بدون شک علاقه مندان و اهالی فوتبال می خواهند بدانند مربی خوب و حرفه ای چه خصوصیاتی دارد.
یک مربى خوب باید نقاط ضعف و قوت تک تک بازیکنانش را بداند و یک آنالیز کامل از نقاط ضعف و قوت حریفش داشته و آنها را به موقع در اختیار بازیکنان خودش قرار دهد.
مربی خوب بدون شک از دانش فنى خوب در حوزه هاى مختلف مربیگرى از قبیل علم تمرین ، تکنیک ، تاکتیک و … برخوردار است و از نقطه نظر ذهنى و روانى می تواند بسان یک پدر باشد. در هر صورت یک مربى خوب فراتر از فردى است که تنها پیشگام و به روز در امور تاکتیکى است.
او باید توانایى حرفه اى تر شدن تیمش را داشته باشد و در مراحل تمرینات آماده سازى براى مسابقه و در جریان مسابقه با صحبتهاى الهام بخشش تیم را امیدوار و سرشار از انگیزه کند.
مربیان خوب با قراردادن دست و حلقه کردن آن به دور گردن بازیکن خود فشار را از روى دوش بازیکن برداشته و بازیکن خود را عاشق بازى کردن و لذت بردن از تمرین و فوتبال می کنند.
یکى از مهم ترین ویژگیهاى یک مربى حرفه اى این است که اعتماد و باور کامل داشته باشد نسبت به کارى که در حال انجام آن است.
او باید یک فروشنده ماهر باشد و همچنین توانایى تفهیم فلسفه خود را به تک تک بازیکنان تیم داشته باشد و بطور ویژه بتواند بازیکنان را ضمن آماده کردن براى مسابقه به باور به دست آوردن خواسته مربى رهنمون سازد و مسیر را به بازیکنانش نشان دهد .
این ویژگى را بطور کامل می توان در یورگن کلوپ یافت کرد، مردى که نه حیاى گواردیولا را دارد و نه گستاخى مورینیو!
حال سوال دیگری که مطرح است اینکه مربیان موفق چگونه اعتماد بنفس را نزد بازیکنانشان بالا می برند ؟
راه هایی در این زمینه وجود دارد که می توان بدین موارد اشاره کرد:
استفاده اسم کوچک از بازیکن در جریان تمرین ، تشویق و بخصوص در زمان کسب عنوانى فردى براى یک بازیکن خاص( بهترین گلزن ، بهترین بازیکن و ….) .
کار با بازیکن روى هدفهاى خاص در زمان ممکن و مناسب و پیشرفت تصاعدى و جلو رونده موفق ساخت تیم در سایه رسیدن به هدفى که براى بازیکنان قابل دسترسى و قابل احترام باشد تا بازیکنان حداکثر تلاش خود را براى نایل شدن به هدف انجام دهند.
ایجاد فضایى رقابتى در تیم و تشویق بازیکنان براى گرفتن تصمیمات شجاعانه و نمایش مثبت و داشتن روحیه و حس مبارزه طلبى، عدم تحت فشار قرار دادن بازیکنان زمانی که در حال بالا بردن اعتماد بنفس شان هستند.
دادن شانس به بازیکنان تا با احساس خوب و قدرت تمام در تمرینات حاضر شوند و در جریان تمرینات تفاوتى بین بازیکنان اصلى و ذخیره نباشد . لوییز ون گال یکى از مربیانى است که این ویژگیها را داراست.
دوازده ستون موفقیت
ستون اول: آدم بیشتر باید روی خودش کار کند (خودشناسی و خودسازی) تا بر روی کارش.
همه ی موجودات محدوده ی مشخصی برای رشد دارند جز انسان. انسان تنها موجودیست که به واسطه ی قدرت اختیار می تواند هم به کمال برسد و هم به پستی.
اوضاع وقتی عوض میشه که خودت عوض بشی.
ستون دوم: سلامتی کامل
دیدن کارهایی که دیگران انجام دادن، انگیزه جاه طلبی مثبتی رو در ما ایجاد می کند.
