جدیدترین مطالب فارسی

دانلود عکس و فیلم، دانلود آهنگ جدید، دانلود بازی، مطالب تفریحی جذاب، استخدام، دانلود مداحی

جدیدترین مطالب فارسی

دانلود عکس و فیلم، دانلود آهنگ جدید، دانلود بازی، مطالب تفریحی جذاب، استخدام، دانلود مداحی

دکتر اصغر عابدزاده :پروژه میدان ساعت، موجب احیای هویت تاریخی شهر خواهد شد

 اجرای پروژه میدان ساعت، در عین حالی که بر وسعت میدان ساعت می افزاید، هویت تاریخی مرکز شهر را نیز برجسته می کند.

 

به گزارش شهریار، دکتر اصغر عابدزاده در صحن علنی شورای اسلامی شهر تبریز با بیان این مطلب افزود: با اجرای این طرح عمرانی، مرکز شهر نیز از فضایی مناسب و در خور برخوردار می شود که جا دارد بابت این نیاز سنجی صحیح و اجرای چنین پروژه ای، از شهرداری تشکر کنیم.

وی در بخش دیگری از سخنان خود،  خواستار تسریع در ساماندهی میادین شهر و احداث میادین جدید در صورت نیاز شد و گفت: در حوزه شهرسازی، میادین جایگاه ویژه ای دارند و علاوه بر نقش ترافیکی در سطح شهر، محلی برای تجمعات و برگزاری مراسم ها به شمار میروند. شهر تبریز هم به لحاظ موقعیت خود، باید دارای چنین میدان هایی باشد تا نیاز شهروندان تامین گردد.

عضو شورای اسلامی شهر تصریح کرد: البته ساماندهی و زیبا سازی میادین ورودی شهر نیز در دستور کار شهرداری قرار دارد و فقط باید به مراحل اجرایی آن ها سرعت بیشتری داده شود.

رشد علف هرز به جای چمن!!!!!!!

پروژه تعویض چمن میدان فوتبال شهرک عباس آباد در اوخر تابستان شد.این پروژه در اویل کار خود با کمک جوانان و شورای و دهیار شهرک پیش می رفت.

همانطور که می دانید ، مشکلات این چمن از چند ماه پیش شروع شد.یکی از این مشکلات سبز شدن علف هرز به جای چمن در میدان بود اما به گفته ی دهیار و شورای شهرک و صحبت های انجام شده با آنان گفته می شود که این مشکل طبیعی است و به زودی برطرف خواهد شد.

در دنیا سربازان گمنام را کجا دفن می‌کنند؟

شناسهٔ خبر: 2448677 پنجشنبه ۴ دی ۱۳۹۳ - ۰۹:۴۱

اکثر کشورهای دنیا برای سربازان جنگی خود و مقبره‌های آن‌ها ارزش ویژه‌ای قائل هستند.

مجله مهر- زهرا شاهرضایی: در بسیاری از کشورهای دنیا کشته شدگان جنگی به تدریج به یک نماد و بخشی از هویت آن جامعه تبدیل می شوند. به همین دلیل مسئولان ترجیح می دهند کشته شدگان جنگی به ویژه سربازان گمنام را بجای دفن در قبرستان ها، در مراکز شهر به خاک بسپارند. اکثر کشورهای دنیا برای سربازان جنگی خود و مقبره‌های آن‌ها ارزش ویژه‌ای قائل هستند. برخی کشورها میادین اصلی را برای این کار انتخاب کرده و برخی دیگر دانشگاه را (به عنوان مرکز حضور جوانان) برای این نماد هویتی انتخاب می کنند:

 

گارد احترام برای سربازان بی‌نام کاخ کرملین

در کنار دیوار غربی کاخ کرملین و در محدوده باغ الکساندر ، یک مقبره قرار دارد که متعلق به سربازان گمنام است که در هنگ کرملین خدمت می کردند. این سربازان در دفاع از مسکو در جریان حمله آلمان نازی به مسکو کشته شدند و همگی در ضلع غربی و روبروی قبر لنین و در فاصله بسیار نزدیک با آن دفن شدند. از سال ۱۹۷۷ دولت شوروی یک گارد احترام برای این مقبره تشکیل داد که همه ساله با تشریفات خاصی به این مقبره و همچنین قبر لنین ادای احترام می کنند. این مراسم یکی از جاذبه های گردشگری روسیه است و سالانه هزاران نفر برای بازدید از باغ الکساندر و مقبره لنین و سربازان گمنام و همچنین مراسم ویژه گارد احترام به مسکو و دیوار غربی کرملین می آیند و از این مراسم و از این مکان ها بازدید می کنند. عکس زیر ادای احترام پوتین، رئیس‌جمهور روسیه را به این سربازان گمنام نشان می‌دهد. 

