در پیشرفت فرهنگ و تمدن اسلامی ، مرز و نژاد معنایی ندارد . چنانکه شاهدیم دانشمندان مسلمان از اقصی نقاط جهان اسلام ، خدمات ارزنده ای را به جهان علم تقدیم کرده اند . در سوریه و مصر نیز دانشمندان و پزشکان بسیاری در زمینه طب و پزشکی به فرهنگ و تمدن اسلامی خدمت کردند .
در بین پزشکان ایرانی ، پزشکی به نام سید اسماعیل جُرجانی ، از شهرت خاصی برخوردار است .
" اسماعیل بن حسین محمد جرجانی " ، معروف به سید اسماعیل جرجانی ، در گرگان متولد شد . وی به خوارزم سفر کرد و سرانجام در سال 531 هجری قمری در مرو درگذشت . جرجانی منشاء بوجود آمدن رویکردی جدید در طب ایرانی شد و آن ، نگارش آثار پزشکی به زبان فارسی بود که پیش از جرجانی بسیار اندک بوده است .
به بیان دیگر ، نوشته های جرجانی ، به منزله سنگ بنایی برای تهیه آثار پزشکی به زبان فارسی محسوب می شود . درمیان آثار جرجانی ، " ذخیره خوارزمشاهی " از اهمیت ویژه ای برخوردار است . این کتاب ، یکی از بزرگترین کتب طبی به زبان فارسی است . ذخیره خوارزمشاهی ، دایرة المعارفی از بخش های گوناگون پزشکی است . این کتاب شامل بیماری شناسی ، داروشناسی ، گیاه شناسی و بخش های پایه برای درمان بیماریهاست . علاوه بر این ، در این کتاب به بهداشت بدن و دستورات غذایی اشاره شده و اموری که شخص باید طی یک سال انجام دهد ، از قبیل خون گرفتن ، بهداشت دندان و موارد دیگر را توضیح داده است . ذخیره خوارزمشاهی که مجموعه ای از ده کتاب است ، از همان موقع نگارش به عنوان اثری بزرگ و پرحجم شناخته می شد . ذخیره خوارزمشاهی از فارسی به زبان عبری نیز ترجمه شده است .
جُرجانی در طیف گسترده ای از علوم اسلامی ، مانند فلسفه ، منطق و پزشکی ، آثاری را به زبان های فارسی و عربی تالیف کرده است ، به گونه ای که می توان او را در زمره پرکارترین پزشکان ایرانی به شمار آورد .
ذخیره خوارزمشاهی ، از نظر جامعیت و غنای علمی ، تنها با کتاب قانون ابن سینا ، قابل مقایسه است . این کتاب ، مورد عنایت محققان معاصر تاریخ پزشکی در ایران قرار گرفته است . بخش هایی از این کتاب عظیم جرجانی ، تاکنون بارها در ایران به چاپ رسیده و به عنوان منبع و موضوع پایان نامه های متعدد قرار گرفته است .
جرجانی هم پزشک دربار قطب الدین محمد خوارزمشاه بود و هم داروخانه شهر تحت نظر او قرار داشت . به قول ابن ِ ابی اُصَیبعه - پزشک معروف دمشقی - ، جرجانی پزشکی بزرگ و دارای شایستگی های بسیار و علم فراوان بود و ریاست داروخانه خوارزم را که شغل پردرآمدی بود ، بر عهده داشت . این فعالیتها ، مانع از آن نمی شد که جرجانی تالیف کتاب خود را ادامه دهد .
جرجانی خود در این باره گفته است که اشتغال در داروخانه ، تمام وقت او را می گرفته و مانع از آن می شده است که آخرین کتاب خود - جلد دهم ذخیره - را بنویسد . زیرا شمار کسانی که برای معالجه نزد او می آمدند ، بسیار بود . این کار ، فرصت لازم و فراغت فکری مناسب برای او باقی نمی گذاشت . با این وجود ، جرجانی دائرة المعارف خود را با کتاب مربوط به داروشناسی و داروسازی به پایان رساند . او در سال 506 قمری ، خلاصه ای از آن دائرة المعارف را به فرزند سلطان خوارزم تقدیم کرد .
لازم به ذکر است که جرجانی ، طبیب مخصوص او بود . کتاب دیگر جرجانی معروف به " یادگار " است که شامل یک دوره از علم پزشکی و داروسازی است .