به کار گرفتن آموزه های قبلی مهمتر از آموختن آموزه هایی جدید است.
سلامتی کامل از سه بعد ساخته شده:
جسم،روان (عقل،ا حساس و اراده) و روح (توانایی سفر به ماورای جهان دارد) که اولویت آنها عبارت است از روح و روان و جسم.
مهمترین اصل موفقیت تعادل است.
ستون سوم: موهبت روابط
باید از موهبت روابط حداکثر استفاده را ببریم. بزرگترین موهبت، موهبت روابط با مردمه. برای شکوفایی یک رابطه باید پیوسته وقت، تلاش و تصور خودمون را صرف آن کنیم. (پیگری اشخاص معرفی شده به سیستم(.
همانگونه که در تبلیغات شهری دیده می شود، شهر خوب شهری ساختنی است نه یافتنی و این قاعده دقیقاً در رابطه با روابط صدق میکند، روابط برای شکل گیری و تداوم نیازمند صرف زمان و هزینه و انرژی هستند.
نکته مهم، وجود سختی های موجود در راه رسیدن به اهداف است، که باید به آن ها توجه داشت. همیشه رسیدن به بهترین ها سخت است. خلق بهترین روابط، خلق بهترین درآمد، خلق زندگی شاد و خلق همه ی چیزهای خوب نیازمند طی کردن سختی ها و فراز و نشیب های بسیاریست. هر چیز ارزشمندی سخت بدست میاد به همین دلیل همه نمی توانند چیزهای ارزشمند بدست آورند.
در رابطه با رابطه ها، هم کیفیت رابطه و هم کمیت آن حائز اهمیت است. و برای رسیدن به رابطه ای با کیفیت و کمیت مناسب سه اصل مهم وجود دارد. توجه به وقت و تلاش و تصور.
ستون چهارم: تحقق اهداف
نوشتن اهداف به دو دلیل حائز اهمیت است:
1 - ورود اهداف و خواسته ها به ذهن، که مقدمه ایست برای نوشتن آنها و تعیین آنها
2 - نیرویی در نوشتن هدف وجود داره که باعث تحقق آن می شود.
دلیل اهمیت نوشتن اهداف:
ذهن شناخت آگاهانه ای از آن ها بدست می آورد و این شناخت می تواند آغازی باشد برای خلق باورهایی سازنده برای تغییر در خود و مسیر آینده. به عبارتی نوشتن اهداف همچون دانستن این نکته است که می خواهیم به کجا سفر کنیم. همان گونه که اولین گام در انجام یک سفر تعیین مقصد است، اولین گام برای رسیدن به اهداف تعیین کردن (نوشتن) آنهاست.
اما فلسفه ی اصلی تعیین اهداف چیست؟ فلسفه اصلی آن ساخت شخصیت فرد در طول مسیریست که برای رسیدن به اهدافش تلاش میکند. جمله معروفیست که می گوید: یک میلیارد تومان درآمد داشته باش، اما نه تنها برای اینکه یک میلیارد تومان پول داشته باشی بلکه برای اینکه شخصیتت در این راه ساخته شود
»یک شبه نمیتونی مقصدت رو تغییر بدی اما مسیرت را چرا، تغییر مسیری که مدتی بعد خود به خود موجب تغییر مقصدت می شود. پس همه چیز از تغیر شروع می شود«
تعیین اهداف در سه بازه زمانی کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت صورت می گیرد.
برنامه ریزی کن و دنبالش کن. فقط تصمیم بگیر که چه کار می خواهی بکنی و بعدش دست به کار شو.
ستون پنجم: استفاده درست از زمان
خیلی از افراد به دلیل وجود حاشیه های امن فراوانی در زندگیشان، از تغییر کردن می ترسند. زن، بچه، یک شغل بخورونمیر، یک ماشین و خیلی از حاشیه های امن دیگر. اما نکته ای که مهم است این است که کسب موفقیت های بزرگ جز با تغییر امکان پذیر نیست، به همین دلیل باید پیه یکی از دو درد را به تنمان بمالیم، درد انضباط یا درد پشیمانی. فقط فرقش اینه که سنگینی بار انضباط به اندازه ی مثقال و سنگینی بار پشیمانی به اندازه خروار است. روزها خیلی مهم هستند، هر روز که میگذرد از وزن کاسه ی زندگی کاسته و به وزن کاسه ی مرگ افزوده می شود.
