از دو دسته آیات قرآن، می توان برای وجود حضرت ولی عصر(عج) و ظهور آن حضرت استفاده کرد: البته باید دانست که قرآن به صورت کلی سخن می گوید و برای تشریح و تفسیر آن باید به سراغ آگاهان از حقایق قرآنی ـمعصومان(ع) ـ رفت که “الراسخون فی العلم” (آل عمران۷) هستند. به عبارت دیگر، وظیفه و مسئولیت روشنگری و بیان مقصود آیات قرآن به حجت های الهی واگذار شده است. (حدیث ثقلین، مستدرک حاکم، ج ۳ ، ص ۱۴۸، طبع داردالمعرفه، بیروت)
۱ ـ آیاتی که ضرورت وجود حجت الهی را در زمین بیان می کنند.
از نظر قرآن کریم، در طول تاریخ زندگی بشر، هیچ گاه زمین از حجت خدا خالی نبوده و خداوند برای هر امتی فردی مناسب را برگزیده تا انسان ها را در راه رسیدن به کمال مطلوب رهنمون باشند؛ چنان که خداوند سبحان فرمود: «إِنَّمَا أَنتَ مُنذِرٌ ۖ وَلِکُلِّ قَوْمٍ هَادٍ» (به درستی که تو بیم دهنده ای و برای هر جامعه راهنمایی هست. رعد/۷)
پس همواره یک بیم دهنده و هدایتگر در جوامع انسانی حضور دارد که از جانب خدا برگزیده شده است. امام صادق(ع) در تفسیر آیه یاد شده فرمود: «در هر زمانی امامی از خاندان ما وجود دارد که مردم را به آنچه رسول الله آورده (دین اسلام) هدایت می کند». («و فی کل زمان امام منا یهدیهم الی ما جاء به رسول الله (ص) » (مجلسی، بحارالانوار، ج ۲۳ ، ص ۵)
از مجموع این آیه و روایت، ضرورت وجود حجت الهی به عنوان هدایت گر در هر عصر، به خوبی فهمیده می شود.
دلیل دیگر بر ضرورت وجود امام معصوم در جامعه این است که قرآن مبین و مفسر لازم دارد و به جز امام معصوم کسی به تمام معانی و خصوصیات آیات قرآن از محکمات و متشابهات آگاه نیست. پس به حکم عقل قطعی پس از رسول، امام معصوم لازم است. (بانوی اصفهانی، سیده نصرت امین، مخزن العرفان در تفسیرقران، ج ۳، ص ۳۹، توضیح آیه ی ۴۴ ،نحل)
امامان معصوم(ع) مایه آرامش و امنیت هستی و واسطه فیض الهی هستند و نعمات و برکات خداوند متعال به واسطه آنها و به یمن حضورشان به انسان ها داده می شود، که اگر لحظه ای برکت وجودشان نباشد، زمین اهلش را فرو می برد. (در بحارالانوار، به مقوله ای لزوم وجود همیشگی رهبر آسمانی بر می خوریم. (مجلسی بحارالانوار، ج ۲۳ ، ص ۵۶))
اما این که مصداق این امام معصوم کیست و چه هویتی دارد،روایات فراوانی وارد شده که بیان می دارند این فرد امام مهدی(ع) فرزند امام حسن عسکری(ع) است و … . ( ر.ک: صافی، لطف الله، منتخب الاثر؛ طبرسی نوری، میرزا حسین، النجم الثاقب؛ مجلسی بحارالانوار)
۲ـ آیاتی که بشارت به حکومت صالحان و مومنان بر روی زمین می دهد:
براساس ده ها آیه از قرآن کریم موضوع ظهور حضرت مهدی(عج) قابل استناد است. تمرکز غالب این آیات بر بشارت به بندگان صالح و مستضعف برای بازستادن حق خود و رسیدن به قدرت و ایجاد یک حکومت واحد جهانی مبتنی بر حق و عدل و غلبه اسلام بر تمامی مکاتب و ادیان است. قرآن کریم از یک سو بیان می کند این بشارت در بعضی کتب آسمانی دیگر هم آمده است: «و همانا در زبور بعد از ذکر (تورات) نوشتیم که زمین را بندگان شایسته من به ارث خواهند برد». («وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ» ، انبیاء /۱۵۰)
از سوی دیگر این بشارت را به اراده خداوند استناد می دهد: «و خواستیم بر مستضعفان روی زمین منت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان گردانیم»(قصص/۵) این آیات بشارت به ظهور می دهند که در تفسیر آنها روایات زیادی وجود دارد.
