جدیدترین مطالب فارسی

دانلود عکس و فیلم، دانلود آهنگ جدید، دانلود بازی، مطالب تفریحی جذاب، استخدام، دانلود مداحی

جدیدترین مطالب فارسی

دانلود عکس و فیلم، دانلود آهنگ جدید، دانلود بازی، مطالب تفریحی جذاب، استخدام، دانلود مداحی

محرمی: عابدزاده دستم را شکست!

 محرمی درباره شوخی احمدرضا عابدزاده در جلسه پیشکسوتان پرسپولیس گفت: خنده های من و احمدرضا برای خاطرات خوش گذشته بود اما او طوری دستم را پیچاند که الان آتل بستم!

محرمی در گفت و گویی اظهار داشت: وقتی تیم ملی نتیجه نمی گیرد همه فقط تا مدتها شعار می دهند که به تیم های پایه توجه کنید. اما در عمل حداقل در سالهای اخیر هیچ اتفاقی نیفتاده است. ما همیشه می گوییم باید به ساختارها بیشتر توجه کنیم. هزینه کردن در رده های پایه می تواند جواب بدهد. اما تا به حال چه زمان دیدید که به این صحبتها بها دهیم و برای آنها برنامه ریزی کنیم.کی روش مربی خوبی است اما او به سیستم دفاعی اعتقاد دارد و این مساله در فوتبال ما جواب نمی دهد. به عقیده من یک مربی نمی تواند به فوتبال ما چیزی اضافه کند. آن هم در مقطع بزرگسال که دیگر فوتبالشان ساخته شده است.

او ادامه داد، در جلسه هیات مدیره پرسپولیس هیچ نتیجه گیری خاصی گرفته نشد. به هر حال پیشکسوتها صحبتهایشان را کردند و در نهایت این وزارت ورزش است که باید شرایط را بپذیرد. اما از آقای هدایتی و عابدینی متشکرم که این جلسات را ترتیب می دهند و پیشکسوتها را دور هم جمع می کنم.

محرمی در مورد کمیته پیشکسوتان گفت؛ در عکسها دیدید که من و احمدرضا عابدزاده به یاد خاطرات قدیم با هم شوخی می کریدم. اما او طوری دستم را پیچاند که الان آتل بستم. وحید قلیچ هم چپ چپ، نگاه نمی کرد. بلکه به یاد حرفها و کری های گذشته افتاده بود.

وی افزود، من دیگر تصمیم گرفته ام در تمرینات پرسپولیس حاضر نمی شوم. چون تکلیف من مشخص نبود و من بین زمین و هوا بودم. برای همین ترجیح دادم که بیشتر به زندگی خودم برسم. باز هم از آقای هدایتی تشکر می کنم که پیشکسوتان را دور هم جمع کرد.

شعر اولین روز دبستان

اولین روز دبستان بازگرد

کودکیها شاد و خندان بازگرد

بازگرد ای خاطرات کودکی

بر سوار اسب های چوبکی

خاطرات کودکی زیباترند

یادگاران کهن ماناترند

درسهای سال اول ساده بود

آب را بابا به سارا داده بود

درس پندآموز روباه و خروس

روبه مکار و دزد چاپلوس

کاکلی گنجشککی باهوش بود

فیل نادانی برایش موش بود

روز مهمانی کوکب خانم است

سفره پر از بوی نان گندم است

با وجود سوز و سرمای شدید

ریزعلی پیراهن از تن می درید

تا درون نیمکت جا می شدیم

ما پر از تصمیم کبرا می شدیم

پاک کن هایی ز پاکی داشتیم

یک تراش سرخ لاکی داشتیم

کیفمان چفتی به رنگ زرد داشت

دوشمان از حلقه هایش درد داشت

گرمی دستانمان از آه بود

برگ دفترهامان به رنگ کاه بود

مانده در گوشم صدایی چون تگرگ

خش خش جاروی بابا روی برگ

همکلاسی های من یادم کنید

باز هم در کوچه فریادم کنید

همکلاسی های درس و رنج و کار

بچه های جامه های وصله دار

کاش هرگز زنگ تفریحی نبود

جمع بودن بود و تفریقی نبود

کاش میشد باز کوچک می شدیم

لااقل یک روز کودک می شدیم

یاد آن آموزگار ساده پوش

یاد آن گچ ها که بودش روی دوش

ای معلم نام و هم یادت بخیر

یاد درس آب و بابایت بخیر

ای دبستانی ترین احساس من

بازگرد این مشق ها را خط بزن

 

