بر روی آن چنین حک شده بوده است ((لا اله الا الله عده للقاء الله)) و کسی که مثل چنین انگشتری را با چنین خطی در دست کند، حرزی است که او را در مقابل وسوسه های شیطان حفظ می کند.

از ویژگی های امام حسن مجتبی (ع) این بوده که حضرت عقیق قرمز داشتند که بر روی آن نوشته شده بود: ((العزه لله)).

و در روایت دیگری آمده است که هر کس این جمله را بر نگین انگشتری اش حک کند، در نظر مردم با هیبت و با شکوه جلوه می نماید و کلامش در دل مردم نفوذ می کند و مردم به راحتی قول او را می پذیرند و خواندن نماز با چنین انگشتری برابر با هفتاد نماز است.

امیر مومنان علی (ع) چهار انگشتری داشتند که آن ها را دست می کردند و نقش نگین انگشتری عقیق آن حضرت چنین بوده است: (( ماشاء الله لا قوه الا با لله استغفرالله)) و این سه جمله در سه سطر حک شده بود و این انگشتری را حضرت برای محافظت (از شر جمیع جن و انس و بلایای آسمانی و زمینی) در دست مبارک می نمودند.

چنانچه در نقش انگشتری های امام حسین (ع) گذشت، حضرت عیسی (ع) در خواب به امام حسین (ع) فرمودند: بر انگشتر عقیق خود این جمله را بنویس ((لا اله الا الله الملک الحق المبین)) و همانا این نقش، غم و غصه را از دل می برد (۳). 

تاثیر عقیق بر بدن

در کتب فارسی چنین آمده است که اگر کشته عقیق را با آب و یا شربت سیب حل کرده و  استفاده نمایید، جنون، نکسیر خنریزی معده و دل، لخته شدن خون، کثرت حیض، بیماریهای طحال و بسیاری بیماری دیگر مفید بوده و درمان می سازد.سرمه عقیق، بصارت را تقویت و چشمها را درخشان می سازد.

برای خونریزی لثه مفید بوده، آن را بند و دندانها را محکم می سازد. اگر معده شما  ضعیف می باشد از عقیق استفاده نکنید یا اینکه به همراه آن مقداری بسد (مرجان) هم مصرف نمایید (۵).

تاثیر عقیق روی روح و روان

اگر کسی از انگشتری عقیق استفاده نماید، غم و غصه های او دور گشته، حاجت های او برآورده، دشمنان از او وحشت کرده و دور می شوند، و برکت و دولت با او یار می گردد، ترس و خوف را دور کرده، دل را قوی می کند، جانوران موذی و سمی را از او دور و       نمی گذارد آسیب برسانند. اگر عقیق سرخ باشد هر نوع خونریزی را بند آورده و زخم را نیز درمان می کند.

اگر به همراه عقیق خود مقداری کافور و عنبر داشته باشید، در پیشگاه حاکم مورد الطاف قرار خواهید گرفت.

روایت های زیادی، خصوصا در کتب مذهبی ذکر است که عقیق را نسبت به سنگهای دیگر خصوصا در مورد آوردن خوش شانسی و برکت و فوائد مالی، افضل دانسته اند.

استفاده از رنگ سرخ آن، برکت و دولت آورده، شما را بر دشمنان غالب و هیچ جانور موذی و سمی نمی تواند به شما آسیب رساند. عقیق جواهری قیمتی نمی باشد، اما برکت و فواید مالی به همراه می آورد (۵).

 

539.فرار شاه در قصه‌های انقلاب شبکه «افق»

مجموعه «قصه‌های انقلاب» این هفته فرار شاه و 9 بار تلاش وی برای خروج از کشور را دستمایه روایت پردازی خود قرار داده است.