در آیه ای دیگر خداوند حکومت و جانشینی مومنان و صالحان را به عنوان «وعده ی الهی» بر بندگان با ایمان خود بیان می کند و امنیت و آرامش را مژده می دهد: «خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده اند، وعده داده است که حتماً آنان را در این زمین جانشین (خود) قرار دهد و آن دینی را که بر ایشان پسندیده است، به سودشان مستقر کند و بیمشان را به امنیت مبدل گرداند تا مرا عبادت کنند و … ». (نور ۵۵)
روایات معصومان (ع) این آیه را بر حضرت حجت ولی عصر (عج) و اصحاب او منطبق نموده اند. (رک: فرزی، محمدعلی، امید سبز، ص ۳۴)
آیات متعددی در شان امام مهدی(عج) هست که امامان معصوم (ع) تفسیر، تاویل و تطبیق این آیات را بر وجود مقدس امام زمان(عج) و حکومت جهانی آن عدالت گستر بیان نموده اند. در زمینه ظهور و قیام آن حضرت و جامعه آرمانى مهدوى، مى توان توصیفات و اشارات زیر را از قرآن به دست آورد:
۱٫ غلبه نهایى حقّ بر باطل و شکست جبهه کفر و فساد و نفاق(۱۲)؛
۲٫ جانشینى و خلافت مستضعفان بر روى زمین و حاکمیت صالحان و نیکان(۱۳)؛
۳٫ گسترش و فراگیرى دین حقّ در برههاى خاص از زمان(۱۴) ؛
۴٫ از آن روز موعود، تحت عناوین ایام اللّه(۱۵)، وقت معلوم(۱۶)، روز نصرت و پیروزى(۱۷) و طلوع فجر و سلامتى(۱۸) و… یاد شده است ؛
۵٫ در آیاتى از آن حضرت با نامهاى نعمت باطنى(۱۹)، بقیة اللّه(۲۰)، کلمه باقیه(۲۱)، اولى الامر(۲۲) ؛ مهتدون(۲۳) (مهدى) ؛ اقامه کننده نماز(۲۴)، مضطرّ(۲۵)، جنب اللَّه(۲۶)، حزب اللَّه(۲۷)، فجر(۲۸)، «نهار اذا تجلى»(۲۹) و… نام برده است.
۶٫ خداوند، [با مهدى موعود]، نور خود را کامل مىکند(۳۰) ؛
۷٫ در آن عصر، زمین بعد از مرگش، زنده مىشود(۳۱) ؛
۸٫ او منصور از جانب خدا و انتقام گیرنده از دشمنان است(۳۲) ؛
۹٫ زمین، به نور پروردگار، روشن خواهد شد(۳۳) ؛
۱۰٫ در روز پیروزى، ایمان آوردن کافران، سودى به حالشان نخواهد داشت(۳۴) ؛
۱۱٫ هر چه در روى زمین است، تسلیم و مطاع او خواهند شد(۳۵) ؛
۱۲٫ حضرت مهدى «یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ یَشاءُ» است(۳۶) ؛
۱۳٫ او تأمین کننده امنیت و آرامش در روى زمین است(۳۷).
