جدیدترین مطالب فارسی

دانلود عکس و فیلم، دانلود آهنگ جدید، دانلود بازی، مطالب تفریحی جذاب، استخدام، دانلود مداحی

جدیدترین مطالب فارسی

دانلود عکس و فیلم، دانلود آهنگ جدید، دانلود بازی، مطالب تفریحی جذاب، استخدام، دانلود مداحی

274.

 

یه حسی رفته از قلبم که پشتم کوهی از درده
چه جوری از دلم کندی که اون حس برنمیگرده

نه دنبال یه تسکینم نه فکر کندن از این درد
تو دنیا با یه دردایی فقط باید مدارا کرد

از تو برام خاطره موند از من یه دیوونگی
این حق ما بوده از تمام این زندگی

چه روزایی که دلگیرم چه روزایی که آشفته ام
اگه میبینی آرومم چون این دردو پذیرفتم


یه حسی غربتی دارم که از هر جمعی بیزارم
کنار هرکسی باشم همین تنهایی رو دارم


از تو برام خاطره موند از من یه دیوونگی
این حق ما بوده از تمام این زندگی

 

روزبه بمانی

 

+++

 

-چرا گریه نمیکنی؟سبک میشی بخدا

+این بغض ها رو که من نباید اشک کنم؟

- یعنی چی؟

+ این بغض کهنست.. خوشبختانه عادت ندارم اصلا توی گذشته بمونم.. ولی قبلاها یه بغضی کاشته شد تو گلوم که باهام موند.. البته گذشته و گذشته ها موندن توی گذشته.. دو دستی تحویل خدا دادم که هر چی خواست خودش کنه و من ادامه زندگیمو رفتم جلو..

- منکه نمیفهمم تو چی میگی..

+ یعنی این بغضو "من" نکاشتم توی گلوم که چشمای "من" بخواد بباردش..

-چه کینه ای بودی نمیدونستم !!

+ کینه ایــــ .. آره فک کنم هستم.. ولی کینه ای رو مترادف این نگیر که خیلی سخت گیرم و خیلی سخت میبخشم یا اصلا نمیبخشم.. کینه ای رو مترادف این بگیر که چیزهایی هستن که اصلا نمیبخشم.. مثل آدمهایی که باورهامو خراب کردن.. اعتمادمو.. و نگاهمو به آدمها..

 

باز هم شهدا...

vjsVP

 

 

یه دختره مانتویی محجبه بودم ، هیچ وقت به چادر به صورت جدی فکر نکرده بودم ، احساس میکردم حجابم رو دارم و البته راحتترم ! میدونستم نگه داشتن چادر خیلی سخته و دردسر داره ! ناگفته نمونه خانواده هم کلا مانتویی هستند ! …

تا اینکه وارد دانشگاه شدم ، از اولین راهیان نور دانشگاه اسفند ۸۹  شروع شد فقط جرقش …

ولی وقتی برگشتم به شهر بازم دیدم  چادر خیلی سخته در واقع میشد گذاشت به پای جوگیری !

عیدش نوروز ۹۰ رفتم اردوی جهادی ! تفکراتم کم کم داشت تغییر میکرد …دوستان فوق العاده ای پیدا کرده بودم ! ….. اما بازم من چادری نشدم ! …به خیلی از دلایل ! که همه اون دلالیل شاید بهونه بود ….بخاطر سختیاش ! تیپ زدن هاش ! که دونه دونه خدا جواباش رو گذاش توی کف دستم !

