جدیدترین مطالب فارسی

دانلود عکس و فیلم، دانلود آهنگ جدید، دانلود بازی، مطالب تفریحی جذاب، استخدام، دانلود مداحی

جدیدترین مطالب فارسی

دانلود عکس و فیلم، دانلود آهنگ جدید، دانلود بازی، مطالب تفریحی جذاب، استخدام، دانلود مداحی

جمله های فوق العاده زیبای عاشقانه

تو ماه را

بیشتر از همه دوست می داشتی

و حالا ماه هر شب

تو را به یاد من می آورد

می خواهم فراموش ات کنم

اما این ماه

با هیچ دستمالی

از پنجره ها پاک نمی شود!

رسول یونان

  -----  ------

ﻣﻰ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺑﻪ ﺣﺮﻑ ﻫﺎﻳﺖ ﮔﻮﺵ ﻛﻨﻢ

ﻟﺐ ﻫﺎﻳﺖ ﻧﻤﻰ ﮔﺬﺍﺭﺩ

علیرضا روشن

  -----  ------

میدانم عطر تن تو به فراموشی سپرده نمی شود!

باد هم میداند چگونه مرا دیوانه کند،

مدام عطر تو را از پس کوچه های خیال من عبور می دهد!

این ماجرا به سر نمیاید!

این بار خودت را به باد بسپار ..

پریچهر

  -----  ------

آدمهایی هستند که خیلی “وجود” دارند.

نمی گویم خوبند یا بد، چگالی ِ وجودشان بالاست.

اصلا یک «امضا» هستند برای خودشان!

افکار، حرف زدن، رفتار و هر جزئی از وجودشان امضادار است.

اینها به شدت «خودشان» هستند.

یعنی تا خودشان نباشند اینطور خاص و امضادار نمی شوند که!

در یک کلمه، «شارپ» هستند و یادت نمی رود «هستن» هایشان را،

بس که حضورشان پر رنگ است و غالبا هم خواستنی.

رد پا حک می کنند اینها روی دل و جانت،

بس که بَلدند “باشند” ..

این آدمها را هر وقت به تورت خورد، باید قدر بدانی ..

دنیا پر از آن دیگریهای بی امضایی است،

که شیب منحنی حضورشان، همیشه ثابت است .!

قیصر امین پور

  -----  ------

برخی احساساتِ خاص در وجودت هستند،

که حتی بهترین دوستت هم نمی تواند با تو همدل شود،

ولی اتفاقی، کتاب یا فیلمی خوب می یابی که کاملا تو را درک می کند ..

بیجورک

  -----  ------

کسی چه می داند

من امروز چند بار فرو ریختم

چند بار دلتنگ شدم

از دیدن کسی که

فقط پیراهنش شبیه تو بود!

گاهی اوقات حسرت تکرار یک لحظه

دیوانه کننده ترین حس دنیاست!

ژوآن هریس

  -----  ------

ﻫﻨﻮﺯ ﻣﻨﺘﻈﺮﻡ ﮐﻪ ﺁﻣﺪﻧﺖ مثل ﺭﻓﺘﻨﺖ ﺑﺎﺷﺪ

ﺑﯽ ﺧﺒﺮ …

  -----  ------

از دلتنگی چیزی شنیده ای؟

مثل این است که دستت را با کاغذ بریده باشی

زخمی نمیزند

خونی نمیریزد

ولی

میسوزاند

عجیب می سوزاند

  -----  ------

شک کرده ام …

به صفحه دوم شناسنامه ام شک کرده ام

این روزها دارم با کسی زندگی می کنم انگار …

دیوانه وعشق...

از دیوانه ای پرسیدند : چه کسی را بیشتر دوست داری ؟

دیوانه خندید و گفت : ”عشقم” را…

گفتند : عشقت کیست؟

گفت:عشقی ندارم!

خندیدند و گفتند : برای عشقت حاضری چه کارهاکنی؟

گفت : مانند عاقلان نمیشوم ، نامردی نمیکنم ، خیانت نمیکنم ، دور نمیزنم ،

وعده سرخرمن نمیدهم ، دروغ نمیگویم و دوستش خواهم داشت ، تنهایش نمیگذارم ،

میپرستمش ، بی وفایی نمیکنم با او مهربان خواهم بود ، برایش

فداکاری خواهم کر د،ناراحت و نگرانش نمیکنم ، غمخوارش میشوم…

گفتند: ولی اگر تنهایت گذاشت ، اگر دوستت نداشت ، اگر نامردی کرد ، اگربی وفابود ،

اگر ترکت کرد چه…؟

اشک بر چشمانش حلقه زد و گفت : اگر اینگونه نبود که من “دیوانه” نمیشدم…

تاسیس دانشگاه علمی و کاربردی قلیان در بندر‌استارا

ر گزارشات قبلی گفتم قلیان در آستارابیداد می کند ...از زن و دختر بچه و نوجوان تا پیرمرد و پیرزن معتاد قلیان شدند و با افتخار ازآن استفاده می کنند آنهم ش...از نوع اماراتی ...بدون استاندار جهانی ... جالب است بدانید در  امامزاده که جای زیارت است چندین قلیان خانه سالهاست  هستند و در آمد روز انه بالای یک میلیون دارنند و یک مغازه قلیان چندین خدمه و کارگر و سلسله مراتب دارد که هتل ها ندارنند و حتی بعضی مغازها در آما کزاده جایگاه کارمندان و ریس  ادارات و بانکها  مشخص و جایگاه میلیاردها مشخص است . جالب اینجاست وقیت یک دیوانه  یا کودکی یا نوجوانی برای قلیان  می آید کسی امر به معروف و نهی از منکر نمی کند  ..همه می گویند آفرین جذبه رات بین و جسارت در‌اینده این بچه پولدار یا ریس یا فرماندار  یا استاندار یا نماینده یا شورا می شود...