برای توضیح بیشتر به چند آیه به طور خلاصه اشاره می شود:
:خداوند در آیه ۵۵ سوره نور می فرماید: «وَعَدَاللهُ الَّذینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصّالحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّنَّهُمْ فی الاَرْضِ کَما اسْتَخْلَفَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دینَهُمُ الِّذی ارْتَضی لَهُمْ وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ اَمْناً یَعْبُدُونَنی لا یُشْرِکُونَ بی شَیْئاً وَ مَنْ کَفَرَ بَعْدَ ذلِکَ فَاٌولئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ»؛« [خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و اعمال صالح انجام دادهاند وعده داده که آنها را به یقین خلیفه روی زمین کند، آن گونه که پیشینیان آنها را خلافت (روی زمین) بخشید، و دین و آیینی را که برای آنها پسندیده است پا برجا و ریشه دار سازد، و بیم و ترس آنها را به آرامش و امنّیت مبدّل کند، آن چنان میشود که تنها مرا می پرستند، و چیزی را شریک من نخواهند کرد، و کسانی که بعد از آن کافر شوند آنها فاسقند]» . در این آیه با صراحت به مؤمنان صالح بشارت داده شده است که سرانجام حکومت روی زمین را در دست خواهند گرفت، و دین اسلام فراگیر خواهد شد، و ناامنی ها و وحشت ها به آرامش و امنّیت مبدّل می گردد، شرک از سراسر جهان برچیده می شود، و بندگان خدا با آزادی به پرستش خدای یگانه ادامه می دهند، و نسبت به همگان اتمام حجت می شود، به گونه ای که اگر کسی بعد از آن بخواهد راه کفر را بپوید، مقصر و فاسق خواهد بود. (مخصوصاً در بخش آخر آیه دقت کنید). گرچه این امور مهم که مورد وعده الهی بوده است در عصر پیامبر اکرم(ص) و زمانهای بعد از آن در مقیاس نسبتاً وسیعی برای مسلمین جهان تحقق یافت و اسلام که روزی در چنگال دشمنان چنان گرفتار بود که مجال کمترین ظهور و بروزی به آن نمی دادند، و مسلمانان دائماً در ترس و وحشت به سر میبردند، سرانجام نه فقط شبه جزیره عرب، بلکه بخش های عظیمی از جهان را فرا گرفت و دشمنان در تمام جبههها شکست خوردند؛ ولی با این حال حکومت جهانی اسلام که سراسر دنیا را فرا گیرد و شرک و بتپرستی را به کلی ریشه کن سازد، و امنیّت و آرامش و آزادی و توحید خالص را همه جا گسترش دهد، هنوز تحقق نیافته است. پس باید در انتظار تحقق آن بود. این امر مطابق روایت متواتره در عصر قیام مهدی(ع) تحقق خواهد یافت، بنابراین یکی از مصادیق این آیه در عصر پیامبر(ص) و اعصار مقارن آن حاصل شد و شکل وسیع ترش در عصر قیام مهدی(ع) خواهد بود و این دو با هم منافاتی ندارد، و این وعدة در هر دو مرحله باید تحقق یابد. (پیام قرآن ج ۹، حضرت آیت الله مکارم شیرازی).
همچنین در قرآن می فرماید: «وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّّّ الارْضَ یَرِثُها عِبادیَ الصّالِحُونَ» که مفاد ظاهر آن این است که: «و هر آینه ما در زبور بعد از ذکر نوشتیم که البته بندگان صالح من وارث زمین میگردند». این آیه از بشارت حتمی الهی خبر میدهد که شایستگان و صلحاء، وارث زمین و صاحب آن میشوند و چون در آیات قبل از این آیه از زمین خاصی سخنی به میان نیامده است لذا الف و لام «الأرض»، الف و لام عهد نخواهد بود چون ظاهر این است که مراد تمام زمین است. بنابر این، آیه خبر از روزگاری می دهد که زمین و ادارة آن در همة قاره ها و همة مناطق و معادن آن در اختیار بندگان شایسته خدا درآید، چنانکه در آیات دیگر نیز همین وعده را فرموده است. مانند آیة: : «وَ نُریدَ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذینَ اسْتَضْفِوُا فِی الْأَرْضِ وَ َنْجَعَلَهُمْ أَئِمَّهً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثینَ؛قصص/۵ و اراده کردهایم که بر کسانی که در زمین ضعیف و ذلیل نگه داشته شده اند منت گذارده و آنان را پیشوایان و وارثان زمین گردانیم»و… .