اردوی جهادی بعدی ام تابستونش بود یعنی همین تابستون ۹۰ ! این اردو فوق العاده بود …خیلی اتفاقات عجیبی برای من افتاد …. عالی بود …تفکراتم داشت شکل میگرفت … روز اخرش طرز کفن کردن رو بهمون یاد دادن ….شب بود …باعث شد به بزرگترین حقیقت یعنی مرگ به صورت عمیق فکر کنیم…. و اعمالمون و …… اون شب من تصمیم قطعی گرفتم که بعد از برگشتن به شهر چادری بشم اینبار بر اساس جو و محیط نبودم به چادر رسیده بودم ….اما … اما …باز نتونستم ! گفتم حجابم خوبه ..کامله …

من چادر رو فقط به خاطر حجابش نمیخواستم ! احساس میکردم با چادر میتونم خیلی از رفتارهای دیگه مو اصلاح کنم ….راحت بودنمو با دیگران …. سنگین بودنمو …متانت …. حجب و حیا … و خیلی چیزای دیگه ..چادر فقط حجاب ظاهری نیست … در واقع اگر احترام چادر رو بتونیم نگه داریم ….. خیلی اثار و برکات دیگه ای داره !

کم کم پیام هایی از اینور اونور بهم میرسید؛ جمله هایی که بچه ها همینجوری بهم میگفتن ولی خیلی کمکم میکرد …

یکی از دوستام که اونم چندروز چادری شده بود و من بهش غبطه میخوردم … از دست کشیدن از تیپش گفت … اینکه چه پالتوهای قشنگی رو مجبوره زیر چادر بپوشه که کسی نمیبینه ..و از عشقی که باعث شد دست بکشه …واسه ی رضایت خدا …… با خودم مقایسه میکردم !

یه جمله ای که یکی همینجوری پشت اینترنت بهم گفت این بود که : مگه میشه کسی عشق خانوم فاطمه زهرا س توی قلبش باشه اما چادر رو دوست نداشته باشه ! توسل کن به خانم فاطمه زهرا س …

۱۹ ابان ماه، -فکر میکنم کامنتم گذاشتم- خیلی اتفاقی وارد اینجا شدم ….خاطره هاش فوق العاده روم تاثیر گذاشت ….یعنی میتونم بگم این کاری که کردید فوق العادس ..دلایل هر کسی…. عقیدش ! …اون شب من اشکم دراومد …هرچی خاطره بود رو خوندم چندساعتی داخل بلاگ بودم …

کسی که گفته بود از مشهد برگشته اونجا به خاطر امام رضا ع چندروزی چادر سرش بود و وقتی برمیگرده تهران یه لحظه فکر میکنه که خب اینجا هم شهر امام زمانه …

بچه هایی که خانوادهاشون سخت مخالفت میکردن ….

خب من به نسبت خیلیاشون شاید شرایطم بهتر بود شاید مخالفت سختی رو در پیش نداشتم…..برای همین واقعا افسوس داشت و شرمندگی …

اون شب اون خاطره ها جواب دونه دونه بهونه هام بود ….۱۹ ابان ….

به طرز قشنگی هوس کرب و بلا کردم ….هوس کردم ….درست شد !!!  ۲۷ ابان با کاروان دانشجویی رفتیم به دیار عشق به کربلا  …. من اونجا نهایت عشق رو چشیدم …. من عاشق شدم …. عاشق همه قداست هایی که داشتم  …

یک هفته است برگشتم از اونجا …..

و دیگر نتونستم تاج بندگیمو دربیارم …. از اونجا پارچه خریده بودم ….فردای همون روز که برگشتیم  رفتم با همون چادر ساده ام، دادم یه چادر مناسب برام دوختند …. .

با عشق خودم چادر رو انتخاب کردم و بهش رسیدم …خیلی قشنگه ….اینکه ادم خودش بهش برسه ….

هر روز چادرمو رو وقتی سرم میکنم جلوی اینه خودم رو ستایش میکنم …چادرم رو میبوسم ……

من چادری شدم در یک خانواده ای که محجبه اند ولی چادری نیستند …

هفته ی پیش وقتی از سفر برگشتم بعد از دو هفته غیبت سفر رفتم دانشگاه با ظاهر جدید

برخوردها فوق العاده بود ….حتی از کسانی که انتظارشو نداشتم …. احترامی مضاعف …. برخوردی خوب ….لبخندهای ممتد ….

و به خدا قسم همین چندروز به وضوح برکات چادر رو دیدم …. اتفاقات خوب … آخ !

