او افزود: بخشی از این خانه تاریخی پس از اتمام کار مرمت و تجهیز قرار است به خانه صنایع دستی تبدیل شود.
پرویزی گفت: در این مرکز به عنوان خانه صنایع دستی داراب در رشته های ساز سازی سنتی، خاتم، منبت و معرق، دست بافته های داری و دوخت لباس های محلی در سه بخش آموزش ، تولید و فروش فعالیت خواهد شد.
وی با بیان اینکه در بخشی از این خانه تاریخی قرار است موزه مردم شناسی راه اندازی شود گفت :تجهیزات لازم جهت راه اندازی موزه نیز خریداری شده است که با اتمام کار مرمت این موزه نیز گشایش خواهد یافت.
همچنین دبیر انجمن دوستداران میراث فرهنگی داراب نیز خبر از استقرار مرکز پژوهشی داراب شناسی داد وگفت : خوشبختانه میراث فرهنگی استان و شهرستان تمام تلاش خود را به کار گرفته تا این مرکز هر چه سریع تر راه اندازی شود.
محمد باقر مهاجر افزود : کتاب های ارزنده ای نیز از سوی علاقمندان به انجمن اهداء شده که پس از استقرار مرکز پژوهشی کتابخانه تخصصی داراب شناسی نیز در این مرکز راه اندازی خواهد شد.
این فعال میراث فرهنگی پژوهش را رکن مهمی از وظایف میراث فرهنگی برشمرد و گفت : شهرستان داراب پتانسیل منحصر بفردی در حوزه میراث فرهنگی دارد و بویژه در حوزه ساسانی نیاز به یک پایگاه پژوهشی داشته که علی رغم پیگیری های فراوان همچنان از داشتن این پایگاه محروم است.
مهاجر گفت : در صورت استقرار پایگاه در کنار شهر دارابگرد علاوه بر حفاظت اصولی از این محوطه ساسانی بسیاری از امور پژوهشی نیز ساماندهی می شود.
وی به وضعیت حفاظت از آثار در داراب نیز اشاره کرد و گفت: در حوزه حفاظت از آثار تاریخی با کمبود مراقبین مواجه هستیم اما با تلاش مجدانه نیروهای موجود یگان حفاظت وضعیت رضایت بخش و امور تحت کنترل است.
گفتنی است : خانه تاریخی سوخکیان از بناهای تاریخی و ارزشمند دوره پهلوی در شهرستان داراب است که به شماره 4679 در فهرست آثار ملی ایران قرار دارد.
این بنای تاریخی در حال حاضر کاربری مسکونی دارد و در دو طبقه بنا شده است و از تزئینات این بنای تاریخی که بر ارزش های آن افزوده می توان به گچ بری، نقاشی های متنوع و منحصر به فرد سقف ها و نمای ساختمان، تزئینات آجر کاری، استفاده از کاشی با طرح و رنگهای متفاوت و زیبا در ازاره بنا و همچنین مزین نمودن ستونها به گچ بری های زیبا اشاره کرد.
خیلی وقت بود که صحبتش تو دهان ها افتاده بود که یک فکر اساسی برای این بنای تاریخی که وسط روستاست و یه جورایی نمای روستا را نمایش می دهد گرفته بشود...بعد ازکلی کش و قوس های فراوان که بعد از قضیه انبار مسجد و دری که از بیرون قلعه باز کردند برای استفاده مسجد و گزارش آن به میراث فرهنگی و بی فایده بودن این گزارش و تنها یک تنش بی نتیجه بین بعضی از افراد و شورای مسجد و شورای روستا ایجاد شد ؛ دیگر هیچ فایده ای نداشت .
این تصویر برای قبل از باسازی قلعه سوارهاست. همین طور که در عکس مشهود هست بعضی از نمای دیوار قلعه تخریب شده و کاه گل دیوارها ریخته و سوراخ های ناودان ها به صورت یک حفره بزرگ در دیوار خود نمائی می کنند. بعد از اینکه میراث فرهنگی هیچ فکری برای این مشکل نگرفت و فقط دوستان حرف زدند و عملی از خود نشان نداند. به همت فرمانده جوان پایگاه شهید فراتی روستا و شورای مسجد و شورا و دهیاری روستا و البته جوانان با همت و با غیرت روستا در قالب یک اردوی جهادی و به هزینه خود این عزیزان زحمتکش کار مرمت و باسازی این بنای تاریخی صورت پذیرفت.
