راستی آقای روحانی میتونی رو دبیران ما هم حساب باز کنیا.کلی چیزای خوب داریم که میتونیم صادر کنیم اگر این نقتو ول کنی.
پر واضح است که با توجه به ساختار و جایگاه صدا و سیما،فشار دولت روحانی بر آن،عملا یک بلوف است، اما از سوی دیگر برای پی بردن به صداقت رسانهی ملی، لزومی به داشتن آی کیوی بالا و دانستن علم سیاست و دیپلماسی و جامعه شناسی سیاسی نیست، فقط کافی است مخاطبان این رسانه حافظه و هوششان بیشتر از یک "ماهی" باشد و به یاد بیاورند همین دو سه سال پیش وضعیت اقتصاد و سیاست و فرهنگ و دستگاه دیپلماسی این مملکت چگونه بود؟ دوران قاجار و افشاریان و تیموریان و غزنویان نه، همین دو سه سال گذشته،سال 1390هجری شمسی!!
به یاد بیاورند که همین سازمان صدا و سیما، علیرغم سینه چاکی اش برای احمدی نژاد، نمی توانست بعضی از حرفهای ایشان را در سخنرانی های گهربارش پخش کند. کافی است پوشش سفرهای استانی احمدی نژاد و روحانی را با هم مقایسه کنیم! از ملودرام های پر از آب چشم احمدی نژاد رسیدیم به یک نمای چند ثانیه ای از استقبال مردم، کات به سخنرانی دکتر روحانی و تمام!
رسانه ای که نام بلند ملی را یدک میکشد، به راحتی تمام دستاوردهای دولت یازدهم در حوزهی اقتصاد و دیپلماسی را با قیمت بربری تاخت میزند و بصورت علنی به شعور مخاطبان خود توهین میکند. آن همه جملهی قصار و ماندگار هر روز بر زبان شکرشکن احمدی نژاد جاری میشد و دوستان صدا و سیما و برنامهی خبری بیست و سی از آن فیض نمی بردند، ولی یک عبارت "شیب ملایم" روحانی شده ترجیع بند روز و شب دوستانی که گویا دقیقا بعد از رفتن احمدینژاد دلواپس منافع ملی شدهاند.
کاش زمانی که کامران نجف زاده در میان تسخیر کنندگان سفارت انگلستان، خودش را به زور جا میکرد تا گزارشی مهیج از یک واقعه تاریخی را به تصویر بکشد، لحظه ای درنگ میکرد و از خود میپرسید این عمل چقدر با منافع ملی سازگار است؟ دورنمای تسخیر سفارت یک دولت خارجی چیست؟ این عمل چقدر بعدها برای مردمی که من برایشان دل میسوزانم، آب میخورد؟
برنامه سازان صدا و سیما بصورت کاملا هدفمند و برنامه ریزی شده در پی تطهیر دولت احمدی نژاد هستند و به مخاطب خود القاء میکنند که دولت یازدهم یک دولت گل و بلبل را تحویل گرفته است و اگر رکود و تورم و تحریمی وجود دارد همه و همه مولود کم کاری و بی تدبیری این دولت است و گذشتگان صندوق ذخیرهی ارزی پر و پیمانی را به یادگار گذاشتهاند که اگر قیمت نفت به زیر بیست دلار هم برسد، باز دولت روحانی مشکلی برای تأمین بودجه ندارد!
خروجی این نوع برنامه سازی های آوانگارد، نامهی جناب بذر پاش به دکتر عارف میشود که گویا در یک چرخش تاریخی جای شاکی و متشاکی عوض شده است اما رئیس جدید صدا و سیما باید این حقیقت را دریابد که اگر ماهی میتواند در یک تنگ بلور کوچک، سر کند و دچار بحران های فکری و روحی نشود، به خاطر این است که حافظه ای چند ثانیه ای دارد و از نعمت فراموشی برخوردار است اما مخاطبان رسانهی ملی، انسان هستند، انسان هایی که قدرت انتخاب دارند!
