سلام دوستان شاعرم سالها پیش بعد از هتک حرمت بی شرمانه به مضجع شریف امام هادی علیه السلام درسامرّا قسمتم شد یکی دوسه ماه بعد به زیارت آن بزرگوار نائل شوم که ای کاش دیده ای نبود تا ببینم واشگ هایی که هنوز ازدیدن ویرانه های آن ملکوت دهم به جنون کشید شعرم را –به درخواست دوستی که آن سال بامن همراه بود این شعر رادراین صفحه گذاشتم اگر چه دین من با این چند بیت هرگزبه آن امام مظلوم ادا نخواهد شدوجز شرمندگی برایم باقی نخواهدماند.
نذرغربت امام هادی علیه السلام
دردل نگذار این همه داغ علنی را
پنهان نکن از شعر غم بی وطنی را
این داغ مرا کشت ، چه باید بنویسم
خورشید شب مکه و ماه مدنی را
ازبغض لبالب شدم از هتک حریمت
صبرتو به هم ریخته دنیای دنی را
ای ماه دهم پیش توآورده ام امشب
درهاله ای از بهت دلی سوختنی را
آن ها که چومن سوخته ی سامره هستند
باید بشناسند گدایان غنی را
صدبار دل سوخته ی پشت حصارت
خون کرد دل عبدالعظیم حسنی را
دشمن به خیال غلط خویش کشیده است
دورو برخورشید ، شبی اهرمنی را
اما خبرش نیست خداکرده عطایت
مانند علی بازوی لشکر شکنی را
ای عطر دلارای نماز شبت از دور !
تا سامره آورده اویس قرنی را
واکن لب نورانی خودرا و بیاموز
با جامعه در جامعه شیرین سخنی را
بگذار سهیم غم پنهان تو باشیم
نگذاربه دل این همه داغ علنی را
روستا چیست ؟
در مورد روستا و دِه تعاریف متعدد و زیادی گفته شده، ده یا روستا که در کتابهای نشر قدیم به صورت دیه هم دیده میشود، در زبان پهلوی، ده (Deh) در پارسی باستان (Dahya) به معنی سرزمین و در اوستا به شکل دخیو (Daxya) آمدهاست.
در ایران، ده از قدیمیترین زمان یک واحد اجتماعی و تشکیلاتی و جایی بودهاست که در آن گروههایی از مردم روستایی برای همکاری در زمینههای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی گرد هم تجمع یافتهاند. ده اساس زندگی اجتماعی ایران را تشکیل میدهد و اهمیت آن به اعتبار اینکه یک واحد تشکیلاتی در زندگی روستایی است، در سراسر قرون وسطی و از آن پس تا به امروز برقرار بودهاست.
تعاریف دیگر :
در عرف ده عبارت از محدودهای از فضای جغرافیایی است که واحد اجتماعی کوچکی مرکب از تعدادی خانواده که نسبت به هم دارای نوعی احساس دلبستگی، عواطف و علائق مشترک هستند، در آن تجمع مییابند و بیشتر فعالیتهایی که برای تأمین نیازمندیهای زندگی خود انجام میدهند، از طریق استفاده و بهرهگیری از زمین و در درون محیط مسکونیشان صورت میگیرد، این واحد اجتماعی که اکثریت افراد آن به کار کشاورزی اشتغال دارند در عرف محل ده نامیده میشود.
تعریف ده در ایران :
درقانون اصلاحات ارضی در ایران ده چنین تعریف میشدهاست. ده یا روستا عبارت از یک مرکز جمعیت و محل سکونت و کار تعدادی خانواده که در اراضی آن ده به کار کشاورزی اشتغال دارند و درآمد بیشتر آنان از طریق کشاورزی حاصل میشود.
به گزارش اقتصادپرس ؛ سخنان اخیر رییس جمهور درباره ضرورت برپایی نظام اقتصادی بدون نفت ، حاشیه های فراوانی به همراه داشت ، به خصوص آنجا که سخن از الزام برگزاری همه پرسی در موضوعات کلان اقتصادی به میان آمد .