من چادری شدنم رو مدیون اینجا هم میدونم….. اینجا رو دوست دارم …کاش ادرسش دسته همه برسه

مسابقه بزرگ بانک و خاطره

جشنواره بانک و خاطره

بانک ملّی ایران به مناسبت گرامی‌داشت ایام الله دهه فجر مسابقه خاطره نویسی ویژه دانش‌آموزان عضو کانون جوانهها را برگزار می نماید.

شرایط شرکت در جشنواره

الف) برای شرکت در جشنواره بانک و خاطره می‌بایست عضو کانون جوانه‌های بانک ملّی ایران شوید.

کانون جوانه‌ها، یک وب سایت فرهنگی، آموزشی و بانکی می‌باشد که در یک محیط مجازی امن و در عین حال سرگرم کننده و تفریحی به آموزش مفاهیمی همچون پول و مدیریت آن، سرمایه‌گذاری و کسب درآمد، فرصت‌های مالی و ... می‌پردازد و مختص دو رده سنی زیر 12 سال و 12 تا 18 سال طراحی گردیده که بخش اول آن به نام جزیره آرزوها راه‌اندازی و بخش دوم نیز در مرحله نهایی بوده و به زودی رونمایی خواهد شد. جزیره آرزوها از بخش‌های شهربازی و سرگرمی، جشنواره، ارسال کارت پستال، شهر قصه و داستان، مسابقه جزیره و ... تشکیل شده است. اعضای کانون جوانه‌ها می‌توانند نسبت به افتتاح حساب آرزو اقدام نموده و ملّی کارت آرزو دریافت نمایند. برای ثبت نام به یکی از شعب بانک ملّی ایران و یا آدرس اینترنتی http://kids.bmi.ir/ مراجعه فرمایید.

ب)  آثار ارسال شده با خط خوانا یا تایپی باشد. حجم آثار حداقل 150 و حداکثر 1000 کلمه باشد.

ج)  درج مشخصات زیر در انتهای خاطره الزامی است:

نام و نام خانوادگی، نام پدر، کد ملی، شماره حساب آرزو، تلفن همراه و ثابت، آدرس کامل پستی، نام مدرسه (دبستان/دبیرستان)

موضوع اصلی: خاطره کودکان و نوجوانان از بانک

محور ویژه :

* خاطره من با ملی کارت آرزوی بانک ملی ایران

 

سایر محورها : 

- خاطره من از بانک

- اولین باری که به بانک رفتم

- روزی که در بانک حساب باز کردم

- وقتی در قرعه‌کشی بانک برنده شدم

- آن روزی که با پدر یا مادر به بانک رفتم

- وقتی خواهرم  یا برادرم  از بانک وام ازدواج گرفت

- و ...

جوایز جشنواره

- جوایز بخش ویژه (خاطره من با ملی کارت آرزو):

  • 10سکه بهار آزادی برای 5 نفر دانش آموزان دبستانی و 5 نفر دانش آموزان دبیرستانی

- جوایز سایر بخشها:

  • 30 سکه نیم بهار آزادی برای 15 نفر دانش آموزان ابتدایی و 15 نفر دانش آموزان دبیرستانی
  • 30 سکه ربع بهار آزادی برای 15 نفر دانش آموزان ابتدایی و 15 نفر دانش آموزان دبیرستانی
  • 30 سکه گرمی برای 15 نفر دانش آموزان ابتدایی و 15 نفر دانش آموزان دبیرستانی

 مهلت و نحوه ارسال آثار:

 شرکت کنندگان در جشنواره می توانند آثار خود را حداکثر تا تاریخ 15 بهمن ماه 1393 به یکی از دو طریق  ذیل ارسال نمایند:

1- ارسال آثار به پست الکترونیکی جشنواره به آدرس :   festival@bmi.ir

2- ارسال از طریق پست سفارشی یا پیشتاز به دبیرخانه مرکزی جشنواره : تهران ، خیابان فردوسی، ادارات مرکزی بانک ملی ایران، اداره کل روابط عمومی، کانون جوانه‌ها -  کد پستی 1135937661