این عکس دسته جمعی همه عزیزانی است که در این کار خیرخواهانه و عام المنفعه شرکت کردند.
نکته قابل تامل این بود که دوستان و عزیزان میراث فرهنگی هیچ اقدامی در راستای مرمت و باسازی این بنا انجام ندادند و حتی از لحاظ مالی هم بودجه ای در اختیار شورای روستا قرار ندادند و همه هزینه ها و اقدامات توسط خود اهالی صورت گرفت.
این عکس نمونه ای از همت بلند عزیزان روستای قوشه برای مرمت این بناست.
این هم سفره صبحانه ای است در منزل یکی از اهالی پهن شده بود و آروشه های درونبشقابهاست که خیلی بد فرم خود نمائیمی کنند. در این کار از کارمند و باغدار و دامدار و دانشجو و مهندس و محصل و خلاصه هر کسی که خودش رو یه جورائی یک قوشه ای
می دانسته شرکت کرده و به قول خودمون یه دستی رسانده.
نکته قابل توجه این بود که مسئول وبلاگ که از همه پر مدعاتر هست اصلا قوشه پیداش نشد.
کار مرمت و باسازی این بنا در مهر ماه 1393 صورت پذیرفت. تاخیر بنده ناچیز را در بروز رسانی وبلاگ در این مدت طولانی را به بزرگی خود ببخشید .
عکس های باسازی و مرمت این بنا توسط آقای محسن امیراحمدی گرفته شد که خودشم در این عکس ژست کار کردن را گرفته است که از خداوند منان برای این عزیز طلب مغفرت و آمرزش و برای بازماندگانش صبر و شکیبائی را مسئلت داریم.
در آخر هم یک تبریک ویژه خدمت آقای محمد عرب دارم که به میمنت و مبارکی چهارشنبه مراسم ازدواج در پیش دارند.
به نام یزدان پاک
درود و سپاس
بخش دیده ور سازه های کهن
یوغ تاریخ و توسعه
(از ترشی سازی در پاسارگاد تا تخریب محوطه پنج هزارساله آمل)
متاسفانه هر روز در گوشه و کنار این سرزمین تاریخی گزارش های ناگواری را نسبت به تخریب و ویرانی آثار و یادگارهای فرهنگی و تاریخی گواه هستیم، از شکستن حریم منظری فرهنگی گرفته تا شکستن ستون ها و پایه های ساختمان ها و محوطه های چند هزار تا چند سد ساله که اگر همین گونه پیش رویم در آتیه نزدیک شاهد شکستن پایه های فرهنگ و تاریخ و هنر این سرزمین خواهیم بود و چه پاسخی در دادگاه تاریخ خواهیم داشت را نمیدانم!
بعنوان نمونه ساخت کارخانه رب گوجه و ترشی سازی در حریم درجه میراث جهانی پاسارگاد، که اکنون بیش از نود و پنج درسد ساختمان آن بپایان رسیده است و تا چندی دیگر باید منتظر نصب تجهیزات تولید ان بود، که اگر این اتفاق رخ دهد جلوگیری و تخلیه ان تقریبا غیر ممکن ،و هزینه ها و تبعات متوقف نمودن آن به مراتب خیلی بالاتر از حال خواهد بود، مهم این نیست که چه کسی و یا کسانی تخطی و اشتباه کرده اند، پرسش این است که چگونه سازمان دراز و طویلی مانند سازمان میراث فرهنگی،صنایع دستی و گردشگری که ریاست آن معاون ارشد ترین مقام اجرایی کشور است نمیتواند از این تخلفات جلوگیری و یا رفع نماید،
در درون ما نگاه به میراث فرهنگی وتاریخ گسترده نیست.