در هر روز فرصت های فراوانی وجود دارد اما ما باید از آن فرصتی بهره ببریم که در راستای اهداف کلی ما باشد. اگه ما واسه زندگیمون برنامه ای نداشته باشیم، دیگران واسه زندگیمون برنامه مشخص می کنند. همیشه یکی ارباب میشه یکی نوکر. اگر تو زمان رو هدایت نکنی و ارباب آن نباشی این زمان است که تو رو نوکر خودش می کند.
ستون ششم: هم نشینی با بهترین ها
ما همواره باید سعی کنیم کارهایمان را به بهترین نحو انجام دهیم. همیشه به یاد داشته باش که انجام یک کار، با به نحو احسنت انجام دادن آن کاملاً متفاوته، توجه داشته باش به جمله ی مارتین لوترکینگ.
برای تحقق اهدافت همیشه با بهترین ها نشست و برخواست داشته باش و به این امر توجه داشته باش که شفافیت تصویرسازی ذهنی، رازی اساسی در تحقق اهداف به شمار می رود.
همیشه برای خلق بهترین ها دو راه وجود دارد: یا خود بهترین باشی و یا با بهترین ها نشست و برخواست کنی، چرا که کمال همنشین تأثیری شگرف در نتایج فعالیت های ما دارند.
ما باید انسان های اطرافمان را به سه دسته تقسیم بندی کنیم:
آن های که باید روابطمان را با آنها قطع کنیم؛ آن هایی که باید محدود باشند و آن هایی که باید روابطمان را با آنها افزایش دهیم. در مورد برقراری رابطه های جدید باید به این امر توجه داشته باشیم که زندگی آن قدرها هم که فکرشو میکنی ساده نیست و باید در زمان هایی تصمیم های سخت بگیریم.
سوال مهم: حالا ما چه جوری میتونیم انسان های موفق رو جذب کنیم؟
تنها یک راهکار وجود دارد. برای جذب انسان های جذاب باید جذاب بود. برای جذب انسان های موفق باید موفق بود. پس توجه داشته باش که تنها راه موجود آن است که بر روی خودمان کار کنیم. به جای آنکه وقتمان را بروی دیگران بگذاریم باید آن وقت را به خودمان اختصاص دهیم.
آدم های ناموفقی که دوست دارند موفق شوند نیازمند توجه ویژه ای هستند.
مزایای معاشرت با انسان های موفق:
1 - یادگیری تجارب بسیار با ارزش؛
2 - وصل شدن به شبکه گسترده ای از روابط. دوستان و همکاران آن فرد که به یقین تبدیل می شوند به دوستان و همکاران تو؛
3 - تغیر و شکل دهی نگرش. ما باید بدانیم که دوستان ما نگرش ما را نمی سازند اما در شکل دهی و استحکام آن نقش بسیار ویژه ای دارند.
پس در طول سفر، برای رسیدن به اهدافتان از همسفرانی استفاده کنید که می تواند به شما در تحقق اهدافتان کمک کنند.
سرو کله ی استاد زمانی پیدا می شود که شاگرد آماده باشه.
قوانین مربوط به موفقیت همیشه بوده اند اما عدم آگاهی ما از آنها فرصت ها را از دست ما می گیرند.
مثل بودن قانون جاذبه قبل از نیوتون.
ستون هفتم: یادگیری همیشگی
تحصیلات آکادمیک در یافتن روزی به تو کمک می کند و تحصیلات شخصی در یافتن خوشبختی.
تورو: توده ی مردم همه ی عمر در سکوتی خفقان آور زندگی میکنند و آوازی را که در سینه دارند به گور می برند (بسیاری آرزوهای خود را به خاک می برند).
