تو را دخترم نمیخوانم ، چرا که هنر را با عریانی اشتباه گرفتی . تو را دخترم نمی نامم چرا که هویت اریایی را در اندام لخت خود به سخره گرفتی تو را چه بگویم که از هنر و فهم تنها حیوانی ترین راه را برای اعتراض یافتی ، فرزند فرهنگ باخته ام من برخودم لعنت فرستادم که یادم رفت برایت شاهنامه بخوانم ، از کوروش و زرتشت بگویم ، لعنت به من که کنار بازیگری ، بازی زندگی را یادت ندادم که چنین رسوایی را برای آریایی به بار آوردی ، دیدن اندام عریانت ، زانوانم را لرزاند ، فرزند ، چه بر سر هویت متعصب ایرانی اوردی ، کاش مرده بودم واندام برهنه ونگاه بی رنگت ، در دستان مردم دست به دست نمیشد . کاش تو اعتراض باشرفت میکردی . نه با اندامت ، که فقط یک پدرو خرد کردی . با من چه کردی ای غریبه …!'
دریای غم از کویر دیده...
با این همه غم چیکار کردی ...
که عالم رو بیقرار کردی...
دل داده به دین و سر سپرده...
ای آبرو از یزید برده...
با خنجر و نیزه خو گرفتی ...
با خون خودت وضو گرفتی...
چشم تموم دنیا گریون بشه...
وای اگه شام غریبون بشه...
کوفه پر از آدم رو سیاهه...
کوفه پر از رفیق نیمه راهه...
دستای عباسشون رو گرفتن...
تو کربلا غدیر خون گرفتن...
اومدنو دشتو به هم بپاشن...
تو صورت بچه ها غم بپاشن...
التماس دعا داریم ازهمه مسلمانان ........