خلاصه قیلان سرای ها آستارا  دیوانه ها را به قیلن سرا راه نمی دهند اما درمغازه ها امامزاده  چون دیوانه( واقعا راست می گوییم) برای قلیان کشیدن می آید احترام خاصی می گذرنند و اگر دیوانه پول نداشته باشند صاحب مغازه بوی راهنمایی می کنند برو سر خیابان از مسافران گدایی کن بیا ..من دیوانه ای در امام زاده می شناسم حتی کی روز با رحیم نماندیم تا ظهر یک روز تعطیل بالای 100 هزار تومان از مسافرین گدایی کرد و رفت قلیان کشید..قلیان سرا امام زاده  برایشان دیوانه های آتسارا و حومه مشتری نقد هستند و بالای  200 تا سیصد قلیان در روز فقط برای چند دیوانه در قلیانسراها می کشند و بهترین پول را می دهند ..

برای مثال کارگر های و صاحبان قلیانسرا اما مزاده خانه های چند طبقه و ماشین های کلاس بالا گرفتند از همی در آمد قیلن سرا و مثال من که یک حقوق بگیر و روز نامه نگارهستم در آستارا اگر بروم وسایل خانه بخرم فیش حقوقی و چک می گذرام قبول نمی کنند وقتی یک قلیان سرایی از امامزاده بیاید بدون چک و نوشته وسایل هر چقدر دلش بخواهد می دهند و می گویند اینها نقدی هستند و شما نسیه ...

 یا در اجاره دادن مغاره ها  بدون مناقضه دراما مزاده به قلیان سرا ها دادند و بقیه مغازه داران اجاره ای که شغل دیگری داشتند گفتند در مناقضه شرکت کنید علت را پرسیدیم..گفتند اولا قلیان سرا نباشد مردم کمتر به مغازه ها می آیند  دوما قیلانسرا ها نقدی هستند سوما:اگر یک روز قلیانسرا بسته شود امنیت منطقه بهم می خورد و باید ما را بجرم اقدام علیه امنیت جامعه محاکمه کنند و اما ...قضیه قلیانسرا ها در کنار مدارس..وقتی مجوزی برای ایجاد قلیان خانه یا اصطلاح به ظاهر موجه آن با عنوان سفره خانه سنتی صادر می شود باید به موقعیت آنها توجه جدی شود.

اینکه چرا مجوز این واحدها صادر می شود و یا اینکه چه تعداد از مغازه های آستارا را قلیان خانه ها به خودش اختصاص داده است با چرایی این مباحث کاری نداریم صحبت در باب موقعیت نه چندان مناسب برخی از این واحدهاست واحدهای صنفی که دارد دودشان به چشم آینده سازان کشور ما می رود.

دانش آموزان در اجتماع دائما در حال تاثیرپذیری هستند و این رفتارها و حرکات موجه یا غیر موجه ماست که به عنوان الگوی عملی در مقابل چشمان تیزبین آنها رصد می شود.

کشیدن قلیان که این روزها دیگر به عنوان زنگ تفریحی وارد ساعات کانون بسیای از خانواده ها شده است حالا در شهرستان مرزی بندر آستارا در مقابل نهاد علمی و فرهنگی مدرسه خودنمایی می کند.

دانش آموزان برخی از مدارس صبح ها با بوی قلیان وارد مدرسه می شوند و عصرها با بوی آن مدرسه را به مقصد خانه ترک می کنند.

حالا تصور کنید دانش آموزانی که پس از تعطیلی مداس راهشان را نه به سمت خانه بلکه به سمت این واحدهای صنفی کج می کنند چه عاقبتی می تواند در انتظار آنها باشد؟؟

قلیانی که دودش نه از نظر بهداشتی و نه از نظر فرهنگی و اجتماعی می تواند با خون جوانان پاک این سرزمین همخوانی داشته باشد.

قلیان حاوی هفت هزار ماده سمی است که عامل ۲۲ نوع سرطان است، دود قلیان عامل مهم ابتلا به بیماری های قلبی ، فشارخون ، سکته مغزی و قلبی و بیماری های تنفسی است.

ابعاد اجتماعی مصرف آن نیز قابل توجه است کمتر دختر و پسری را می توانید در جامعه پیدا کنید که جلوی پدر و مادر خودشان سیگار بکشند اما همین دختران و پسران به راحتی و با رویی خندان جلوی پدر و مادر خود قلیان می کشند.