۱۲) ر.ک : اسراء (۱۷)، آیه ۸۱٫
۱۳) قصص (۲۸)، آیه ۵، انبیاء (۲۱)، آیه ۱۰۵٫
۱۴) توبه (۹)، آیه ۲۳٫
۱۵) ر.ک : جاثیه (۴۵)، آیه ۱۴، ابراهیم (۱۴)، آیه ۵٫
۱۶) ر.ک : حجر (۱۵)، آیات ۳۶-۳۸٫
۱۷) عنکبوت (۲۹)، آیه ۱۰٫
۱۸) قدر (۹۷)، آیه ۵۰٫
۱۹) لقمان (۳۱)، آیه ۲۰٫
۲۰) هود (۱۱)، آیه ۸۶٫
۲۱) زخرف (۴۳)، آیه ۲۸٫
۲۲) نساء (۴)، آیه ۵۹٫
۲۳) بقره (۲)، آیه ۹٫
۲۴) حج (۲۲)، آیه ۴۱٫
۲۵) نمل (۲۷)، آیه ۶۲٫
۲۶) زمر (۳۹)، آیه ۵۶٫
۲۷) مجادله (۵۸)، آیه ۲۲٫
۲۸) فجر (۸۹)، آیه ۱٫
۲۹) لیل (۹۲)، آیه ۲٫
۳۰) صف (۶۱)، آیه ۸٫
۳۱) حدید (۵۷)، آیه ۱۷٫
۳۲) شورى (۴۲)، آیه ۴۱٫
۳۳) زمر (۳۹)، آیه ۶۹٫
۳۴) سجده (۳۲)، آیه ۲۹٫
۳۵) آل عمران (۳)، آیه ۸٫
۳۶) نور (۲۴)، آیه ۳۵٫
۳۷) همان، آیه ۵۵٫
۳۸) انبیاء (۲۱)، آیه ۱۰۵٫
۳۹) پرسشها و پاسخها، ص ۱۸۵٫
در هر حال از آنجا که در اذهان شیعیان این دو وجود مقدس از قرابت و ارتباطى جدایىناپذیر برخوردارند. از همین رو مناسب دیدیم که در ایام عزاى سرور آزادگان به بخشى از معارف ارزشمندى که از آن حضرت در ارتباط با فرزند ارجمندش حضرت مهدى(علیه السلام) رسیده است اشاره کنیم:
۱٫ نسب مهدى(علیه السلام)
حضرت اباعبداللهالحسین(علیه السلام) در روایتهاى متعددى به این موضوع که حضرت مهدى(علیه السلام) از فرزندان و نوادگان ایشان است اشاره کردهاند که از جمله آنها روایتى است که در زیر آمده است:
«دخلت على جدى رسولالله (صلی الله علیه واله) فاجلسنى علىفخذه و قاللى: اناللهاختار من صلبک یا حسین تسعة ائمة، تاسعهم قائمهم، و کلهم فىالفضل والمنزلة عندالله سواء» (۴)
بر جدم رسول خدا، که درود و سلام خدا بر او باد، وارد شدم، پس ایشان مرا بر زانوى خود نشانده و فرمود: اى حسین! خداوند از نسل تو نه امام را برگزیده است که نهمین نفر از ایشان قیامکننده آنهاست و همه آنان در پیشگاه خداوند از نظر فضیلت و جایگاه برابر هستند.
این موضوع که قائم آل محمد(صلی الله علیه واله) از نسل حسین(علیه السلام) و نهمین نواده اوست در روایات بسیارى ، که از طریق شیعه و اهل سنت روایتشده، آمده است و هر گونه شک و تردید نسبتبه نام و نشان و مشخصات موعود آخرالزمان وآخرین ذخیره الهى را برطرف مىسازد.
«دخلتعلىالنبى (صلی الله علیه واله) فاذا الحسین على فخذه و هو یقبل عینیه وفاه و یقول: انت سید ابن سید انت، امام ابن امام ، انت حجة ابن حجة، ابوحجج تسعة من صلبک تاسعهم قائمهم.» (۵)
بر پیامبر خدا وارد شدم و دیدم که آن حضرت در حالى که حسین را بر زانوى خود نشانده بر چشمها و دهان او بوسه مىزند و مىفرماید: تو آقایى فرزند آقایى ، تو امامى فرزند امامى، تو حجتى فرزند حجتى ، تو پدر حجتهاى نهگانهاى، از نسل تو نهمین حجت و قیامکننده آنان بر خواهد خاست.