اگر هر روز هم رسانهی ملی یک شبکهی جدید به شبکه های خود اضافه کند، ولی همسو با مردم و منافع ملی حرکت نکند، مخاطبانش از مجاری بی شمار دیگری، اخبار را پی خواهند گرفت، چرا که در عصر انفجار اطلاعات نمی توان خواسته های یک اقلیت کم شمار را بر منافع اکثریتی پرشمار ترجیح داد. پس به حرمت انسان، به شعور انسان احترام بگذارید. آخر ما نیز مردمانیم.....
منبع:بهارنیوز
بسم الله خیر الاسماء
سلام
..............................
سایت "کلمه" خبر بازداشت یغما فشخامی را منتشر کرده و از این روزنامهنگار به عنوان "اصلاحطلب" نام برده است. "کلمه" مینویسد که فشخامی توسط ماموران امنیتی بازداشت شده است.
روزنامه "روزان" روز سهشنبه گذشته (۲ دی) بدون ارائه دلیل به حکم دادستانی تهران توقیف شد.
شمسی پورمحمدی، مدیر مسئول "روزان"، در مصاحبه با رسانهها گفته که وزارت ارشاد با توقیف این روزنامه مخالف بوده است. وی افزوده است که حکم توقیف "روزان" به احتمال با مطالب منتشر شده در شماره روز ۲۹ آذر در ارتباط بوده است.
"روزان" در شماره روز ۲۹ آذر خود به مناسبت سالروز درگذشت آیتالله حسینعلی منتظری چند مقاله خود را به این روحانی منتقد به سیاستهای جمهوری اسلامی اختصاص داده بود. آرشیو این شماره "روزان" هم اکنون از وبسایت این روزنامه حذف شده است.
انتشار "روزان" بیست سال پیش به عنوان هفتهنامهای محلی در استان خوزستان آغاز شد. از پنج سال پیش "روزان" به صورت روزنامهای سراسری منتشر میشد.
سازمان گزارشگران بدون مرز در آخرین گزارش خود درباره وضعیت آزادی مطبوعات در سراسر جهان نوشته است که ایران همچنان در شمار بزرگترین زندانهای جهان برای خبرنگاران است. طبق آمار منتشر شده توسط این سازمان در تاریخ ۱۶ دسامبر، ایران با ۱۹ روزنامهنگار در زندان پس از چین و اریتره بیشترین شمار خبرنگاران در بند را داراست.
همچنین طبق گزارش این سازمان مدافع آزادی مطبوعات، ایران پس از چین دارای بالاترین شمار شهروند خبرنگاران زندانی است.
سازمان گزارشگران بدون مرز در پایان یک سال ریاست جمهوری حسن روحانی عملکرد دولت وی را ارزیابی و اعلام کرده بود که بهرغم وعدههای روحانی در کارزار انتخاباتی، وضعیت رسانهها و خبرنگاران و روزنامهنگاران مانند گذشته وخیم است.
1- اراضی پایاب سد خداآفرین
2- اتصال پارس آباد و بیله سوار به منطقۀ آزاد ارس
3- ایجاد منطقۀ گردشگری سرعین
4- مجموعۀ مس مشگین شهر
درمورد پروژه ابتدایی یک میلیارد دلار از صندوق توسعۀ ملی توسط دو وزارتخانۀ نیرو و جهادکشاورزی تسهیلات اخذ شده است و در سفر رئیس جمهور به اردبیل هم موافقت دولت با این پروژه اعلام شد.
حدود یک ماه قبل هم رسانه ها از الحاق بخشی از شمال استان شامل شهرهای گرمی، پارس آباد و بیله سوار به منطقۀ آزاد ارس خبردادند که موجی از شادی را در بین هموطنان مغانی به وجود آورد. درمورد منطقۀ گردشگری سرعین هم پیشرفت زیادی صورت گرفته و تنها مشکل باقیمانده قضیۀ فرودگاه سرعین است که کمی پروژه را دچارمشکل کرده که با حل آن روند پیشرفت پروژه سریع تر از پیش طی خواهد شد.
با این حساب و با دقیق شدن در هر کدام از این مگاپروژه ها می توان تأثیرات ریز و درشت اقتصادی و اجتماعی اشان را دربهبود معیشت مردم مشاهده کرد. پس تااینجای کار استاندار الوعده وفا کردند و این ما هستیم که باید به وظایف خودعمل کرده و خبر این موفقیتهای مسرت بخش را به مردم برسانیم.