کوتاه سخن اینکه تا این پدیده نوظهور در ابعاد مختلف دامن خانواده ها و جامعه ما را نگرفته و تا به صورت کامل تبدیل به یک فرهنگ نشده باید صاحبان اندیشه و صد البته مسوولان گرانقدر فکری به حال آن بکنند.

توصیه به ریس اداره صنعت و معدن می کنم ...که اولا یک اتحادیه مستقل بنام اتحادیه قلیانسراهای آستارا تاسیس شود..حیف است بیشترین اشتعغال زایی را این صنعت دارد و انصافا هم اگر قلیانسرا نباشند اشتغال زایی در شهرستان نیست این اسکله من نیرو بعداز سالی می خواستند هفتاد نفر از شهرستان دیگر استخدام کرد ...الان یکی دوستانم که مهندس است کارش را رها کرد .. با مدرک مهندسی عمران در صدد قلیان سرا در سه راه عنبران است و از الان برایش راننده شخصی پیدا شده است...این صنعت را تقویت کنید..و به چرت و پرت من دیوانه گوش نکنید....بابا این دانش آموز ها درس بخوانند بشوند مثل مهند نیما و...پدر ما را در می اورند کار می خواهم ...گور پدر قلیان..پشنهاد می کنم یک دانشگاهد علیم و کابردی برای کارگران و صاحبان قیلان سرا تاسیس شود و پشنهاد این است  رشته قلیان در استارا باید دکترا و کارشناس ارشد باشد .. چون من به هر قلیانسرا رفتم اکثرا کارشناس ارشد یا  کارشناس یا مهندس  دانش آموخته  بهترین دانشگاهها بودند و حتی کارگر قلیانسرا دیدم مهندس عمران با معدا 19 بود... چون اکثر کارگران و صاحبان قلیانسرا  لیسانس و فوق لیسان هستند  مقطع علمی و کابردی قلیان سرا دراستارا کارشناسی ارشد و دکتر رتدریس شود.. یک لطفی بکنید ..من بشوم استاد دیوانه های دانشگاه  و مهندس نیما هم بعنوان دژبان یا آبدارچی در دانشگاه استخدام شود شاید بتواند ازدواج کند بنده خدا با معدل 17 دانشگاه انزلی عمران قبول شده است ..من که دکتر هالو هستم ..مشخص  است ..

 دکتر محمد علی هالو ..dardnews.ir

لطیفه1

دیوانه اولی: من وقتی رو کله ام وامیستم خون توی سرم جمع میشه، ولی وقتی روی پاهام وامیستم، خون تو پاهم جمع نمی شه، می دونی چرا اینجوریه؟
دیوانه دومی: خوب معلومه، چون پاهات مثل کله ات تو خالی نیستند!!!

—————————

بچه از باباش می پرسه: بابا! توبهشت زنها از شوهراشون جدا زندگی می کنند یا با هم هستن؟
باباهه می گه: بچه جون! اگه زنها با شوهراشون یک جا باشن که اونجا دیگه بهشت نمی شه!

—————————

حیف نون زنگ می زنه ثبت احوال، می گه: ببخشید، اونجا ثبت احواله؟ من امروز احوالم خیلی خوبه، می خواستم ثبت کنم!

—————————

توی یک مهمانی، یک خانمی رو می کنه به حیف نون، می گه: به نظر شما من چند سالمه؟ حیف نون می گه: گفتنش یک خورده مشکله، اما یک کم که دقیق می شم می بینم اصلا بهتون نمی یاد!

—————————

حیف نون می ره کارخانه چوب بری استخدام بشه، آقاهه می پرسه: سابقه ای تو کار چوب بری داره؟
حیف نون می گه: من می تونم درختای گردو به قطر یک متر رو در مدت یک دقیقه با تبر قطع کنم!
آقاهه خیلی تحت تاثیر قرار می گیره، می گه: این همه تجربه رو از کجا آوردی؟
حیف نون می گه: از کویر لوت!
آقاهه می گه: مرد حسابی! کویر لوت درخت گردوش کجا بود؟!
حیف نون می گه: پس فکر کردی واسه چی دیگه اونجا درخت گردو پیدا نمی شه؟!

—————————

معلم: کی می دونه چرا هواپیما پروانه داره؟
رضا: آقا اجازه؟ برای اینکه خلبان عرق نکنه!
معلم: از کجا فهمیدی؟
رضا: آقا اجازه؟ یه دفعه که ما داشتیم فیلم تماشا می کردیم، دیدیم که وقتی پروانه هواپیما از کار افتاد، خلبانه خیس عرق شد!

—————————

یارو می رسه به دوستش می گه: حیف نون چی شده؟ خیلی به نظر ناراحتی؟
حیف نون می گه: آخه این هفته بدترین هفته برام بود، شنبه طلبکاره اومد در خونمون، یکشنبه ماشینم رو دزدیدند، دوشنبه خونه مون آتیش گرفت، سه شنبه سکته ناقص کردم، چهارشنبه بابام فوت کرد، پنج شنبه زنم گم شد و از همه بدتر جمعه… زنم پیدا شد!