تحصیلات شخصی مساویست با یادگیری های گوناگون از افراد و اشخاص و اتفاقات گوناگون.
اگر کسی در مسیر اشتباهی حرکت می کند، به انگیزه ای برای تندتر رفتن احتیاج ندارد بلکه به آموزش احتیاج داره تا به مسیر درست برگرده.
یادگیری مقدمه ی ثروته. تمام تغییرات بزرگ با یادگیری آغاز می شود.
یادگیری یعنی ایجاد تغییر نسبتا پایدار در توان رفتاری فرد.
بخش اعظم زندگی پس از تحصیلات رسمی جریان دارد.
راز اصلی موفقیت همان یادگیری دائمی است. چگونه؟ کتاب خواندن، سرمشق و الگو گرفتن از آدم های موفق و سرانجام درس گیری از شکست ها و استفاده از تجربیات خود و دیگران.
مسئله این نیست که خرید کتاب چقدر گرون تموم میشه، مساله این است که اگه کتاب نخونی چقدر برات گرون تموم میشه.
اگر دوست دارید به سطح دانش و مهارت یک استاد برسید به سراغ کتاب هایش بروید.
بدون مطالعه هیچ پیشرفتی ممکن نیست
ستون هشتم: همه ی زندگی فروش است
واژه فروش وابسته است به مفهومی به نام تأثیر گذاری. هر کس که بخواهد موفق باشد باید بتواند هنر تأثیر گذاری بر دیگران را بیاموزد. بشر موجودیست اجتماعی و میزان موفقیت او وابسته است به میزان تعامل و همکاری او با دیگران، به همین خاطر باید تأثیرگذار بود.
موفقیت در دستیابی به خواسته ها بستگی دارد به تأثیرگذاری بر دیگران. یک نوزاد زمانی که احساس گرسنگی می کند گریه می کند و با این کارش تأثیر می گذارد تا بتواند به خواسته و نیازش دست یابد. و ما باید برای انجام تک تک امور مربوط به زندگیمان این توانایی را داشته باشیم که بر دیگران تأثیر بگذاریم، به همین خاطر عنوان می شود که همه ی زندگی فروش است و کسی در انجام کارش موفق تر است که از قدرت تأثیرگذاری بیشتری بهره مند باشد.
توماس جفرسون: اشراف سالاری به طور فطری در میان همه ی مردم وجود دارد و اساس دستیابی به آن شرافت و استعداد (و شاید تلاش) است.
به چه معنا؟ به آن معنا که در زمان های گذشته موفقیت به صورت موروثی از نسلی به نسلی دیگر منتقل می شده اما امروزه فارغ از جنسیت و رنگ و نژاد اگر خواهان موفقیت باشی و برای رسیدن به آن سعی و تلاش کنی مطمئناً موفق خواهی بود.
حال هرقدر شما فردی مستعدتر، باشرافت تر و کوشاتر باشی در تأثیرگذاری موفق تر عمل خواهی نمود.
و فقط یه راه وجود دارد که دیگران فرد را انسان شریف و با استعداد بدانند و آن این است که آن فرد شریف و بااستعداد باشد (خنده).
مهارت های فروش:
1 - شناخت دقیق محصولی که عرضه می کنیم. برای اینکه چیزی را بتوانی عرضه کنی باید آن را داشته باشی. برای عرضه هر چیز باید اول بشناسیش، باورش داشته باشی و احساسش کنی.
2 - صحبت با تعداد زیادی از انسان ها. ده درصد از چهل نفر بیشتر از ده درصد ده نفر است.
3 - داشتن پشتکار و تسلیم نشدن. هیچ گاه در برابر پاسخ «نه» تسلیم نشو.
قانون بچه: نه در دنیای کودکان نقشی ندارد.
وقت تنگ تر از اون چیزیست که فکرش را میکنی.
ستون نهم: رشد مالی تابع رشد فردی است
این ستون مربوطه به پوله. پولی که نمی تونه باعث خوشبختی بشه اما نبودش حتما باعث بدبختی میشه.