واقعیت این است که دولت نوپای حسن روحانی درحالی مملکت را تحویل گرفت که به گواه صغیر و کبیر خزانه خالی بود و درگاوصندوق ریاست جمهوری فقط تعدادی قطعنامه نگهداری می شد به امید روزی که قطعنامه دان برخی ها پاره شود. محمود احمدی نژاد زمین سوخته یی را تحویل روحانی داد که درتمام زمینه ها برای رسیدن به موقعیت صفر انرژی و هزینۀ زیادی لازم بود که استان اردبیل هم با تمام شرایط محیطی اش مستثنی از این قاعدۀ کلی نبود. ولی نگاهی به رزومۀ پربار مجید خدابخش و حضور سی ساله درساختار قدرت در رده های بالای مدیریتی باعث می شد که بدون هیچ دلواپسی سکان هدایت کشتی توفان زده استان را دردستان باکفایت اش تصور کرد و با آرامش به کار خویش سرگرم شد چه او بیش از تمام استانداران قبلی سابقۀ مدیریت داشت و آن گونه نبود که از فرمانداری و بخشداری ماکو و خوی به استانداری برسد بلکه این شخص او بود که سایزقبای استانداری را ارتقاء داد تا این میز قدر و قیمت یابد. نگاهی به عملکرد یکساله اخیر مجید خدابخش هرچند شاید دارای کاستی هایی باشد و از آنجایی که املای نانوشته غلط ندارد و این املای نگاشته شده است که احتمالاً یکی دوجا هم نقطه یی بالا و پایین باشد ولی درکل نمرۀ قبولی آنهم در سطح بالا برای دولت تدبیر و امید در این انتصاب می توان ردیف کرد.
به زعم نگارنده هرچقدر که مجیدخدابخش در عرصۀ اداری از الگوی تکنوکراتها پیروی کرده و سعی در عملگرایی دارد ولی از بعد اخلاقی یکی از شبیه ترین آدمها به رئیس دولتهای هفتم و هشتم است. او همچون خاتمی خط قرمزی که برای خویش ترسیم کرده اخلاق است و شاید همانگونه که برخی ها از خلق خوش سیدخندان سوء استفاده کردند اینجا هم برخی منتقدان این حسن خلق را بهانۀ حمله های ناجوانمردانۀ خویش قرارداده و زمین و زمان را به هم می بافند تا از این نمد کلاهی برای خویش درست کنند. انتقاد حق مخالفان است ولی به شرطی که انصاف و عقل را در آن رعایت کرده و همه چیز را تفسیر به رأی ننمایند و سیاستهای دولت را کامل زیر سؤال ببرند چرا که سیتاستهایی که این منتقدان و دوستان دولتمدارشان دنبال می کردند موجباب به خاک سیاه نشستن این ملت طی آن هشت سال دولت مهرورز را پدید آورد و مردم در سال 92 و انتخاباتش عمیقاً به این اعتقاد رسیدند که باید طرحی نو درانداخت و اینجا بود که بجای مثلاً جلیلی اسم روحانی از صندوق درآمد.
این یک طنزسیاه سیاسی-اقتصادی است که هفته نامۀ متعلق به حمیدرسایی یکی از نزدیکان احمدی نژاد درصفحۀ اول خود ایرادات اقتصادی – به زعم خود- دولت را با تیتردرشت بنویسید و راهکار ارائه دهید. همان راهکاری که سرلوحۀ تیم اقتصادی احمدی نژاد بود و شد و آنچه نباید می شد.
ازطرفی برهمۀ هواداران روحانی واجب است که برای موفقیت بیشتردولت محبوب اشان از هرکمکی به نمایندۀ عالی دولت فروگذار نکرده و شکست او را شکست گفتمان ائتلافی سال 92 قلمداد کنند چرا که یک « محمود» برای یک قرن این کشور بس است. ما همه ساکنان یک کشتی هستیم که سکانش را دادیم دست استاندار. قضیۀ میخ و کشتی درکتابهای ابتدایی و نتیجه اخلاقی که از آن می گرفتیم باید سرلوحۀ سیاست ورزی ها قرار بگیرد و گرنه، نه ازتاک نشان می ماند و نه از تاکنشان!