جدیدترین مطالب فارسی

دانلود عکس و فیلم، دانلود آهنگ جدید، دانلود بازی، مطالب تفریحی جذاب، استخدام، دانلود مداحی

جدیدترین مطالب فارسی

دانلود عکس و فیلم، دانلود آهنگ جدید، دانلود بازی، مطالب تفریحی جذاب، استخدام، دانلود مداحی

نامه- شعری از شمس لنگرودی

هوای قریه بارانی‌ست

کسی از دور می‌آید

کسی از منظر گل بوته های نور می‌آید

نگاهش بوی جنگل‌های باران خورده را دارد

و وقتی گیسوانش را

رها در باد می سازد

دل من سخت می‌گیرد .

دلم از غصه می‌میرد

 

هوای قریه بارانی‌ست .

جمیله جان

           درها را کمی وا کن

که عطر وحشی گلها

            بپیچد در اتاق من 

که شاید خیل لک‌لک‌ها

            نشیند بر رواق من .

جمیله جان

            می‌بینی که ساحلها چه خاموش است؟

کنار کومه‌ها دیگر گل و سوسن نمی‌روید .

برنجستان ما غمگین غمگین است

و دیگر برزگرها شعر لیلا را نمی‌خوانند

روایت‌های شیرین را نمی‌دانند

هوا در عطر  سوسن های کوهی بوی اردک های وحشی را نمی‌ریزد

و در شبهای مهتابی

صدایی جز هیاهوی مترسک‌ها نمی‌آید .

تمام کوچه‌ها دلتنگ دلتنگ‌اند

جمیله جان خداحافظ

خداحافظ

دل من سخت غمگین است

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.