به گزارش سرویس سیاسی جام نیوز، روزنامه البناء نوشت: «عربستان سعودی سال 2015 را در حالی آغاز کرد که پایگاه های امنیتی این کشور در مرز با عراق هدف حمله خونین تروریست ها قرار گرفت. این حمله تروریستی از وجود نقشه های شومی برای امنیت داخلی عربستان حکایت دارد که اجرایی شدن آنها آغاز شده است؛ چرا که این آخرین اقدام دشمنان نخواهد بود بلکه یکی از شیوه های بی ثبات کردن عربستان تهدید مرزهای این کشور است. به همین خاطر باید در انتظار اقدامات مشابه این حملات بود.»
ا ین روزنامه لبنانی در ادامه نوشت: «باید گفت آنچه که در سوریه و عراق در حال وقوع است در نهایت به عربستان هم سرایت خواهد کرد. با آسیب پذیرشدن مرزهای مشترک عربستان با عراق، ربودن مرزبانان و عملیات تروریستی هم دامنگیر سعودی ها خواهد شد. گزارش سرویس های اطلاعاتی غرب همه از وجود تروریست های سعودی در صفوف مقدم گروه های مسلح در عراق و سوریه حکایت دارند که از طریق هسته های خفته تروریست ها در داخل عربستان ساماندهی می شوند.»
ا
به نوشته این روزنامه، عبداللطیف سرانجام ترجیح داد مسیر زندگی خود را عوض کند و به داعش بپیوندد تا از این پس به جای خوشگذرانی در کلوب های ملبورن، در سوریه در پی "جهاد نکاح" باشد. او پس از کمی تلاش، توانست یکی از دوستان خود در کلوب های شبانه ملبورن به نام "زهره دومان" را به ازدواج با خود قانع کند و از این زن 21 ساله که در آموزشکدۀ آسیک به تحصیل مشغول بود، درخواست کرد به سوریه بیابد و با او ازدواج کند.
زهره دومان، قانع شد که با "عیّاش داعش" ازدواج کند، بنابراین به شهر رقه در سوریه رفت و فیلمی بر روی یوتیوب منتشر کرد و در آن، گذرنامه خود را آتش زد و به این صورت، تاکید کرد که دیگر به کشور خود باز نمی گردد.
وی سپس با اعلام این که مهریه اش یک تفنگ تمام اتوماتیک است، از ازدواج با عیاش داعش خبر داد و خاطر نشان کرد که معمولا هفته ها در خانه اش در رقه می ماند به امید آن که پس از چند هفته، شوهرش از جنگ برگردد و کنار او باشد.
به نوشته هرالد سان، عبداللطیف، یکی از خویشاوندان "هانی طاها" است. هانی طاها، به اتهام دست داشتن در عملیات ناکام منفجر کردن یکی از اماکن مهم شهر ملبورن، بازداشت شده بود. عامل اصلی این عملیات، تروریستی به نام عبدالناصر بن بریکه بود و دادگاه هانی طاها را تبرئه کرد.
عبداللطیف، یک ماه پیش پس از منتشر کردن عکس کودکانی که تفنگ به دست داشتند، به عنوان یک داعشی استرالیایی در رسانه های این کشور معروف شد.
گفت: رسانههای بیگانه و سایتها و تلویزیونهای ماهوارهای ضدانقلاب بدجوری از یادآوری و بازخوانی فتنه آمریکایی اسرائیلی 88 عصبانی شدهاند.
گفتم: خب! معلومه، باید هم عصبانی باشند مگر وهابیها و تکفیریها از یادآوری و بازخوانی جنایت یزیدیان در محرم، عصبانی نمیشوند؟
گفت: اتفاقا همین رسانهها بودند که بعد از شروع بحران سوریه تحت عنوان دوستان مردم سوریه از تروریستها حمایت میکردند و میگفتند و مینوشتند که بعد از سوریه نوبت ایران است!
گفتم: ولی بعد از افشای جنایات وحشیانه داعش ادعا میکنند که جنبش سبز(!) با داعشیها فرق دارند!
گفت:ولی بعد از آن همه دفاع از تکفیریها چه کسی میتواند تفاوت آنها با فتنهگران را انکار کند؟!
گفتم: چه عرض کنم؟! از یارو پرسیدند عمهات با تو چه نسبتی داره؟ گفت خالمه!
این دستاورد در ضربات سخت به پروژه هلال اخوانی به فرماندهی ترکیه و قطر آغاز شد و در مرحله بعد پروژه وهابی سعودی ضربات بعدی را دریافت کرد. به این ترتیب بود که اوباما در نهایت پایان تاریخ مصرف این دو توطئه را اعلام و تأکید کرد که تفکر در مورد براندازی دولت بشار اسد نوعی خیالبافی است.
امین حطیط تحلیلگر مسائل راهبردی منطقه با نزدیک شدن به پایان سال ۲۰۱۴ میلادی در مقاله ای به ارزیابی عملکرد محور مقاومت در منطقه و دستاوردهای آنها پرداخته و نوشت: بعد از ۴ سال از آغاز تجاوز به منطقه و محور مقاومت به صورت خاص، یک ارزیابی در مورد نتایج این درگیری در مشرق زمین بین دو پروژه تجاوز طلبانه استعماری غربی و پروژه منطقه ای مقاومت در برابر اشغالگری و استعمار طلبی که به دنبال حفظ هویت و ساکنان خود است، مفید به نظر میرسد.
در این ارزیابی بدون ورود در جزئیات مسائل یا تحولات انجام شده، میتوان از اوضاعی آغاز کرد که هر کدام از ساختارهای محور مقاومت در رویارویی با تجاوزهای غربی در منطقه که با استفاده از ابزارهای داخلی و منطقهای صورت میگیرد، با آن مواجه هستند.
از سوریه آغاز میکنیم، این کشور هدف پروژه توطئههای غربی قرار گرفته و به کانون اصلی آتشافروزی های خصمانه تبدیل شده است، در مورد سوریه میتوان به دستاوردهای دفاعی گستردهای اشاره کرد که ۴ موضوع اساسی را تاکنون به قطعیت رسانده است.
برای نمونه روزی زن و شوهری با پاسپورت ایرانی برای آموزش دیدن به سوریه و لبنان آمدند. یکی از آنان آقای شریف خانی بود که بعدها مدتی هم مسئول بنیاد علوی گردید. دیگری همسر ایشان، خانم دکتر زهرا پیشگاهی فرد بود که اکنون استاد دانشگاه الزهرا(س) است. آنها با وضع عادی و بچهای شیرخوار به لبنان آمدند. وقتی در لبنان آموزشهای لازم را دیدند، آنها را به یکی از دفاتر الفتح در سوریه معرفی کردیم. قرار شد از طریق اردن به اسرائیل بروند، چون در آن زمان کسانی که گذرنامه ایرانی داشتند راحت میتوانستند به اسرائیل بروند.