۲٫ عدالتگسترى مهدى(علیه السلام)
عدالت و تشکیل جامعهاى بر اساس عدل از آرمانهاى همیشگى بشر بوده و در طول هزاران سالى که از زندگى انسان بر کره خاک مىگذرد و صدها و هزاران نفر در پى تحقق این آرمان، بشریتخسته از ظلم و ستم را به دنبال خود کشیدهاند، اما جز در مقاطع کوتاهى از زندگى بشر و آن هم در سرزمینهاى محدود هرگز این آرمان بدرستى تحقق نیافته و هنوز هم عدالت آرزویى دست نیافتنى براى انسان عصر حاضر است.
با توجه به همین موضوع در روایتهایى که از پیامبر اکرم(صلی الله علیه واله) و امامان معصوم شیعه: وارد شده، گسترش عدالت و از بین بردن ظلم را یکى از بزرگترین رسالتهاى امام مهدى(علیه السلام) بر شمرده و تحقق عدالت واقعى را تنها در سایه حکومت او امکانپذیر دانستهاند.
از جمله این روایتها روایتى است که از حضرت اباعبداللهالحسین(علیه السلام) نقل شده و در آن آمده است:
«لولم یبق منالدنیا الا یوم واحد ، لطولالله عزوجل ذلک الیوم حتى یخرج رجل من ولدى ، فیملاها عدلا و قسطا کما ملئت جورا و ظلما ، کذلک سمعت رسولالله (صلی الله علیه واله) یقول» (۶)
اگر از عمر دنیا تنها یک روز باقى مانده باشد و خداوند آن روز را چنان طولانى مىگرداند که مردى از فرزندان من قیام کند و دنیا را پس از آنکه از ظلم و ستم پر شده بود پر از عدل و داد نماید، من این سخن را از رسول خدا، که درود و سلام خداوند بر او باد، شنیدم.
پیامبر گرامى اسلامى (صلی الله علیه واله) نیز قیام عدالت گستر نهمین فرزند امام حسین(علیه السلام) را چنین بیان مىکنند:
«… و جعل من صلبالحسین(علیه السلام) ائمة یقومون بامرى …التاسع منهم قائم اهل بیتى ، مهدىامتى ، اشبهالناس بى فى، شمائله واقواله و افعاله ، یظهر بعد غیبتة طویلة و حیرة مظلة ، فیعلن امرالله و یظهر دینالله …فیملا الارض قسطا و عدلا ، کما ملئت جورا و ظلما.» (۷)
… خداوند از فرزندان امام حسین ، امامانى قرار داده است که امر (راه و روش آیین) مرا بر پا مىدارند. نهم آنان قائم خاندان من مهدى امتم مىباشد. او شبیهترین مردمان استبه من در سیما و گفتار و کردار . پس از غیبتى طولانى و سرگردانى و سردرگمى مردم ، ظاهر مىشود ، آنگاه امر (آیین) خدا را آشکار مىسازد… پس زمین را از عدل و داد لبریز مىکند پس از آنکه از ستم و بیداد لبریز شده باشد.
۳٫ صابران در غیبت مهدى(علیه السلام)
یکى از ارکان انتظار فرج صبر و پایدارى است و انسان منتظر در واقع کسى است که همه سختیها و ناملایمات را به امید رسیدن به آرمان بلند خویش تحمل مىکند و از فشار و تهدید زورگویان و طعنه و تکذیب نابخردان هراس به دل راه نمىدهد، از همین رو در روایات صبر و انتظار همواره قرین یکدیگر بوده و فضیلتبسیارى براى صبرپیشگان در زمان غیبت بر شمرده شده است.
