ماندن همیشه خوب نیست...رفتن هم همیشه بد نیست...
گاهی رفتن بهتر است...گاهی باید رفت...
باید رفت تا بعضی چیز ها بماند...اگر نروی هر انچه ماندنیست خواهد رفت...
اگر بروی شاید با دل پر بروی و اگر بمانی با دست خالی خواهی ماند...
گاهی باید رفت و بعضی چیزها که بردنی ست با خود برد...
مثل یاد،مثل خاطره ،مثل غرور...
و آنچه ماندنیست را جا گذاشت،مثل یاد،مثل خاطره،مثل لبخند...
رفتنت ماندنی می شود وقتی که باید بروی،بروی...
و ماندنت رفتنی میشود وقتی که نباید بمانی بمانی...
برو و بگذار چیزی از تو بماند که نبودنت را گرانبها کند...
برو وبگذار پیش ازاینکه رفتنت دردی بر دلی بنشاند،خاطره ای پر حسرت شود...
برو و نگذار ماندنت باری بشود بر دوش دل کسی که شکستن غرورت برایش...
از شکستن سکوت آسانتر باشد...
عشقت را بردار و برو...خوب برو...زیبا برو...
به نام یزدان پاک
درود و سپاس
بخش دیده ور سازه های کهن
یوغ تاریخ و توسعه
(از ترشی سازی در پاسارگاد تا تخریب محوطه پنج هزارساله آمل)
متاسفانه هر روز در گوشه و کنار این سرزمین تاریخی گزارش های ناگواری را نسبت به تخریب و ویرانی آثار و یادگارهای فرهنگی و تاریخی گواه هستیم، از شکستن حریم منظری فرهنگی گرفته تا شکستن ستون ها و پایه های ساختمان ها و محوطه های چند هزار تا چند سد ساله که اگر همین گونه پیش رویم در آتیه نزدیک شاهد شکستن پایه های فرهنگ و تاریخ و هنر این سرزمین خواهیم بود و چه پاسخی در دادگاه تاریخ خواهیم داشت را نمیدانم!
بعنوان نمونه ساخت کارخانه رب گوجه و ترشی سازی در حریم درجه میراث جهانی پاسارگاد، که اکنون بیش از نود و پنج درسد ساختمان آن بپایان رسیده است و تا چندی دیگر باید منتظر نصب تجهیزات تولید ان بود، که اگر این اتفاق رخ دهد جلوگیری و تخلیه ان تقریبا غیر ممکن ،و هزینه ها و تبعات متوقف نمودن آن به مراتب خیلی بالاتر از حال خواهد بود، مهم این نیست که چه کسی و یا کسانی تخطی و اشتباه کرده اند، پرسش این است که چگونه سازمان دراز و طویلی مانند سازمان میراث فرهنگی،صنایع دستی و گردشگری که ریاست آن معاون ارشد ترین مقام اجرایی کشور است نمیتواند از این تخلفات جلوگیری و یا رفع نماید،