خبرگزاری فارس: فرار شاه در قصه‌های انقلاب شبکه «افق»


به گزارش خبرنگار رادیو و تلویزیون خبرگزاری فارس، پادشاهی که ادعا داشت ایران را به دروازه های تمدن بشری می رساند و پیشرفت را برای ایرانیان به ارمغان خواهد آورد خود آنقدر شیفته غرب و دنیای خارج از کشورش بود که بارها قصد فرار از سرزمینش را داشت و دو بار هم این کار را انجام داد؛ یک بار در سال 1332 که البته با کودتایی آمریکایی باز هم بر مسند قدرت نشست و دیگر بار، در 26 دی 57 که آخرین حضورش در ایران بود و برای همیشه ملت مسلمان از دست او رهایی یافتند.
محمدرضا شاه پهلوی با آن همه دبدبه و کبکبه 9 بار قصد فرار از کشور را داشت؛ در فاصله سال های 1320 تا 1357، او هر بار که مشکلی به وجود می آمد چمدان هایش را می بست تا عازم خارج از کشور شود.
مجموعه «قصه های انقلاب» در جدیدترین قسمت خود و به بهانه فرا رسیدن 26 دی سالروز فرار همیشگی شاه از ایران، به سراغ این موضوع رفته و زندگی سیاسی و اجتماعی محمدرضا شاه را به تصویر می کشد.
مستند آرشیوی بوده و از تکنیک کامیک موشن برای روایت بهتر و بازسازی وقایع تاریخی استفاده شده است.
این قسمت از قصه های انقلاب برای پخش از شبکه افق سیما در روز پنجشنبه 25 دی ماه ساعت 18 و تکرار آن روز بعد ساعت 14در نظر گرفته شده است.
مهدی شاه محمدی این مجموعه را برای شبکه افق تهیه و کارگردانی می کند.
 

منتشره در روزنامه مردم امروز - 25 دی 93

 

به مناسبت انتشار رمان « ساعت ویرانی» نوشته ی آرام روانشاد

پیوند ِ  درونی ِ آدمها

 

مهدی عباسی زهان

 

آرام روانشاد در پاره ی نخست رمان«ساعت ویرانی» ( ساعت اول: رفتن یا نرفتن؟ مساله این است...) جسارت انتخاب راوی ِ مرد را داشته و البته در مجموع از عهده ی آن برآمده است. انتخاب راوی به غیر از شخصیتی همتراز یا همجنس با نویسنده معمولا در مقیاس ِ رمان نتیجه ی خارق العاده ای در برندارد و صرف نظر از آن که تلاشی سترگ  می طلبد در حالت خوش بینانه اش گفته خواهد شد که نویسنده موفق عمل کرده است و کمتر به خلق شاهکار می انجامد مگر نویسنده از آن دسته باشد که  در درون خویش توانایی پرورش چندین و چند شخصیت و چه بسا زیستن در کالبد ایشان را دارا هستند و این قابلیّت چیزی فراتر از یادگیری  قصه نویسی در کارگاه و کلاس یا  ممارست شخصی است.

روانشاد در این رمان نشان می دهد که ذاتا قصه گوست. روایت او روایتی روان و یکدست است که البته در موارد معدودی به نظر می رسد شانتاژ هایی که از بیرون متن و احتمالا در بازنویسی  به نویسنده شده یا الزام های شخصی اش به قواعد و اصولی که گفته می شود شایسته است در یک روایت ادا بشود باعث شده تا  روایت ِ خوش خوان و باورپذیر ِ روانشاد  به دست انداز بیافتد و چه بسا «تصنعی» جلوه کند. «ساعت ویرانی»  از جمله رمان های فارسی است که  در شناسنامه اش علاوه بر نام نویسنده،  نام ویراستار نیز مشاهده می شود و این موضوع شایسته ی تقدیر است. ویراستاری ادبی از ارکان اصلی رمان نویسی در ادبیات روز دنیاست اما متاسفانه در زبان فارسی هنوز مقبول نظر واقع نشده است. ویراستاران در چرخه ی نگارش و نشر رمان جایگاه ویژه ای دارند و البته به طور تخصصی و طبیعتا متناسب با سبک  نویسنده، اثر را آماده ی نشر می کنند و به نوعی از زبان، از نویسنده و از مخاطب  در مقابل رواج اشتباهات دستوری و نقایص نگارشی پاسبانی می کنند.  امیدوارم ناشران و نویسندگان ایرانی نیز  حلقه ی گمشده ی ویراستاری ادبی را دریابند و البته بدیهی است که مقصود از ویراستاری، ویراستاری مطلوب  و قاعده مند است و فراتر از تصحیح غلط های املایی و افزدون علایم نگارشی.  به نحوی که  از رمانی که نام ویراستار در شناسنامه اش مشاهده می شود انتظار نثر ِ مطلوبی را داشته باشیم که متاسفانه «ساعت ویرانی» این انتظار را به طول کامل بر آورده نمی سازد و اشتباهات رایج و تکرارهای غیر ضروری در این رمان نیز بسان دیگر رمان های فارسی که همواره نثرشان تداعی کننده شتابزدگی و کم حوصلگی است، مشاهده می شود.