باوجوداینکه از دیدگاه قرآن هر اثر تاریخی منشاء و منبع شعور تاریخی ،پند و عبرت و عزت است و در درون اسلام نگاه به تاریخ بسیارگسترده است و اهمیت بسیاری به آن داده شده است. اما در درون ما چشمه این منبع آگاهی و معرفت شناختی ،خشکیده و گوش های ما از شنیدن پیام های تاریخی بازمانده است.به همین سبب حفظ و باقی ماندن آثار با توجه به وضعیت فعلی که بسیاری از آثار در حال تخریب هستند از نگاه کسی ،امری ضروری به شما نمیرود. میراث فرهنگی آوردگاه اندیشه هزاران نسل درطی تاریخ طولانی طی شده است.وبرای انسانی که شناخت هیچ واقعیت ،پدیده و رخداد و روی دادی ،درجهان مهم و تاثیرگذار و تعیین کننده تر از آگاهی و فهم او از خویشتن خویش نیست ومیراث فرهنگی معیار و محک و سنجش و عیار تمام عیار بازشناسی این آگاهی ها و معرفت شناختی است با این حال دردرون اوجایگاهی ندارد.درحالی که میراث و فرهنگ مجموع و مجموعه دانش و آگاهی های فردی ما را شکل می دهند به وساطت ابزار آن (آثار، شواهد و قراین مادی به جای مانده ازکنشها و کردارها و رفتارها و انگیزهها و اندیشههای مفقود آدمی و فرهنگها و جامعهها و جمعیتهای متروک و مدفون گذشته) دستیابی به تصویری از انسان بودن ،در خط افق مرزهای فرهنگ ملتها میسر می شود.بازکاروان تخریب ها به راه افتاده و کاروان خلاقیت و کنجکاوی ها وکنش ها،دلبستگی و مودت ها ،پیوستگی وپیوندگی از حرکت باز مانده است.گویی عبورازمسیرهای پرپیچ وخم تاریخی وفرازوفرودهای هزاران ساله زمینه ی اندوختن وآزمودن وآموختن درعرصه های تفکروتعقل وتخیل ومهارت ومدیریت وذوق وهنروزیبایی را از وی ستانده است.فقط در این آوردگاه سنگین وسئوال خیز، ،کسانی که بمیدان آمدندو به صیانت از مآثورات ریشه و برگ گرفته ازتاریخ خود پرداختند خوشنام درخشیدند وقوت واقتدارواعتبار استحکام میراث فرهنگی خود را به محک و داوری نهادند. تاثیرگذارترومقاوم ترومتداوم تراز همه برصحنه وصفحه تاریخ ماندگار شدند.
میراث فرهنگی درعصرعطشناک برگ برنده و نقطه شروع سروری ملتها به حساب می آید دراین مسیر پرطلاطم مردم جوامع امروز تلاش می کنند تا هویت متزلزل، ملتهب و منقلب خود را معنا کرده و نشان واثری که از آنها در تاریخ باقی نمانده را ردیابی کنند.مردم جامعه تا به ضرورت آشنایی با پیشینه و شناسه دیرین خود واقف نگردیده وبه آنها احساس نیاز نکرده باشند در فهم معانی آن بازخواهند ماند.با بیتوجهی به آنها سبب نابودی آثار و تغییر بافت های مکان های مهم تاریخی میشوند در واقع همین آثار تاریخی جنبههای مختلفی در حرکت رو به رشد هر جامعهای دارند که ازنگاه مردم مغفول و محزون ،محروم ومهجور مانده است.یافته ی امروز با نابودی های گسترده ی آثار و مواریث تاریخی و فرهنگی ،بیقرار و سرگشته و جنونگرفته و سیریناپذیر ،سیلابی از ویرانی درحوزه میراث و فرهنگ انسانی به راه انداخته که هیچ چیز جز تخریب و نابودی بناها و سرقت اشیای تاریخی ،وجود زباله دانی درونش را قانع نمی کند.باهجوم ناجوانمردانه به ارزش ها و پیها، پایهها و بنیانها ،هویت ها و سند بودن ها،به مفهوم دقیقتر،شکستن و خرد کردن سنتهای اعتقادی و اعمال و افعال آیینی فرهنگها، مدرک شناختی جامعهها و جمعیتهای مرده، مدفون، مفقود و متروک گذشته ،بدعتی ویرانگر پی افکنده اند و با آتشافروز ی های گسترده و به مقیاس وسیع ،کوبیدن و روبیدن و از میان برداشتن و افکندنِ اصلها و ریشهها و زدودن هویتها و نابودکردن میراثها و غارتِ گسترده مواریث فرهنگی ملّتها و تخریب وسیع محوطههای باستانی و فضاها و بافتهای معماری سنّتی و موارد مشابه بسیار دیگر، چهره نازیبا و اهریمنیِ خود را هویدا کرده است.از میراثی که تندیسی بیش نمانده و آنچه نیزمانده در زیر آوار حجم عظیم ویرانی فروخفته است.
غروب آثارتاریخی کرمان