پول هیچ گاه امنیت خاطر نمی آورد چرا که ممکن است هر لحظه از دست برود.
مهم میلیونر شدن نیست مهم اینه که برای تبدیل شدن به یه میلیونر باید به چه جور آدمی تبدیل بشی. به همین خاطر است که گفته می شود رشد مالی تابع رشد فردیه. برای اینکه بتونی یک میلیون دلار بدست بیاری باید به انسانی یک میلیونی با باورهای میلیونی تبدیل بشی.
"علاقه به پول تنها حرص بیش از حد را در وجودت می پروراند"
قانون طلایی ثروتمند شدن:
سود گرفتن بهتر از دستمزد گرفتنه.
راهکارش چیست؟ تو باید برای خودت کار کنی و یه کار مستقل راه بندازی. 99 درصد انسان های ثروتمند برای این ثروتمند شدن که برای خودشون کار میکنن و سود می گیرن.
اصول رسیدن به ثروت: تمام وقت روی شغلت کار کن و پاره وقت روی آینده ات.
در کنار شغل اصلیت یه کار جنبی راه بندازی و کم کم توسعه اش بدی. حالا به نظر تو رسیدن به چنین جایی چقد سخته؟ مطمئناً خیلی، چون انجام همه ی کارهای با ارزش سخته، و برای تحلیل سختی های راه و افزایش استقامت درد انضباط و درد پشیمانی را به یاد آور. همیشه به یاد داشته باش که استقلال مالی نیازمند داشتن کاری مستقل و آزاد است. همه زندگی فروشه، و رشد مالی تابع رشد فردیه.
ستون دهم: یک رابطه موثر باعث ایجاد تفاهم می شود
موفقیت به همکاری آدم ها بستگی دارد.
تعریف رابطه: رابطه یعنی تلاش دو یا چند نفر برای رسیدن به تفاهم (توانایی تحمل تفاوت ها). وقتی آن ها به تفاهم برسند و با یکدیگر متحد بشوند، از نیروی خارق العاده ای برخوردار خواهند شد.
متفاوت بودن انسان هاست که ضرورت ایجاد رابطه و تفاهم را در ما خلق می کند.
حال آفت مهلک روابط چیزی جز تلاش برای تحکم گفته ها به فرد مقابل نیست.
رابطه ای مداوم خواهد بود که از معادله ی برنده - برنده تبعیت کند.
رابطه فقط این نیست که چی بگی، بلکه باید بدونی که چه طور و چه وقت اونو به زبون بیاری، و در عین حال میزان پذیرش شنونده را هم در نظر بگیری و در عین حال خود باید شنونده خوبی باشی.
نکته: مهمترین چیز در یک رابطه، شنیدن است. برای اینکه شنونده خوبی باشی باید برای طرف مقابلت شخصیت و احترام قائل باشی.
ستون یازدم: دنیا همیشه به یه رهبر بزرگ نیاز دارد
دلیل شکست خیلی ها بر می گردد به عدم درک صحیح شان از واژه های گوناگون که یکی از آن واژه ها کلمه رهبریست.
رهبر: همه میتوانند در زندگی رهبری بزرگ باشند چون منظور این است که هنر تأثیرگذاری بر دیگران رو خوب بلد باشی. رهبری کردن یعنی کمک به اصلاح افکار،باورها و اعمال دیگران.
راه رهبر شدن: با کار بر روی شخصیت (باورها) و مهارت (تخصص و دانش) آغاز می شوند و موفقیت در این دو رکن عاملی است برای رسیدن به قدرت تأثیرگذاری.
تفاوت یک رهبر با یک مدیر: یک مدیر به مردم کمک می کند خودشون رو آنطور که هستند ببینند اما یک رهبر به مردم کمک می کند خودش را بهتر از آن چیزی که هستند بدانند. یک رهبر به مردم امید می دهد و در رابطه با رسیدن به اهدافشان به آنها کمک میکند. یک رهبر خوب باید بیش از آنکه به فکر کار مردم باشد به فکر زندگی آنها باشد. "اعتماد مهمترین زنجیر رابط، بین رهبر و پیرو است".