RIAN_01115344.LR.ru.jpg

 

دفن سربازان گمنام در قلب فرانسه 

میدان اتوال (شارل دوگل) که اصلی‌ترین نماد فرانسه محسوب می‌شود، در اصل سمبل ایثار حدود یک میلیون سرباز فرانسوی است. اهمیت این میدان تا حدی است که رهبران سایر کشورها برای ادای احترام باید به این میدان بروند.

36046noteTravel.jpg

 

یادبود سربازان گمنام در دانشگاه‌های مطرح دنیا

در بیشتر دانشگاه‌های جهان برای سربازان جنگی خود مراسم یادبود برگزار می‌کنند. برخی مثل دانشگاه می‌سی‌پی‌پی به تدفین این کشته‌شدگان می‌پردازند. در محوطه این دانشگاه بیش از ۷۰۰ تن از کشته‌شدگان جنگی دفن شده‌اند! نام افرادی که هویت آن‌ها مشخص بوده است، بر روی یادبودی که در مرکز این گورستان قرار دارد، نوشته شده است. 

872_orig.JPG

اما بیشتر دانشگاه‌های دیگر به علت گذشت سال‌ها از جنگ و دسترسی نداشتن به پیکر این سربازان به نصب یادبودی بسنده کرده‌اند. 

 

دانشگاه کارولینای شمالی 

دانشگاه کارولینا با ساخت و نصب یادواره‌ای از کشته‌شدگان دانشگاهی خود به بزرگداشت آن‌ها می‌پردازد. 

865_orig.bmp

866_orig.bmp

 بر روی این لوح نوشته شده: «تقدیم به فرزندان این دانشگاه که به خاطر ملتشان در جنگ سال ۱۸۶۱ تا ۱۸۶۵ جنگیدند و آن هایی که زندگیشان به ما درس‌های فرمانده بزرگ را آموخت که کلمه وظیفه، بلندمرتبه‌ترین کلمه در زبان انگلیسی است.»

 

کالج oberlin، اوهایو آمریکا

این بنا نیز یادبود کسانی است که از این منطقه کشته شده‌اند. بر روی این یادبود نام ۹۶ سرباز نوشته شده است که ۵۵ نفر از آن‌ها دانشجوی همین دانشگاه بوده‌اند. 

871_orig.JPG

 

دانشگاه تورنتو کانادا

دانشگاه کانادا «بنای یادبود سربازان» را برای زنده نگه داشتن یاد ۱۱۸۵ سرباز خود ساخته است. این سربازان که دانشجوی همین دانشگاه بوده‌اند، در جنگ‌های جهانی اول و دوم جان خود را از دست داده‌اند. 

867_orig.jpg

 

دانشگاه Caen در شهر Caen  فرانسه

در این دانشگاه یادبودی به شکل  ققنوس ساخته شده است. لوگوی این دانشگاه نیز الهام گرفته از همین موجود افسانه‌ای است. علت انتخاب ققنوس از این جهت است که یک ققنوس جوان از خاکستر ققنوس پیری که خود را آتش می­زند متولد می­‌شود. این دانشگاه طی بمباران نبرد معروف شهر «caen» فرانسه در جنگ جهانی دوم به کلی نابود شد، ولی این نبرد بزرگ یکی از راه‌­های پیروزی متفقین در مقابل آلمان نازی می­‌شود و این دانشگاه مجددا پس از جنگ، بازسازی شده و به یاد دوران جنگ و کشته‌­های این دانشگاه، این یادبود ساخته می­شود و لوگوی دانشگاه نیز از همین موجود برگرفته می­‌شود.