منبع : دائرة المعارف بزرگ اسلامی
مسمط
مجموعه جدید مصراع همقافیه (بند مسمط) و یک مصراع که قافیه آن مستقل است. (رشته مسمط یا مصراع تسمیط) و این شکل چند بار با قافیه های متفاوت تکرار می شود.
و اما مصراع های جدا با هم قافیه دارند، بدین نحو: الف�الف�الف�ی� ب�ب�ب� ی � ح� ح�ج�ی به مسمط هایی که بند مسمط و رشته مسمط آنها مجموعه سه مصراع باشد مسمط مثلث به چهار مصراع مربع و به پنج مصراعی مخمس و به شش مصرایی مسدس گویند. مسمط حداقل مثلث و حداکثر (معمولاً) مسدس است و همه مسمطات منوچهری مسدس است.
مانند:
گویی بط سپید جامه به صابون زده است --- کبک دری ساق پای در قدح خون زده است
بر گل تر دلیب، گنج فریدون زده است --- لشگر چین در بهار، خیمه به هامون زده است
لاله سوی جویبار خرگه بیرون زده است --- خیمه آن سبزگون خرگه این آتشین
باز مرا طبع شعر سخت به جوش آمده است � کم سخن عندلیب،دوش به گوش آمده است
از شغب مردمان لاله به جوش آمده است --- زیر به بانگ آمده است بم بخروش آمده است
نسترن مشکبوی، مشک فروش آمده است --- سیمش در گردن است، مشکش در آستین
مسمط معمولاً ساختمان قصیده را دارد اول آن تغزل است و بعد تخلص به مدح می پردازد. این نوع جدید مسمط است که به ابتکار منوچهری از مسمط قدیم ساخته شده است، مسمط قدیم بیتی است چند لختی که لخت های آن یک قافیه دارند (قافیه درونی) و لخت آخری آن با لخت های آخر ابیات دیگر هم قافیه است (قافیه بیرونی) او گاهی به این گونه اشعار شعر مسجع گویند و نمونه آن در اشعار مولانا زیاد است.
دیده سیرست مرا جان دلیرست مرا ----- زهره شیرست مرا، زهره تابیده شدم
شکر کند عاشق حق، کز همه بردیم سبق ---- بر زبر هفت طبق، اختر رخشنده شدم
باش چو شطرنج روان خامش و خود جمله زبان----- کز رخ آن شاه جهان فرخ و فرخنده شدم
این ابیات را می توان به شکل زیر (مسمط و مربع) نوشت:
دیده سیرت مرا ----- جان دلبراست مرا
زهره شیرست مرا ---- زهره تابنده شدم
که هر مصراع آن دو بار مفتعلن و به اصطلاح عروصی مربع است که در شعر فارسی مفعول نیست و ابیات فارسی معمولاً مسدس و یا مثمن هستند. از این رو منوچهری این پاره ها را طولانی تر کرد و به حد مصراع مفعول در شعر فارسی رساند.
تب بالای خوانندگی در میان جوانان ملت گل کرده و هرکسی خود را درقامت هنرمندی محبوب در خیال به تصویر می کشد که دلبرکان فراوان گرداگردشان را گرفته واز ایشان امضا و عکس یادگاری می خواهند وایشان هم با لبخندی ملیح پاسخشان را میدهند اما بااحترام به قشر معدودی که دغدغه موسیقی به معنای واقعی کلمه دارند باید گفت افراد جدیدالورود به سه دلیل وارد موسیقی فارسی شده اند:
اول اینکه مایه دار بوده و پول فراوانشان را نمی دانند چه کنند وپس از مدتی که دیدند دردی جز شهرت ندارند و هرجور شده باید سری مابین سرها دربیاورند لاجرم وارد عرصه موسیقی شده وبه زور دلار صدایشان را به بازار قالب می کنند مهم برایشان این است که اسمی دربیاورند وگرنه بهره اقتصادی برایشان الویت ندارند اینها معمولا بهترین استریوهای شهر را دراختیار گرفته وبلبل وار چهچه میزنند!