رهبران بزرگ بصیر و خوش بین هستند.
ستون دوازدهم: میراثی از خود به یادگار بگذار
بزرگترین شگفتی زندگی این است که به یک چشم بهم زدن میگذرد
تو نمی توانی مدت عمر خود را انتخاب کنی اما می تونی درست زندگی کردن را انتخاب کنی. همیشه سعی کن ثمره ای از خودت به جای بگذاری.
"زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماست
هر کسی نغمه خود خواند و از صحنه رود
صحنه پیوسته به جاست
خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد"
رونالدو که در سال های 2008 و 2013 هم این جایزه را به دست آورده بود، توانست با پشت سر گذاشتن مانوئل نویر ولیونل مسی، برای سومین بار توپ طلا را از آن خود کند.
او بعد از دریافت این جایزه گفت:" می خواهم به یکی از بهترین بازیکنان تاریخ تبدیل شوم و هر سال به عنوان بازیکن پیشرفت کنم."
بعد از رونالدو که با 37.66 درصد آرا اول شد، لیونل مسی با 15.76 درصد آرا در رتبه دوم قرار گرفت و مانوئل نویر با اختلافی بسیار کم، 15.72 درصد آرا، سوم شد.
رونالدو بعد از یوهان کرویف، کوین کیگان، کارل هاینس رومنیگه، میشل پلاتینی، مارکو فان باستن و لیونل مسی، هفتمین بازیکن تاریخ است که می تواند از عنوانش در جوایز توپ طلا دفاع کند.
او اکنون در کنار کرویف، پلاتینی و فان باستن که سه بار این جایزه را دریافت کرده بودند، قرار دارد و البته یک توپ طلا کمتر از لیونل مسی به دست آورده است.
او گفت:" هرگز فکرش را هم نمی کردم که برای سومین بار به این افتخار مهم برسم. این یک اتفاق ویژه و بی نظیر است. واقعا هیجان زده ام. این جایزه به من انگیزه می دهد تا در سال جاری هم به تلاشم اضافه کنم تا افتخارات شخصی و تیمی بیشتری بدست بیاورم."
رونالدو در مورد رسیدن به رکورد چهار توپ طلای مسی گفت:" لحظاتی فراموش نشدنی را سپری می کنم که قابل قیاس با چیزی نیستند. می خواهم به رکورد مسی برسم. این رویا پرداری نیست. بارها گفته ام که می خواهم به عنوان بهترین بازیکن همه ادوار، وارد تاریخ فوتبال شوم."
با اینکه حقش بود ولی کوفتش بشه..
سلام
1-لطفا خودتون رو برای بازدیدکنندگان ما معرفی کنید?
من محسن اسلوب متولد1363هستم
2-فوتبال خودتون رو ازکجا شروع کردین?
درچه باشگاه هایی فعالیت داشتین?
من فوتبالم ازباشگاه دانش اهرم شروع کردم.وبعداز12سال طی یک قرارداد به تیم پاس اهرم پیوستم وپس ازناکامی تمام همون سال بارضایت ازباشگاه پاس به ایرانجوان اهرم درسال86پیوستم،ویک استارت دوباره به پله بالاتر ونتایج نسبتاً خوب درلیگ زیرگروه استان ،سال87دوباره به تیم محبوب خودم دانش بازگشتم،وهمون سال بازدن6گل در7بازی بامربیگری حسین افراسن به مقام نایب قهرمانی رسیدیم،و پس از نقل وانتقالات تابستانی سال88به باشگاه توحید بوشهر پیوستم، و یک ترقی مثال زدنی وبازی کردن درجام حذفی کشوری ولیگ استان درآخرین بازی مصدوم شدم ازناحیه ربات صلیبی ،به مدت1.5سال از میادین فوتبالی دور ماندم.
3-در چه پستی تخصص دارید?چرا این پست رو انتخاب کردید?