درخشان ترین ویژگی این رمان به تصویرکشیدن  پیوند درونی آدمهاست: پیوند اشکان- مرجان، پیوند مرجان- اشکان، پیوند مرجان- مهران، پیوند مرجان - استاد ، پیوند مرجان- یلدا و ...  نویسنده آگاهانه به سویه پذیری پیوندها نظر داشته است. هم از این روست که که تصویری که در پاره ی نخست رمان از پیوند اشکان با مرجان ارائه می شود در پاره ی دوم  به کلی دگرگون می شود. آشکار شدن تفاوت عمیق پیوند اشکان – مرجان با مرجان- اشکان به  این مساله ی اساسی دامن می زند که آیا اصولا می توان تصویر واحدی از مرجان یا اشکان به عنوان «واقعیت وجودی» هر یک از آنها ارائه کرد یا اینکه هر کدام از ایشان بدون آن که «فردیت» مشخصی داشته باشند تحت مجموعه ای از پیوندهای متغیر انسانی قرار دارند که هر لحظه خطر گسستن و فرو ریختن آن را تهدید می کند.

روایت این رمان اگر چه گاهی دچار اغراق در بیان عواطف و نوعی سانتی مانتالیزم می شود اما این مساله مانع از آن نشده تا نویسنده از چیدمان دقیق پازل داستانی بر مبنای پیوند بین آدمها و ارائه رخدادهای  داستانی به عنوان خرده روایت هایی تحت این پیوندها غافل بماند. در مجموع  می توان به نویسنده ی «ساعت ویرانی»  نمره قبولی داد و البته نمره قبولی گرفتن در شرایطی که با بحران « رمان خوب» و «نویسنده ی شاخص» مواجه هستیم چیز کمی نیست.

فتنه دجال(1)

حتمی بودن خروج دجال


درروایات متعددی برگریزناپذیربودن خروج دجال به عنوان یکی ازرویدادهای آخرالزمان یانشانه های قیامت
تاکیدشده است.ازجملهدر روایتی که امیرالمومنان علی(ع) ازپیامبرگرامی اسلام(ص) نقل میکن میخوانیم:


پیش ازساعت(قیامت)ده رویدادگریزناپذیر است:(خروج) سفیانی،خروج دجالو...(1)


دربرخی روایات حتمی بودن خروج دجال به مانند حتمی بودن ظهورامام مهدی(عج)
دانسته شه وانکارآن کفر به شمارآمده است.ازجمله میتوان به روایت نبوی زیراشاره کرد:


هرکسی خروج مهدی رامنکرشود به آنچهبرمحمد نازل گشته،کافر شده است وهرکس نزول
عیسی رامنکرشود کافرشده وهرکس خروج دجال راانکار کند،کافرشده است(2)


بزرگی فتنه دجال


دربسیاری روایات براین موضوع تاکیدشده که فتنه دجال،فتنه ای بزرگ وبی مانند است.براساس
یکی ازروایات پیامبراعظم(ص)دریکی ازخطبه های خود میفرماید:


ای مردم!بروی زمین فتنه ای بزرگتر ازفتنه دجال نبوده است خدای تعالی
 هیچ پیامبری را برنینگیخته مگراینکه امتش راازاو برحذرداشته است(3)


درروایت دیگری درهمین زمینه ازپیامبر(ص)چنین روایت شده است:


ازافرینش آدم-درودخدابراوباد-تابرپایی قیامت امری بزرگتراز دجال نبوده است(4)

ادامه دارد........


پی نوشت:
1-کتاب الغیبه(طوسی)ص436،ح426.بحارالنوار،ج52،ص209،ح48
2-فرائدالسمطین،ج2،ص334،ح585
3-نعیم بن حمادالمروزی،الفتن،بیروت،دارالفکر،1414ه.ق،ج2،ص517،ح1446
4-همان،ص518،ح1450
کتاب پرسش ازموعود(ابراهیم شفیعی سروستانی)