*محمد علی حریری جهرمی

برگای زرد منو یاد تو می ندازن

چه زود رسید پاییز بازم

اما اینبار تو مال من نیستی

روزا دارن آروم آروم سرد میشن

غروبا دلگیر ترن

همه دنیا بهم میگن نیستی

تو راحت از عشقم گذشتی و بازم من آرزوم اینه برگردی پیشم

همیشه تو ذهنم می مونی اما من تو خاطرات تو کم کم گم میشم

کم کم گم میشم

♫♫♫♫♫♫

اون روزی که خاطراتت از آرزوهات بیشتر بشه

اون روز دیگه پیر شده قلب تو واسه همیشه

تو رو دیدن زیر بارون با تو خندیدن مثل یه خوابه واسه من

کاش بازم خوابت و ببینم...

تو راحت از عشقم گذشتی و بازم من آرزوم اینه برگردی پیشم

همیشه تو ذهنم می مونی اما من تو خاطرات تو کم کم گم میشم

تو راحت از عشقم گذشتی و بازم من آرزوم اینه برگردی پیشم

همیشه تو ذهنم می مونی اما من تو خاطرات تو کم کم گم میشم

کم کم گم میشم

کم کم گم میشم 

 

بـــــــــــرآیـــــــــــــ یهـ خآنــــومـــی بهـ اسمـــــــــــ «روفـــــــــیـآ»

با سلام خدمت دوستای گلم بچه ها من مهسا تک هستم

 

 میخواستم ی چیزی رو بهتون بگم من و فائزه تصمیم

گرفتیم .

خاطرات خنده دار شمارو تو نظراتی که

 

میزارید توی وبلاگ برای دیگرا به نمایش بزار

 

یم تا دیگرانم از خاطرات شما خوش کمی شاد

 بگردن...

 

 

و البته این درخواست و از شما داریم که اگه دوست

 

 

دارید خاطرات خنده دار خودتونو برای ما ارسال

 

کنید;

تا ما اون ها رو پس از بررسی برای دیگران به

 

نمایش بزاریم;

 

راستی اون خاطرات لطفا ایمیل کنید

 

برامون از همکاری شما متشکریم....

 

 

 

 

 

 

باتشکر مهسا تک گله گلاب 

لالیک دار

سلام دوستای خوبم امروز میخوام یه سر به قدیما برگردیم و خاطرات اون زمان که تو کوچه

ها باپای برهنه مشغول بازی بودیم بااون درخت های قشنگ و زیبای دور و برمون که الا خیلی

از اونا به خاطرات پیوسته....

مثل

.

.

.

لالیک دار

 

این گیاه(Gleditschia) درختی است خار دار که در شمال کشور می روید. از دیگر نامهای گیاه می توان لیلکی، لالکی، للکی ولالیک را نام برد. این درخت در نقاط پست ومرطوب جنگل های شمال ایران می روید.دامنة انتشار آن محدود به جنگل های آستارا تا نور می باشدوبه شرق و شمال شرقی البرز داخل نمی شود. معمولا در سواحل ومیان بندانتشار یافته است وجامعه های فرعی آن گاهی جانشین جامعه های جنگلی می شود . تاج درخت باز وپهن وبرگ های آن مرکب وشانه ای ومیوه های آن کشیده وعنابی رنگ ودرشت می باشند. ساقه وتنة آن دارای خار های درشت به طول 15 سانتیمتر می باشد.برگ های مرکب آن15-25 سانتیمتر و12-20 برگچة بیضی شکل به طول 2-5 سانتیمتر دارد. موارد استفاده: چوب لیلکی خیلی سخت است .در مصارف روستایی برای پایة کندوج(انبار برنج) وپایة بنا به کار می رود.میوة سبز آن برای تعلیف گاو های گوشتی به مصرف می رسد.ومیوة رسیدة آن علوفة زمستانی گاو ها را تشکیل می دهد.البته بدلیل محکم بودن چوب این درخت ،متاسفانه جنگل نشینان شمال کشور ،جهت استفاده از چوب آن در خانه سازی و یا تخریب جنگلها جهت کاشت درخت مرکبات و چای تقریباً نسل این درخت را از بین برده اند

 

 

من می بینم تمام خاطات بچگیم برام زنده میشه روهش شاد  و یادش گرامی

 

 

پیله درخت لیلکی

 

 

پیله درخت لیلکی