حضرت سیدالشهداء (علیه السلام) که خود والاترین مظهر صبر و مقاومت در راه اداى تکلیف الهى است در بیان مقام منتظرانى که صبر و شکیبایى پیشه ساخته و بر آرمان خویش پایدارى مىورزند مىفرماید:
«منا اثنا عشر مهدیا، اولهم امیرالمؤمنین على بن ابىطالب، و آخرهم التاسع من ولدى ، و هوالقائم بالحق ، یحیىالله بهالارض بعد موتها، و یظهر به دینالحق علىالدین کله ، ولو کرهالمشرکون. له غیبة یرتد فیها اقوام و یثبت فیها علىالدینآخرون، فیؤذون و یقال لهم: «متى هذا الوعد ان کنتم صادقین»، اما انالصابر فى غیبته علىالاذى و التکذیب بمنزلة المجاهد بالسیف بین یدى رسولالله (صلی الله علیه واله)» (۸)
در میان ما اهل بیت دوازده مهدى وجود دارد که اولین آنها امیرمؤمنان علىبنابىطالب(علیه السلام) و آخرین آنها نهمین فرزند من است. و اوست قیام کننده به حق ، خداوند به وسیله او زمین را پس از آنکه مرده است زنده مىکند و دین حق را به دست او بر همه ادیان غلبه مىدهد، اگر چه مشرکان نپسندند. براى او غیبتى است که گروهى در آن از دین خدا بر مىگردند و گروهى دیگر بر دین خود ثابت مىمانند، که این گروه را اذیت کرده و به آنها مىگویند:
«پس این وعده چه شد اگر راست مىگویید؟» آگاه باشید آنکه در زمان غیبت او بر آزار و اذیت و تکذیب صبر کند همانند کسى است که در مقابل رسول خدا (صلی الله علیه واله) با شمشیر به جهاد برخاسته است.
شاید بتوان گفت فضیلتهاى بىشمارى در روایات ما که براى منتظران فرج بر شمردهاند به اعتبار همین صبر و شکیبایى و تحمل مشکلاتى است که منتظران واقعى فرج بر خود هموار مىکنند. چنانکه در روایتى که از امام صادق(علیه السلام) وارد شده، آمده است:
«…فلا یستفرنکالشیطان، فانالعزةلله ولرسوله و للمؤمنین، و لکن المنافقین لایعلمون ، الا تعلم ان من انتظر امرنا و صبر على ، یرى منالاذى والخوف ، هو غدا فى زمرتنا…» (۹)
شیطان تو را تحریک نکند. زیرا که عزت از آن خدا و پیامبر و مؤمنان است لیکن منافقان نمىدانند ، آیا نمىدانى کسى که منتظر امر ما (حاکمیت اجتماعى آرمانى ما) باشد، و بر بیمها و آزارهایى که مىبیند شکیبایى ورزد، در روز بازپسین در کنار ما خواهد بود…
۴٫ خصال مهدى(علیه السلام)
حضرت مهدى(علیه السلام) عصار و فشرده عالم هستى (۱۰) و وارث همه انبیاء اولیاء الهى است، و خداوند متعال همه خصال نیکویى را که در بندگان صالح پیش از او وجود داشته، در آن حضرت جمع کرده است. به بیان دیگر آنچه خوبان همه دارند او به تنهایى دارد.
در زمینه آنچه گفته شد روایتهاى بسیارى وارد شده که از جمله آنها مىتوان به روایت زیر که از حضرت اباعبداللهالحسین(علیه السلام) نقل شده اشاره کرد:
« فىالقائم منا سنن منالانبیاء: سنة من نوح، و سنة من ابراهیم ، و سنة منموسى و سنة منعیسى ، و سنة من ایوب و سنة من محمد(صلی الله علیه واله) . فاما من نوح: فطولالعمر; واما من ابراهیم: فخفاءالولادة و اعتزال الناس; واما من موسى: فالخوف والغیبة; و اما من عیسى: فاختلافالناس فیه، واما منایوب: فالفرج بعدالبلوى; واما من محمد(صلی الله علیه واله) فالخروج بالسیف.» (۱۱)
در قائم ما (اهل بیت) سنتهایى از پیامبران الهى وجود دارد; سنتى از نوح ، سنتى از ابراهیم ، سنتى از عیسى ، سنتى از ایوب: و سنتى از محمد(صلی الله علیه واله) از نوح طول عمر، از ابراهیم پوشیدهماندن ولادت و کنارهگیرى از مردم ، از موسى، ترس و غیبت از جامعه ، از عیسى اختلاف مردم درباره او، از ایوب گشایش بعد از سختیها و بلایا، و از محمد(صلی الله علیه واله) قیام با شمشیر را .
