جدیدترین مطالب فارسی

دانلود عکس و فیلم، دانلود آهنگ جدید، دانلود بازی، مطالب تفریحی جذاب، استخدام، دانلود مداحی

جدیدترین مطالب فارسی

دانلود عکس و فیلم، دانلود آهنگ جدید، دانلود بازی، مطالب تفریحی جذاب، استخدام، دانلود مداحی

مهاجمان به خانه وحی10 (گذری به تاریخ 19)

بسم الله الرحمن الرحیم

مدتی این مثنوی تأخیر شد، امید که بزرگواران با راهنمایی یاریگرمان در طی مسیر باشید و برای غنای مطالب از الطافتان بی نصیبمان ننمایید.

وصیت ابو بکر

صاحب الطبقات الکبری از عایشه نقل مى ‏کنند چون ابو بکر بیمار و به مرگ نزدیک شد، گفت: من چیزى از بیت المال را که در دستم باشد جز همین ماده شتر شیرى و همین غلام را که نامش صیقل است و شمشیرهاى مسلمانان را اصلاح مى‏کند و عهده‏دار کارهاى ما هم هست نمى‏دانم و چون مردم اینها را به عمر بدهید و من آنها را به عمر دادم ، همین که عمر دید آنها را نزد او مى‏ آورند گفت: خدا رحمت کناد ابو بکر را که نفر بعد از خود را به زحمت انداخت.[1]

عمرو بن عاصم کلابى از سلیمان بن مغیرة، از ثابت، از انس نقل مى‏ کند که مى‏ گفته است در بیمارى مرگ ابو بکر کنار حجره‏اش رفتیم و گفتیم: حال خلیفه رسول خدا چگونه است؟ گوید، ابوبکر سر برداشت و نگاهى به ما کرد و گفت: آیا از آنچه انجام داده‏ام راضى و خشنود نیستند؟ گفتم: حتما راضى و خشنودیم.‏ ابو بکر گفت: دقت کنید آنچه پیش ما از بیت المال باقى ماند به عمر برسانید. انس مى‏ گفته است در این هنگام بود که مردم دانستند او عمر را جانشین خود کرده است.

یزید بن هارون از ابن عون، از محمد نقل مى‏ کند که مى‏ گفته است ابو بکر مرد در حالى که شش هزار درم به بیت المال وام داشت که از آن برداشته بود و چون مرگش فرا رسید گفت: عمر دست از سرم بر نمى‏ دارد تا این شش هزار درم را بپردازم [عمر دست از سرم برنداشت تا آنکه شش هزار درم از بیت المال را براى هزینه برداشتم.] اکنون فلان نخلستان من در قبال این شش هزار درم است. گوید: چون ابو بکر مرد و این سخن را به عمر گفتند. گفت خدا ابو بکر را رحمت کند، دوست داشت براى هیچ کس پس از مرگ خود جاى سخنى باقى نگذارد، من پس از او ولى امرم و آن نخلستان را به خود شما وا مى‏ گذارم.

فضل بن دکین از سفیان، از عیینه، از زهرى، از عروة، از عایشه نقل مى‏ کند که مى‏ گفته است چون مرگ ابو بکر فرا رسید، نشست. نخست شهادت بر زبان راند، آن گاه به من گفت: اى دخترکم دوست مى‏ دارم که پس از من تو در رفاه و غنى باشى و فقر و تنگدستى تو پس از من بر من بسیار سخت و گران است و من بیست خروار از محصول سالیانه اموالم را به تو اختصاص مى‏ دهم و به خدا سوگند دوست مى‏ دارم که آن را بگیرى و تصرف کنى که مال وارث است و مواظب دو برادر و دو خواهرت هم باش. عایشه مى‏ گوید: گفتم این دو برادرم درست و صحیح ولى دو خواهر من کجاست [ظاهرا فقط منظورش اسماء ذات النطاقین است.]؟ گفت: فرزندى که در شکم همسرم دختر خارجة است به احتمال دختر خواهد بود.[2]

مسلم بن ابراهیم از قاسم بن فضل، از ابو الکباش کندى، از محمد بن اشعث نقل مى‏ کند چون بیمارى ابو بکر سنگین شد به عایشه گفت: هیچ کس از اهل من در نظرم محبوب‏تر از تو نیست و من زمین بحرین را در اختیار تو مى‏ گذارم و خیال نمى‏ کنم در آن مورد نسبت به تو ستمى شود، عایشه گفت: همچنین است.

عمرو بن عاصم از همام، از هشام بن عروة، از پدرش، از عایشه نقل مى‏ کند که مى‏ گفته است چون ابو بکر را مرگ فرا رسید و محتضر شد مرا خواست و گفت: از همه بیشتر پس از مرگ خود میان خانواده‏ام بى‏نیازى تو را دوست مى‏ دارم و فقر و تنگدستى تو بر من بسیار دشوار و سخت است. به همین جهت از نخلستانى در منطقه عالیه مدینه محصول بیست خروار خرما را به تو اختصاص مى‏ دهم و اگر هم خرما بن تازه‏اى در آن غرس کردى محصول خرماى یک سال آن از تو خواهد بود و این مال وارث است.[3]

ای ابابکر! جای تعجب است که رسول خدا صلی الله علیه و آله نسبت به ماترک خود وصیت نکند و برای دخترش چیزی ندهد و تو برای رضایت دخترت زمینی به او واگذار کنی!!!



[1] . الطبقات‏الکبرى/ترجمه،ج‏3،ص:166.

[2] . الطبقات‏الکبرى/ترجمه،ج‏3،ص:167.

[3] . الطبقات‏الکبرى/ترجمه،ج‏3،ص:168.

چگونگی مصرف آب

 

روایات متعددی حکایت از آن دارد که غسل پیامبر خدا با یک صاع از آب بوده است و وضوی آن حضرت با یک مد . بی گمان ایشان غسل و وضو را با همه مستحبات آن و به صورت کامل انجام می داده و در عین حال ، این مقدار از آب را کافی می دانسته است . از این رو گروهی از فقها فتوا داده اند که مستحب است مقدار آب مصرفی انسان در غسل از یک صاع فراتر نرود .

به راستی که تماشای آب زلال و گوارا جان انسان را جلا می بخشد ، و از آب بهره بردن و خود را با آن تمیز گردن بر صفاو زلالی روح می افزاید ، از این رو آلوده ساختن آبی کهنعمت ، رحمت و برکت الهی است در شمار مصادیق روشن کفران نعمت و مبارزه با حیات ، زیبایی ، پاکی ، زلالی ، شادابی ، سرسبزی و خرمی است .

البته در روزگار ما که تصفیه و انتقال آب از نقاط دور دست به واسطه خطوط لوله نیاز به هزینه های سنگین دارد ، و این خطوط در زمره اموال عمومی به شمار می آید ، اسراف در مصرف آب تجاوز به بیت المال و حقوق دیگران نیز محسوب می شود و از این رو که موجب زیان رسانی به جامعه و بیت المال است ، حرام می باشد .

اما خمینی فرموده اند : زیاده روی در مصرف آب حرام و خلاف شرع است . لذا انسان باید از مصرف بیجا و بیمورد خودداری کند تا ذمه خود را مشغول به حق الناس ننماید