873_orig.JPG

 

دانشگاه Queen، بلفاست ایرلند شمالی 

این دانشگاه نیز یادبود کشته‌شدگان جنگ جهانی دوم را مقابل ورودی اصلی دانشگاه

« یا حسین »

او خوب می دانست که این آخرین تصویرهائی است که مردمک چشمش از حسین (ع)  بر میدارد ، یک لحظه نگاه از او نمیگرفت ، برادر به خیمه ها سر کشی میکرد ، باز می گشت و با باقی مانده سپاه نورش سخن میگفت ، فرزندان خردسالش را  نوازش میکرد ، گهگاهی هم برای چند لحظه بر تیرک خیمه ای تکیه میداد و نفسی  تازه میکرد ، و زینب یک آن از او غافل نبود ، شعله های سوزان « حب الحسین »  خیام هستی اش را یکی پس از دیگری در کام خود فرو میبرد ، داغ عشق حسین از  همان ابتدا بر پیشانی اش پیدا بود ، روز اولی که به دنیا آمد پیامبر در  آغوشش کشیده گریه میکرد ، قنداقه اش را بدست پدرش علی دادند دختر همچنان  میگریست ، مادر مهربانش او را به سینه چسباند ، چشمان کوچکش امان نمیداد  امام حسن دو ساله نوازشش کرد فایده ای نداشت ، زینب را در آغوش جسین یک  ساله گذاردند ، صدای ضربان قلب حسین آرامش کرد ، گریه قطع شد و نو رسیده  زهرا در آغوش برادر به خواب رفت و یا آنگاه که عبدالله جعفر برای ازدواج با او با امیرالمومنین سخن می گفت ، فرمود به عبالله بگوئید به شرطی که  ازدواج ما سبب دوری از برادرم نگردد ، در هر سفر که او رود من نیز باید با  او باشم .        و اکنون حسینش برای همیشه از او فاصله می گرفت ، از یک سو جذبه عشقی مقدس او را بدنبال برادر میکشاند و از سوی دیگر مسئولیت سرپرستی دهها زن و کودک ، و سنگین تر از آن رسالت ابلاغ پیام خون برادر او را بر  جای میخشکاند ، حسین سوار بر اسب آرام آرام در افق صحرا محو می شد ، هیچگاه چون این لحظه اینقدر در عشق یک دیدار بی تاب نبود که خدای دلسوختگان به  فریادش رسید ، سفارش آخرین مادرش زهرا چون تحفه ای الهی تمام فضای خاطرش را به شوقی کشید ، بی درنگ به دنبال سوار دوید و از نای جان فریاد میزد که «  مهلاً مهلا  ، یابن الزهرا »  ،  ای پسر فاطمه لجظه ای درنگ کن ، تو گوئی  امام شهیدان نیز منتظر همین یک صدا بود ، پای اسب بر زمین خشکید ، حسین با  عجله روی بسمت خیام و بلافاصله از اسب بزیر آمد ، اکنون خواهر و برادر دور  از همه ، با هم راز میگویند :       « یا حسین ، مادرم گفته بود که در چنین لحظه ای زیر گلویت را ببوسم  »  ، حسین لبخندی زد و به آسمان خیره شد تا  خواهری که اکنون در آتش فراق آب می شد بر حنجره اش بوسه زند و باز سوار رو  به میدان براه افتاد .       خواهر آرام آرام اشک میریخت و تا حسین در خیل  سپاه عمر سعد گم نشد به خیام باز نگشت ، به فرمان برادر هیچ کس حق ندارد از خیام بیرون آید ، زینب سعی دارد در پیش چشم اهل حرم خسته و نالان ننمایاند ، کودکی از فرزندان شهدا زانو میزد و با لبخند نوازشش میکرد ، هر دم در  کنار زنی شوی مرده مینشست و از تقدیر خدا میگفت و از صبر و از پاداش عظیمی  که خداوند بدان وعده داده اما خدا میدانست که در دل خویش چه طوفان غمی بر  پا شده بود .        