اعلام اسامی برندگان :

آثار ارسالی توسط گروه داوری متشکل از خبرگان ادبیات کودک و نوجوان و علوم اقتصادی، مورد بررسی قرار گرفته و سپس اسامی برندگان این جشنواره تا 22 یهمن ماه در وب سایت بانک ملی ایران اعلام خواهد شد. در صورت داشتن هرگونه سوال لطفاً با شماره تلفن‌های ذیل تماس حاصل فرمایید.

64140 – 021

60992386 – 021

60993724 – 021

یک اتّفاق زیبا در صبح آدینه . . .

ستاد نماز جمعهٔ خضری دشت بیاض ؛

بچّه های متعهّد و خلّاقی که در زیر سایهٔ حجه الاسلام مدنیِ محبوب دارن شورِ مهربونی و سعادت رو

به قلبهای خستهٔ من و شما تزریق میکنن . . .

یکی از زیباترین نعمتهایی که خداوند به بنده هاش داده ، قدرتِ سپاسگزاری و تشکّره "

خیلی خوبه ؛تقدیر کنیم ازبزرگوارانی که زمانی به شهرمون خدمت میکردن وخاطرهٔ بودنشون رو ارج بذاریم "

حسِ قدرشناسی یعنی حرمت و قداست مخلوق رو بجا آوردن ، اونم مخلوقی که روزگاری دفتر امید رو برای

شهرآرزوها ورق زدن و گوشه ای از آلبوم خاطره هاشون رو در خضری دشت بیاض ترسیم کردن "

سالن ارشاد خضری دشت بیاض ؛

جمعه ساعت 9 صبح ؛

مراسم تکریمِ مردمی از خدمتگزارانِ مردم ؛

پاسداشتِ زحماتِ آقایان : اسماعیل قلی پور ؛ حجه الاسلام قناعت ؛ مهندس ارژنگی ؛ دکتر عابدی و

حسین مسعودی که در سال 93 از جمع ما به آسمونِ خاطره ها پرواز کردن . . .

ضمناً در این مراسم از مسئولینِ ستادِ نماز جمعه (از بدو شروع نماز جمعه) هم تقدیر خواهد شد . . .

" همشهریانِ عزیز حتما در این مراسم حضور پیدا کنین "

.:: دیدار با رزمنده دفاع مقدس ::.

با سلام خدمت شما

هیات شهدای گمنام طبق خط و مشی تعریف شده و برنامه ریزی های اتجام شده برای گرامیداشت و زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدا و رزمندگان و فرهنگ بسیجی قرار ملاقات و دیدار با رزمندگان شهرستانی را مدنظر قرار داده است.این هفته در منزل فرزند شهید و مربی قران و همچنین رزمنده ای شجاع بصیر برنامه داشتیم.

آقای رجبی رزمنده 8 سال دفاع مقدس با 36 ماه حضور فعال در خط مقدم دعوت هیات شهدای گمنام را لبیک گفتند.

اعضای هیات بعد از اقامه نماز راس ساعت 6:30 ب.ظ در منزل اقای رجبی گرد امدند.بعد از تلاوت آیات نورانی قران توسط اقای رجبی زیارت عاشورا هم با خلوص و سادگی توسط دوستان خوانده شد.

سپس اقای رجبی فضا را با چند خاطره از جبهه و بسیجیان به سمت دفاع مقدس و حال و هوای پیرامون ان سوق دادند.با اشاره به وجود حیا و غیرت بسیچی و اخلاص در جنگ ادامه راه انقلاب را برای پیشبرد اهداف ان ضروری دانست.سپس از قران و التزام فهم صحیح از ان برای رسیدن به مقصود دنیوی و اخروری تاکید داشت.

این قایل صوتی قسمت کوتاهی از سخنان و پرسش و پاسخ های انجام شده در جلسه امروز میباشد...