من درپست هافبک دفاعی وراست و فروارد فعالیت داشتم ولی هافبک وسط هم دوست دارم چون از قدرت شوت زنی به سمت دروازه حریفان به خوبی استفاده میکنم.
4-کدام مربیان در پیشرفت شما نقش مهمی داشتن?
من پیشرفتم رومدیون اسفندیار زنده بودی وخصوصا حسین افراسن بودم
5-درچندسالگی فوتبال را به طور جدی ادامه دادید وچه کسی مشوق شما بود?از8-9سالگی
6-شیرین ترین بردوتلخترین باختی که بدست اوردید?
بهترین
بردی که بدست اوردم درسال81با ایرانجوان اهرم بود که ایرانجوان را باتمام ستاره هایش بردیم. تلخ ترین باخت ما دوباره برمیگرده به سال 81که درنیمه نهایی جام امیدها به استقلال اهرم باختیم.
7-بهترین گلی که زدین به خاطر میارین?
بهترین گلی که زدم به تیم پرسپولیس اهرم بود که درسال89ازفاصله35متری از یک ضربه آزاد درباشگاه دانش اهرم زدم.
8-بازیکن،باشگاه مورد علاقه والگو ورزشی خود را نام ببرید?
کریس رونالدو-رئال مادرید.
9-نظرت درمود هواداران دانش چیه?
من هواداران دانش رو دوست دارم و براشون ارزوی موفقیت دارم
.
10-ارزوی ورزشیت چیه?
ا
رزوی ورزشیم اینه که یکباردیگه بیام و باکمک دوستان این تیمو قهرمان کنیم.
11-نظرت درمورد دانش چین?
هواداراش واقعاً خونگرم هستند دریک کلام دوسش دارم.
12-شایعاتی شده که سال اینده درکنار دانش هستید،علاقه ای به بازی دردانش دارید? دوست دارم سال آینده بیام دوباره با اون پاس های طلایی پاس گل بدم.
13-صحبت پایانی?? از شما بابت مصاحبه بابنده کمال تشکر دارم،به امید روزهای خوب،ممنون ازشما
"نگرش ACETEAM بزرگ از زبان لیدر خوش نظر"
بسم الله الرحمن الرحیم
خدا هست ، منم هستم ، پس همه چیز هست ...
سلام
نتورک یه کار بی سقفه !!
هر نگرش و تفکری که نتورک و نتورکر رو محدود کنه محکوم به شکسته !
نتورک آدم معمولی نمیخواد !
آدم حسابگر نمیخواد !
آدم "دو دو تا چار تا " نمیخواد !
توی این زمونه ، بر اساس هیچ حساب و کتابی ،
آدم نمیتونه بدون پول و پارتی و ... درآمد میلیونی داشته باشه !
حساب و کتاب جاش توی بازاره !
نتورک با منطق حاکم بر بازار جور در نمیاد !
کجای بازار سراغ دارید که یه جوون،
بدون سرمایه نقدی ، بدون پارتی و رانت و تخصص فوق العاده ،بدون خلاف ،
بتونه ماهی 20 - 30 میلیون تومن درآمد داشته باشه ؟!!
تو نتورک نباید حسابگر باشی ! چون حساب و کتاب تو این کار جواب نمیده !
باید نسبت به عقل و منطق حاکم بر بازار امروز ، دیوونه باشی !
ولی خوبیش اینه که به دیوونه ها پول میده !
البته این آدما ، از دید عموم دیوونه هستند !!
در حقیقت ، عاقل واقعی همین دیوونه هان !!
نتورک بی سقف ، نتورک بی کله ، نتورک بدون حساب و کتاب !!
یا میشه یا باید بشه !!
کسی که میخواد تو نتورک پول در بیاره ، نباید محافظه کار باشه !
نباید از چیزی بترسه !
یه نتورکر مثل کوسه میمونه !
کوسه از هر چیزی بترسه ، میره به سمتش !!
یه نتورکر واقعی همینطوره !
از هر کس میترسه ، اول پرزنتش میکنه !