سخنان آقای روحانی از آن روی حائز اهمیت است که یک نکته مهم در آن نظر گرفته نشده است . کارشناسان اقتصادی بر این باورند که اقتصاد بدون نفت ، نیازمند ثبات و آرامش سیاسی در سطح افکار عمومی و جامعه مدنی است . این سخنان از آن روی چالش زاست که ثبات سیاسی کشور را با طرح موضوعات غیر مهم می تواند برهم زند .
البته مقام ریاست جمهور می تواند در هر زمینه ای اظهار نظر کند اما این سخنان با ضرورت های استقرار نظام اقتصادی با ثبات و بدون نفت در تعارض است .
سعید فاتح ، کارشناس اقتصاد کلان در این باره به اقتصاد پرس گفت : اقتصاد بدون نفت فقط یک مساله شعاری نیست بلکه الزام های عملی می طلبد که باید دولت و همه بخش های اقتصادی به آن توجه ویژه داشته باشند .
فاتح گفت : یکی از این موارد توجه به حفظ آرامش سیاسی جامعه است که می تواند تاثیرات افزونی بر شرایط اجتماعی و بسترهای اصلی اقتصاد داشته باشد .
وی تصریح کرد : از سویی دیگر توجه به بخش خصوصی و جلب مشارکت های مردمی برای گسترش نظام اقتصادی به واسطه انبوهی از تولیدات و خدمات مورد نیاز می تواند زمینه برپایی یک اقتصاد بدون نفت را فراهم کند .
پایگاه اطلاعرسانی کنگره آمریکا در گزارشی نوشت: غرب باید از طریق تقویت جامعه مدنی ایران به نتیجه دلخواهی که در مذاکرات هستهای دنبال میکند، دست یابد. به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری فارس، پایگاه اطلاعرسانی کنگره در گزارشی به جامعه مدنی ایران اشاره کرد و نوشت که غرب میبایست به منظور دستیابی…
طرح مباحث مربوط به آرمان وواقعیت موضوع جدیدی نیست بلکه همواره از اول پیروزی انقلاب مطرح بوده. مساله اصلی نیزاین است که نسبت میان آرمانها وواقعیات ومنافع ملی چیست؟ این پرداختن وتوازن میان این دو(آرمان-واقعیت) چگونه است؟ آیا میتوان آرمانگرا بود وبه واقعیات توجه نمود؟ یا اصلا به واقعیات بی توجه بود؟ آیا طرح دوگانه وتقابلی آرمان وواقعیت،منطقی،معقول وواقعی است؟
در تعریف آرمان در برخی معاجم چنین آمده است: "آنچه باید باشد وبه آن می اندیشیم؛ کمال مطلوب؛ایده آل" وهمینطور تعریف واقعیت یعنی "آنچه که واقع است؛آنچه که هست".
موضوع آنچنان واضح وآشکار است که جز با درنظر داشت یک هدف ثانویه نمیتوان به مقصود وآرمان وهدف رئیس جمهور محترم از طرح دوگانه آرمان- منفعت که درهمایش اقتصاد ایران مطرح نمود، پی برد.آنچه درتعریف آرمان و واقعیت که لابد جناب روحانی منفعت را بخشی از آن میداند- ارائه شدبیانگر آن است رابطه این دو به هیچ وجه رابطه تقابلی نیست بلکه رابطه مبداء ومقصد است. هرانسان عاقل وهر جامعه زنده وبانشاطی برای حرکت خویش هدف وغایتی تعریف کرده است واصولا انسان وهمچنین جامعه بدون غایت وآرمان موجود متحیری است که درلابلای واقعیتهای موجود-که محل انتخاب است- آنچنان انتخاب میکند که دچار پارادوکس خواهدشد.نمیتوان جامعه بدون هدف را تصورنمود مگر جوامع ابتدائی وفاقد هویت جمعی. بعید است هیچ انسان عاقلی در ضرورت داشتن آرمان وهدف غایی تردید داشته باشد.حضرت امام خمینی(ره) اهداف حرکت ملت بزرگ ایران درانقلاب اسلامی را بر نفی سبیل، استقلال کامل،گسترش نهضتهای اسلامی و تحقق حاکمیت الله بر سرارسرجهان و.... بیان فرمود وامام خامنه ای نیزبا ارائه طرح پنج مرحله ای از حرکت مومنانه وانقلابی ایران تحقق تمدن اسلامی و جامعه نمونه وتحقق توحید درعالم را اهداف وآرمان مردم ایران برشمرده اند که بارها درشعارها وتظاهرات وحمایتهای مردمی برآن تاکید شده است.
