من اومدم..
اقاییم اینجا بود اما یه ساعت پیش رفتش و من دوباره تنها شدم..هییییییییییییییییییییییییییییییی..
دیروز تا حالا اینجا بودش..وقتی که پیشمه..وقتی که پیشش هستم خیلی زود میگذره..خیلی زود اما عالی..
این چند وقته خیلی سرمون شلوغ بود..اول که داداشم رفت کربلا..تا اومدو کارا تمام شد اقاجونمو مامانبزرگم رفتن مکه..بعدم تا اونا اومدن کارا تمام شدو مهمونی ها تمام شد رفتیم سراغ کارا عروسی خودمون..قرار بود عروسیمون 9 بهمن باشه که به خاطر یه سری اتفاقا افتاد واسه 14 اسفند..ان شا الله که دیگه مشکلی پیش نباد..
حالا هم که کلی درگیر خریدو این کارا هستیم..
و اماا..
واماا فردا..
فردا سالروز قشنگ ترین روز زندگیم هست..
قشنگ ترین اتفاق زندگیم..
روزی که قشنگ ترین تعهد رو تو زندگیم دادم..
فردا..27 دی..سال روز عقدمون هست..
روزی که قشنگ ترین امضای زندگیمو دادم
خوشبختی من در بودن باتو است و روز رسیدن به تو تقدیر خوشبختی مناست. تو آمدی و عمیق ترین نگاه را از میان چشمان دریایی ات به وصال قلبم نشاندی. زیباترین گلهای دنیا تقدیم به تو ، بهترین عشق دنیا. 27 دی ماه، روز یکی شدنمان را از صمیم قلب تبریک میگویم و به تکرار تپشهای قلبم دوستت دارم.
دوست داشتن خیلی قشنگه..اما از اون قشنگ تر دوست داشته شدن هس..
امیدوارم لایق این همه محبتت باشم عشقم..
به امید روزهای قشنگ پیش رومون..
خوشبختی معانی گسترده ای دارد. گروهی معتقدند خوشبخت به کسی می گویند که شاد باشد. گروهی می گویند خوشبختی یعنی رسیدن به همه آرزوها، گروهی می گویند سلامتی و... اما واقعیت این است که خوشبختییک موقعیت نیست بلکه مجموعه برداشت های ما از موقعیت ها می باشد. خوشبختی در واقع نسبی است نه مطلق. نمی توانیم بگوییم که یک موقعیت خاص باعث خوشبختی همه افراد می شود. به قولی خوشبختی یک کسر می باشد که صورت آن داشته های انسان و مخرج آن خواسته های انسان می باشد. بنابراین برای رسیدن به خوشبختی باید توازنی بین داشته ها و خواسته ها به وجود آورد.
جنسیت :
سن :
شغل :
1.وقتی مسابقه ای را می بازم از آن لذت نمی برم.
2.وقتی کسی درباره من لطیفه ای می گوید از آن لذت می برم.
3. وقتی کسی از دوستانم در حضور من جایزه ای را می برد خوشحال می شوم.
4.اگر کسی در صف از من جلو بزند اعتراض می کنم.
5.خیلی زود از سرگرمیها و تفریحات حوصله ام سر می رود.
6. اغلب روزها خیال پردازی می کنم.
7. آرزوهای زیادی دارم.
8. بیش از اندازه چاق هستم.
9.از خواندن رمان لذت می برم.
10.از خوابیدن متنفرم.
11.فکر می کنم جذاب هستم.
12. انتقادات را به خوبی پذیرا می شوم.
کودکی
از خدا پرسید خوشبختی را کجا میتوان یافت
خدا گفت ان را در خواسته هایت جستجو کن
و از من بخواه تا به تو بدهم با خود فکر کرد و فکر کرد
گفت اگر خانه ای بزرگ داشتم بی گمان خوشبخت بودم
خداوند به او داد
گفت اگر پول فراوان داشتم یقینا خوشبخت ترین مردم بودم
خداوند به او داد
اگر ..... اگر ....... و اگر........
اینک همه چیز داشت اما هنوز خوشبخت نبود
از خدا پرسید حالا همه چیز دارم اما باز هم خوشبختی را نیافتم
خداوند گفت باز هم بخواه
گفت چه بخواهم هر انچه را که هست دارم
گفت بخواه که دوست بداری
بخواه که دیگران را کمک کنی
بخواه که هر چه را داری با مردم قسمت کنی
و او دوست داشت و کمک کرد
و در کمال تعجب دید لبخندی را که بر لبها می نشیند
و نگاه های سرشار از سپاس به او لذت می بخشد
رو به آسمان کرد و گفت خدایا خوشبختی اینجاست
در نگاه و لبخند دیگران