دوم افرادی هستند که شکست عاطفی خورده اند و به نوعی به پریشانی روحی رسیده اند در اصطلاح عوام افرادی هستند که از پدرومادر یا دیگر وابستگان شرعی وغیرشرعی قهر کرده و ناگهان فیلشان یاد خوانندگی می کند! مثلا بنده بایکی از ایشان صحبت می کردم می گفت دوست دارم اولین ترانه غمگینش را نامزد بیوفایش گوش کند و غبطه اش را بخورد و...
و سوم هم افرادی هستند که کوچکترین تحسین دیگران را به معنای مقبولیت عام تلقی می کنند مثلا یک نفر با دوستان در کوه یا مهمانی ست ودمی می اید وچندنفری به جد یا شوخی می گویند تو واقعا داری تلف میشوی! وهمین مشوق ورودش به عالم موسیقی میشود!
القصه اینکه بااین دلایل حیرت انگیز خوانندگی در موسیقی فارسی چشممان آب نمی خورد این موسیقی نماینده شایسته ای برای جامعه متکثرالزبان ایرانی باشد حال لحظه ای بیاندیشید به موسیقی غنی نواحی و مناطق مختلف که بسیار ارزنده وگرانقدر روی زمین افتاده وکسی دستش را نمی گیرد کاش لااقل جوانان اقوام ومناطق مختلف قدر کیمیایشان را دانسته و سعی شان را بر موسیقی زبانی شان قرار دهند شاید ازاین رهگذر اسمی درمیان اسما شدند!
به گزارش روابط عمومی معاونت اداره کل و اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان بروجرد، 5دی ماه یادآور فقدان استاد مرثیه سرای نامی کشور "میرزا محمد باقر صامت بروجردی" است که 16 محرم 1331 ه . ق دار فانی را وداع گفتند . ضمن گرامیداشت سالروز وفات این مرثیه سرای نامی کشور به همین مناسبت طی مراسمی امروز پنجشنبه 4 دی ماه 1393 در دفتر مرکز اسناد و شناسایی مفاخر بروجرد از کتاب ( ثمین سخن ) نوشته دکتر "محمد مهر افزون " رونمایی شد .
کتاب ( ثمین سخن ) که اولین کتاب دکتر "محمد مهر افزون" این نویسنده ، محقق و پژوهشگر فعال بروجردی است ، به تازگی به بازار کتاب آمده و از انتشارات آیین احمد (ص) است . این کتاب در قالب درس نامه دانشگاهی است و به شرح احوال ، زندگانی و ویژگی های فردی ، اجتماعی و سیاسی ادیبان و شاعران ، دیگاه ها و بینش های علمی و ادبی گروهی از پیشگامان و پیشتازان منظوم و منثور ادب فارسی از دیروز تا امروز پرداخته است .
دکتر "محمد مهر افزون" کتاب (ثمین سخن ) خود را در ده فصل نگاشته که در دو فصل اول آن به شرح احوال ، زندگانی و ویژگی های فردی ، اجتماعی و سیاسی 100 نفر از ادیبان و شاعران از دیروز تا امروز و فصل سوم را (آرایش و نگارش زبان و ادبیات فارسی ) فصل چهارم (دستور زبان فارسی ) فصل پنجم را به (زبان شناسی ) فصل ششم ( ادبیات و انواع ادبی ) فصل هفتم ( اصطلاحات و آرایه های ادبی ) فصل هشتم (قالب های شعر فارسی ) فصل نهم (سبک و انواع سبک شعر فارسی ) و فصل دهم را به ( سبک ها و مکتب های ادبی در اروپا ) پرداخته است .
دکتر "محمد مهر افزون" متولد 1344 شهر بروجرد فعال در حوزه مقاله ، تحقیق ، پژوهش و مطبوعات است که تا کنون مقالات زیادی از او در نشریات محلی و کشوری و فضای مجازی به چاپ رسیده است .
وی در کتاب (ثمین سخن ) به شرح احوال ، زندگانی و ویژگی های فردی ، اجتماعی و سیاسی 100نفر از ادیبان و شاعران از دیروز تا امروز ازجمله " حکیم ابوالقاسم طوسی " ، " نظامی گنجوی ، "میرزا محمد باقر صامت بروجردی" ، " پروین اعتصامی " ، " عبدالحسین زرین کوب " ، " مهرداد اوستا " ، " قیصر امین پور " ، " نصرالله مردانی " و ... پرداخته است .