مساله بعد نحوه پرداختن به واقعیات وآرمانهااست. آرمانها واهداف غائی بعنوان ایده آل ومقصد مطرح اند و رابطه واقعیت ومبداء با مقصد وایده آل وآرمان رابطه ای مستقیم است. باید بتوان با واقعیات موجود به اهداف غایی وآرمانی نائل شد وچنانچه کسی نتواند با واقعیات موجود به اهداف ازپیش تعیین شده برسد یا توان حرکت را درخود نبیند روا نیست به تقابل اهداف اصلی وفرعی دامن زند.آرمانها اهداف اصلی جامعه هستند وطبعا برای رسیدن به آن اهداف بلند به اهداف فرعی دیگری نیز نیازمندیم. پیروزی انقلاب اسلامی درسال57، دفاع مقدس 8ساله،پیشرفتهای علمی وفناوری و....همه اهداف فرعی ای هستند که اتفاقا درراستای آرمانها واهداف ملی ملتی بپاخواسته وانقلابی شکل گرفته اند تا ملت مسلمان وانقلابی ایران به نیل به اهداف اصلی با روحیه وانگیزه بیشتری مسیر رسیدن به آن اهداف بلند را طی نماید.اهداف فرعی انقلاب درراستای نیل به اهداف اصلی آن است.
دستاوردهای هسته ای را قطعا نمیتوان بعنوان آرمان و هدف اصلی وغائی نظام قلمداد نمود واین بخش از سخن جناب روحانی کاملا پذیرفتنی است به شرط آنکه این دست آوردها را از آرمانهای ملت جدا ندانیم و ملت را ازداشتن اسباب نیل به آن آرمانهای بلند تحریم نکنیم!این دستاورد مهم دقیقا با آرمان ملت بزرگ ایران متصل است وتبدیل به یک هدف فرعی برای نیل به اهداف بلند تر برای آنان شده است.
امادر شرایطی که مذاکره هسته ای درجریان است و مردم امیدوارانه والبته با نگرانی جریان مذاکرات را پیگیری میکنند طرح سخنانی ازاین دست توسط رئیس جمهور محترم را باید معطوف به همین مذاکرات دانست. آنچه از سخنان ایشان استنباط میشود آن است که دولت وی که تمام همّ وهمّت خویش را صرف نتیجه بخش بودن مذاکرات هسته ای قرار داده ودرحالیکه بنظر میرسد حداقل بخش مهمی از سانتیریفیوژها از چرخش باز خواهند ایستاد دولت را به این نتیجه نادرست رهنمون شده که باید برای این ناتوانی وعدم توفیق وعدم برد در مذاکرات محمل و پشتوانه فکری ساخت وچه چیزی بهتر از تقابل آرمان ومنفعت؟!! حال آنکه نیل به پیشرفتهای هسته ای خود منفعت ملی است واتفاقا در راستای اهداف اصلی انقلاب.
جناب روحانی در تبلیغات انتخاباتی بر چرخش سانتریفیوژها وچرخ زندگی مردم بصورت همزمان تاکید کرده بود و امروز که تقریبا چرخ زندگی و هسته ای هر دو کند تر شده اند چه خوب است جناب ایشان با "تدبیر" و "امید" به مردم بگوید قرار استچرخ کدام یک از این دوگانه(زندگی-هسته ای) دیگر نچرخد؟ هرچند میتوان درسخنان وی توقف چرخش سانتریفیوژها را احساس کرد.