از هرکاری بترسه همین امروز انجامش میده !
یه نتورکر وقتی لیست کارهای روزانشو میذاره جلوی چشمش ،
اول کاری رو انجام میده که به نظرش از همه کارها سخت تره !
همیشه از خودش میپرسه :
" اگه نمیترسیدی کدوم یکی از کارهات رو زودتر انجام میدادی ؟"
" اگه نمیترسیدی ، چیکار میکردی ؟!"
غیرتمندای ایس تیم ،
همراهان و دوستان عزیز من در بهترین تیم نتورک ایران :
من تا الان اینجوری نتورک کار کردم!
خودم هدفهای زیادی رو تیک زدم!
ولی میخوام هدف تیک زدن لیدرهامو ببینم!
این مجموعه باید به لیاقتش برسه !
این آدما باید به هدفاشون برسن !
تک تک آدمای مجموعه ACETEAM باید به اهدافشون برسن !
نگرش این تیم اینه :
خدا هست ، منم هستم ، پس همه چیز هست ...
برنامه این تیم اینه :
یه ورودی جدید باید ، باید ، باید در 48 ساعت راهنما بشه !
یه روزه هم میتونه ولی حداکثر 48 ساعته باید دست کم دو تا مشتری اعتباری پیدا کنه !
مهم نیست که این دو نفر نتورکر میشن یا نه !
مهم اینه که ورودی جدیدی که میخواد نتورک کنه ، یاد بگیره از اعتبارش استفاده کنه !
حتی اگه اون دو نفر پدر و مادرش باشن !!
فقط کافیه مصرف کننده محصولاتش باشن !!
وقتی راهنما شد به سرعت باید آموزش راهنما رو ببینه !
خودت باید آموزشش بدی ، با هم باید ببینید !
لیستش سورت بشه ! امتیاز دهی بشه !
پرزنتاش فوری در بیاد !
دعوت کنه ! معرفی برگزار کنه !
پرزنت با دی وی دی مخصوص کساییه که نمیتونین بیارینشون دفتر !
اون هم باید با هم ببینین ! نه اینکه دی وی دی رو بدی بعد سراغشم نگیری !!
یه ورودی جدید توی ایس تیم باید توی یک ماه لیدر بشه !
48 ساعته راهنما ، یه هفته ای مشاور ، دو هفته ای نتورکر و یکماهه لیدر !
بجنب رفیق ، وقت نیست !!
از همین حالا شروع کن !
اول باور خودتو بساز ، اول باور کن که میشه !
بعد این باور رو با قدرت به ورودی جدیدت منتقل کن !
یادت باشه اگه بگی نمیشه ، خوب نمیشه !!
از خودت شروع کن ، ابتدا بپذیر که امکان پذیره !
بعد منتقلش کن !
باور کن ، باور کن ، باور کن ...
تو ایس تیم ، یه ورودی جدید باید ، باید ، باید یه ماهه لیدر بشه !!
چون تو باور داری و میخوای که اینطوری بشه !!
چون ما هممون باور داریم و میخوایم که اینطوری بشه !!
چون ما یه تیم قدرتمند و با نگرش هستیم !
چون ما بهترین تیم نتورک ایران هستیم !
این تیم ، بهترین تیم نتورک ایرانه ، چون من و تو توش هستیم !
و من و تو انسانهای ارزشمندی هستیم که
با توکل به خدا ، هر غیر ممکنی رو ممکن میکنیم !
با نگرش ایس تیم بزرگ زندگی کن :
"" خدا هست ، منم هستم ، پس همه چیز هست ...""
طوفان به پا کن رفیق ، تو هم توانشو داری ، هم لیاقتشو ...
یا علی
بابا پاشو و یه چیزی باش ...
اگه تو زندگیت تا الان چیزی نبودی، اینجا باش.
آقا و خانم خودت باش.
"هر کی موند و خواست، به مقصد رسید"
"ما دنیا رو تسخیر می کنیم"
زنده باد BIZ
جاویدان ACE TEAM
Rohallah