پینوشتها:
۱٫ ر. ک: قمى ، شیخ عباس ، مفاتیح الجنان ، دعاى ندبه ، اصل عبارتى که در دعاى مزبور آمده چنین است:
«این الطالب بدم المقتول بکربلاء»
۲٫ ر. ک: همان ، زیارت امام حسین(ع) در روز عاشورا. در بخشى از زیارت یادشده چنین آمده است: «فاسئلالله الذى اکرم مقامک و اکرمنى ان یرزقنى طلب ثارک مع امام منصور من اهل بیت محمد:»
۳٫ همان جا
۴٫ القندوزى، سلیمان بن ابراهیم ، ینابیع المودة ، نجف ، مکتبةالحیدریة، ۱۴۱۱ ق ، ص ۵۹۰ ، به نقل از: موسوعة کلماتالامام الحسین(ع)، قم ، دارالمعروف ، ۱۴۱۵ ق ، ص۶۵۹ ، ح ۶۸۸ .
۵٫ حسینى ترمذى ، محمد صالح ، مناقب مرتضوى ، ص۱۳۹ ، به نقل از: قرشى،على اکبر، اتفاق در مهدى موعود۷، ص ۳۵
۶٫الشیخالصدوق،ابوجعفرمحمدبنعلىبنالحسین، کمالالدین و تمامالنعمة، تهران، دارالکتب الاسلامیة،۱۳۵۹ ق، ج ۱ ، ص۳۱۷ ، ح ۴; به نقل از موسوعة کلمات الامام الحسین، ص ۶۶۱، ح۶۹۳ .
۷٫ همان ، ج ۱، ص۲۵۷ ، به نقل از: حکیمى، محمد ، عصر زندگى و چگونگى آینده انسان و اسلام، قم ، دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه قم ، ۱۳۷۴ ، صص۳۶-۳۵٫
۸ . همان ، ج ۱، ص۳۱۷ ، به نقل از موسوعة کلماتالامامالحسین، صص۶۶۶- ۶۵۵، ح۷۰۳٫
۹٫ الکلینى ، محمدبنیعقوب، الکافى ، ج ۸ ، ص۳۷، به نقل از حکیمى،محمد، همان، ص۲۹۳ .
۱۰٫ در برخى از تفاسیر کلمه «والعصر» به وجود حضرت مهدى(ع) تفسیر شده است.
۱۱. علمالیقین ، ج ۲ ، ص۷۹۳ ، به نقل از موسوعة کلمات الامام الحسین(ع) ، صص۶۶۹- ۶۶۸، ح ۷۱۰ .
حضرت علی و منجم
سعید بن جبیر [1] که از یاران با وفای امام سجاد علیهالسلام میباشد نقل میکند: یکی از دهقانهای ایرانی که ستارهشناس بود، هنگامی که حضرت برای جنگ (با خوارج نهروان) خارج میشد به نزد حضرت آمد و بعد از تحیت گفت: ای امیرالمؤمنین ستارههای نحس و شومی طلوع کرده است، و در مثل این روز، شخص حکیم باید خود را پنهان کند، و امروز برای شما، روز سختی است، دو ستاره به هم رسیدهاند و از برج شما آتش شعلهور است، و جنگ برای شما موقعیت ندارد! حضرت امیر علیهالسلام فرمود: وای بر تو ای دهقانی که از علائم خبر میدهی و ما را از سرانجام کار میترسانی، آیا میدانی جریان صاحب میزان و صاحب سرطان است؟ آیا میدانی اسد چند مطلع دارد؟
مرد منجم گفت: بگذار نگاه کنم و سپس اصطرلابی را که در آستین داشت درآورد و شروع کرد به بررسی و محاسبه.
حضرت علی علیهالسلام لبخندی زد و فرمود: آیا میدانی شب گذشته چه حوادثی رخ داد؟ در چین خانهای فرو ریخت، برج ماجین شکاف برداشت، حصار سرندیب سقوط کرد، فرمانده ارتش روم از ارمنیه شکست خورد (یا او را شکست داد) بزرگ یهود ناپدید شد، مورچهگان در سرزمین مورچهها به هیجان آمدند، پادشاه افریقا نابود شد، آیا تو این حوادث را میدانی؟
مرد منجم گفت: نه یا امیرالمؤمنین.