هر گاه طول خیمه را میپیمود بی اراده  از در چادر  نگاهی بسوی میدان می افکند و چیزی زیر لب زمزمه میکرد ، مدتی بود که دیگر  تکبیر حسین بگوش نمیرسید ، سرنوشت بیرحمانه خنجر کشیده بود و دل زینب را  پاره پاره میکرد ، هنوز لبخندهای مصلحت آمیز این بزرگ پیام رسان تاریخ ،  گهگاه بر چهره اش می نشست که ناگاه صدای شیون غریبی او را متوجه بیرون خیام کرد ، اهل حرم چیزی دیده بودند و از غم بر سر و سینه میکوفتند ، سراسیمه  پرده خیمه را کنار زد ، اسب سفید حسین بود بدون سوار و خسته ، خون سرخ تک  سوار شهادت یالش را خضاب کرده بود ، زینب بی درنگ بسمت گودال قتلگاه میدوید ، گوئی عشق در برابر عقل قدرت نمائی میکرد ، دختر حسین آرام پوزه اسب را  میان دستان کوچکش گرفت : « ای ذوالجناح میدانم چه پیامی داری ، اما سئوالم  را پاسخ ده ، آیا پدر مظلومم با لب تشنه جان داد یا نه ؟ ... » اکنون میرفت تا جانسوزترین صحنه آفرینش به روی پرده وجود آید .       گامهای زینب لحظه ای بر فراز تلی که بعدها بنام خود او نامگذاری شد قرار گرفت ، چشم بر  گودال دوخت ، از دور صحنه ای را دید که هرگز قصد باورش را نداشت با عجله به سمت جسد حسین سرازیر شد در چند قدمی جسم خونین ابی عبدالله ایستاد و بعد  آرام آرام و با احترامی شگرف بطرف برادر گامزد ای آسمان کربلا تو شاهدی که  در آن لحظه بر زینب چه گذشت ، زانوانش که دیگر تاب ایستادن نداشت بر بالین  حسین بر زمین بوسه زد و همانگونه که با قطرات اشکش بدن خونین حسین را شستشو میداد ، با پنجه های لرزانش نیزه های شکسته را کنار میزد و زیر لب فقط یک  ندا : « انت اخی وامحمدا واعلیا » ، قریب بر 360 ضربه شمشیر و نیزه از یک  پیکر چه باقی میگذارد ، جسین برای همیشه بخواب رفته بود و آسوده تر از  همیشه ، زینب بیاد آورد زمانی را که پیامبر حسین خردسال را بـر دوش ،  میگرفت و در کوچـه های باریک مـدینـه مدام فریاد میزد : « حسین از منست و  من از حسین » ، و اکنون بوسه گاه پیامبر با تیر سه شعبه دریده شده بود ، به رسم حجت و وداع برای بوسیدن روی برادر تصمیم گرفت که خدای من ....        ناچار خم شد و لبها را به رگهای بریده مردی گذارد که 1400 سال بعد عاشقان  نوجوانش باند عشق او بر سر بسته و برای انتقام خون پاکش تمام بیابانهای  جنوب ایران را به آتش عشق کشیدند .       آنها بشوق وصال او در نیمه های شب از اروند گذشته و سه راه شهادت را در شلمچه برای عشق به یادگار گذاردند ،  از خاکریزهای بوی خون گرفته جزیره عبور کردند ، و ما ای زینب ، ما نیز بر  سر اجساد پاکشان حاضر بودیم ، ای خواهر حسین که دلت سوخته است ما هم در غم  فراق شهیدانمان آب شده ایم ، ای زینب همه را تحمل کرده ایم و خواهیم کرد ،  اما تو امشب به آن میهمانی که قریب 60 روز است از فرزندانش دوری گزیده بگو :         « که ای امام تو همانگونه که حسین کودک خردسالش را که با پای برهنه بدنبال سر نورانی بابا آواره بیابان شده بود فراموش نکرد ، ما را از یاد  مبر » ، ای زینب تو درد فراقی را چشیده ای ، خوب میدانی دل شکسته یعنی چه ، تو میدانی جا ماندن از قافله یعنی چه ، به امام بگو : « وقتی بسیجیانت سر  بر ضریح پاکت میگذارند بر خیز و آرام در گوششان زمزمه کن ، سرشان را به  دامن بگیر ، اشکهای چشمانشان را پاک کن و بگذار یک بار دیگر دست خدائیت را  که بوی شرف میدهد ببوسند تا آنها هم بتوانند همچون خواهر حسین پیام مظلومیت شهیدان را بر دنیای بیگانه با حقیقت بخوانند » .

والسلام