حضرت فرمود:... در هر عالمی هفتاد هزار نفر دیشب به دنیا آمد و امشب همین تعداد خواهند مرد، و این مرد - با دست خود به مردی بنام سعد بن مسعده حارثی لعنه الله که جاسوس خوارج در لشکر حضرت امیر علیهالسلام بود اشاره نمود- جزء همین اموات خواهد بود. آن مرد جاسوس وقتی حضرت به او اشاره کرد، گمان کرد حضرت دستور دستگیری او را داده است در همان حال در جا از ترس جان داد!
مرد منجم با دیدن این صحنه به سجده افتاد سپس حضرت در ادامه سخن فرمود: من و اصحابم نه شرقی هستیم و نه غربی، مائیم برپادارنده محور (دین و هستی) و نشانههای فلک.
و اینکه گفتی از برج من آتش شعله میکشد بر تو لازم بود که به نفع من حکم کنی نه بر ضرر من، چرا که نور آن (آتش) پیش من است و سوزاندن و شعلهاش به دور از من، و این مسالهای پیچیده است، اگر حسابگر هستی آنرا محاسبه کن. [2] .
پی نوشت ها:
[1] سعید بن جبیر را از اصحاب امام سجاد علیهالسلام شمردهاند، او بدست حجاج به خاطر پیروی از اهل بیت علیهماالسلام به شهادت رسید.
به فقه و زهد و عبادت و تفسیر شهرت داشت، او را ژرف اندیش آگاه میگفتند، گویند در دو رکعت نماز یک ختم قرآن میکرد، زمانی که او را نزد حجاج بردند، به او گفت: تو شقی بن کسیر هستی؟ سعید گفت: مادرم بهتر میدانست که مرا سعید بن جبیر نام گذاشت! حجاج گفت: راجع به عمر و ابوبکر چه میگویی؟! آنها در بهشتند یا جهنم؟ سعید گفت: اگر وارد بهشت شده بودم و ساکنین آنرا دیده بودم، میدانستم چه کسی آنجاست و اگر وارد جهنم شده بودم و اهل آنرا میدیدم، ساکنین آنرا میشناختم، حجاج گفت: نظر تو راجع به خلفا چیست؟ سعید گفت: من وکیل آنها نیستم. حجاج گفت: کدامیک از آنها نزد تو پسندیدهترند؟ سعید گفت: هر کدام که خداوند بپسندد. حجاج گفت: کدامیک نزد خداوند پسندیدهتر است؟ سعید گفت: این را کسی میداند که اسرار و نجوای آنها را میداند. حجاج گفت: نمیخواهی مرا تصدیق کنی؟ سعید گفت: نمیخواهم ترا تکذیب کنم (معجم رجال الحدیث، ج 8 ص 113) و سر انجام در سال95 هجری در سن49 سالگی به دست حجاج کشته شد.
[2] الاحتجاج، ج 1، ص 355، مدینه المعاجز، ص 118 از مناقب الفاخرة.
وقتی رحمت الهی(باران)قطع شود و چشمه ها و قنات ها خشک و کمبود آب پدید آید،برای نزول رحمت الهی و آمدن باران،نمازمی خوانند.نام این نماز،نماز استسقاء،یا نماز باران است.
این نیز،یک درس توحیدی و توجه دادن به قدرت و رحمت الهی است،زیرا در خشکسالی و قحطی و بی آبی،از دست هیچکس،کاری بر نمی آید،تنها خداست که می تواند با فرستادن ابرهای باران زا،رحمت خویش را بر سر مردم بگسترد.
خداوند می فرماید:
«قل ارایتم ان اصبح ماؤکم غورا فمن یاتیکم بماءمعین؟» (۱) بگو:اگر آب شما بخشکد،چه کسی برای شما آب گوارامی آورد؟
بی آبی یک منطقه و نیامدن باران،نشان قهر خدا و گاهی به سبب گناهانی است که مردم جامعه انجام می دهند.پس توجه به خدا و گریه و التماس و توبه و تضرع،سبب می شود خداوند عنایت کند و کم آبی رابر طرف سازد.نماز باران برای جلب رحمت خداوند است.
علت نیامدن باران