چطور می توان صداهای مغز را خاموش کرد، استرس را کاهش داد و شادتر زندگی کرد؟ در این مطلب مصاحبه ای از نویسنده کتاب «ده درصد شادتر» را برایتان آورده ایم که در آن به نکات بسیار جالبی برای زندگی شادتر اشاره می کند که کاملا کاربردی و عملی هستند و در زندگی روزمره می توان از آنها بهره گرفت. این مطلب، دقیقا کارهایی هستند که خودِ «دَن هریس» آنها را در زندگی خود انجام داده و نتیجه گرفته است.
دَن هریس، خبرنگار برنامه صبحگاهی تلویزیون آمریکا است که در سال 2004 میلادی، با هیجان و استرس زیادی که داشت، یک آبروریزی درست و حسابی در برنامه زنده به پا کرد. پس از آن رویداد بسیار تلخ در مقابل میلیون ها بیننده، تصمیم گرفت روی مغز و رفتار و گفتار خود کنترل بیشتری داشته باشد. نتیجه تلاش و تجربه او، همین کتابی است که نوشته است؛ «ده درصد شادتر».
ما این مطلب را نوشته ایم تا در میان پاسخهایش راه های ساکت کردن مغز و کاهش استرس را یاد بگیرید.
1. منظورتان از «10 درصد» چیست؟ از کجا به این عدد رسیده اید؟
هنگامی که تازه مدیتیشن را آغاز کرده بودم، یکی از دوستانم پرسید چرا این کار را می کنی مگر تو مشکلی داری که این مدل خلسه و تمرکز عمیق را هر روز تکرار می کنی؟ و من در پاسخ به او گفتم: این کار من را 10 درصد شادتر می کند. همین جمله و واکنش دوستم جرقه ایده این کتاب را در سر من پروراند. این تیپ تمرین ها نمی توانند همه زندگی ما را تغییر دهند. اما بدون شک بخشی از آن را بهتر خواهند کرد.
2. شما در کتاب خود اشاره کرده اید که مدیتیشن یعنی رهایی از مشکلات ضمیر ناخودآگاه و کشف و برطرف کردن آنها. آیا تعریف دیگری هم برای آن دارید؟
به مدیتیشن به عنوان ورزشی برای مغز نگاه کنید. بسیاری از انسان ها زمان زیادی را صرف تغییر دکوراسیون خانه یا رسیدگی به وضع ظاهری خود اختصاص می دهند. اما تعداد کمی هستند که به ذهنشان هم اندازه جسمشان اهمیت دهند. بسیاری از ما هنوز نمی توانیم ذهن خود را پالایش کنیم و همه تجربیات زندگی را از یک فیلتر عبور دهیم. این کار، ساده ترین و قابل اعتمادترین روش برای افزایش تمرکز، خونسردی و حضور در لحظه است.
3. منظورتان از «حضور در لحظه» چیست؟
ساده ترین تعریف برای حضور در لحظه این است که بدانید در مغزتان چه می گذرد و بتوانید روی آنها تسلط داشته باشید. حضور در لحظه می تواند به انسان ها کمک کند تا بیهوده عصبانی نشوند یا افکار منفی را تا اندازه زیادی از خود دور کنند. این سیستم در بی تفاوت بودن نسبت به صداهای منفی مغز بسیار کمک کننده است و به عقیده من می توان گفت قدرت ماورایی و عالی دارد. حضور در لحظه یعنی به عمد در زمان حال زندگی کنیم و همه حقایق را باور داشته باشیم.
یکی از گیاهانی که در مزارع شنگل آباد کشت می شود گلرنگ است. من یادمه بچه که بودیم این گیاه بیشتر کشت می شد، و معمولا ما کوچکترا مسئول جمع کردن گل های این گیاه بودیم. خیلی مزرعه خوش رنگ و زیبایی داشت و البته داره... به مزرعه اش که می رسیدیم تو هوای پاک و دل انگیز صبح روستا حس خوبی به آدم می داد.
کمی راجع به این گیاه: این گیاه یکی از گیاهان بسیار خوشرنگ و پرخاصیت از خانواده کاسنی است. گلرنگ ضمن اینکه چاشنی ارزان تری نسبت به زعفران است و تقریبا همان رنگ را ایجاد می کند، به دلیل وجود خواص شگفت انگیز می تواند جایگزین فوق العاده ای برای بسیاری از رنگ های پرضرر مصنوعی نیز باشد. رنگ استخراج شده از گلرنگ نه تنها برای بدن انسان تقریبا بی ضرر است، بلکه می تواند بسیار سودمند و گاهی حتی بسیار کاربردی تر از زعفران باشد.
عکس ها از مزارع روستای خودمون گرفته شده.
منبع:www.varzesh3.com
در آلبوم " پیانو کلاسیکال آرام " ، مجموعه ایی از برترین اجراهای پیانو از هنرمندان بزرگی همچون فلیپ گلس ، مایکل نایمن ، یروما ، توماس نیومن ، جیمز هورنر و بسیاری دیگر گردآوری شده است که شنیدن تک تک قطعه ها بسیار لذت بخش بوده و می تواند پس زمنیه بسیار مناسبی برای انجام فعالیت های روزمره و یا یک نقطه آغازی برای تفکر و مراقبه باشد.
آهنگساز : Various Artists
آلبوم : Calm Classical Piano
ژانر : Piano, Classical
سال تولید : 2015
پ رضا شاهرودی بازیکن محبوب فوتبال ایران در دهه 90 از شروع فوتبال، نقش علی پروین در جدایی اش از فوتبال و اختلافاتش با علی دایی گفت.
رضا شاهرودی بازیکن چپ پا و خوش چهره فوتبال ایران دراواخر دهه 90بود که توانست باکنارگذاشتن بزرگانی چون مجتبی محرمی و جواد منافی دفاع چپ پرسپولیس وتیم ملی شود وخیلی زود جای خاصی در دل هواداران پرسپولیس باز کند. شاهرودی در خصوص مسایل مختلفی از جمله اشتباه حمید درخشان در هدایت پرسپولیس،محمد مایلی کهن وضعف های فوتبال ایران هم صحبت کرد که درزیرمتن کامل این گفت و گوی ایرنا با رضا شاهرودی معروف به رضا مالدینی تیفوسی های پرسپولیس خواهید خواهند.
* محله امام زاده حسن و جو فوتبالی این محل در فوتبالیست شدن شما چقدر تاثیر گذار بود؟
فوتبال را از زمین خاکی های جنوب شهر در محله امام زاده حسن شروع کردم و آموزشگاه ها هم در فوتبال من بسیار تاثیر گذار بودند.
ما در مدارس برای مناطق انتخاب می شدیم و آنجا بسیار خوب دیده شدم و توانستم در رده های پایه به ترتیب موفق باشم
* کدام مربی شما را کشف کرد؟
آقای رضا کلانتری معلم ورزش من خیلی تاکید داشت که من می توانم بازیکن بزرگی شوم و من را به مربی به نام خسرو فلاح که از جان دل مایه می گذارد معرفی کرد و خسرو فلاح و رضا کلانتری من را وارد فوتبال کردند و در تمام تصمیم گیری های من برای انتخاب باشگاه تاثیر گذار بودند.
* شما در سن 6 سالگی پدر خود را به صورت ناگهانی از دست دادید توضیحی در این باره بدهید؟
حدودا نزدیک انقلاب بود که پدرم برای تامین اجناس مغازه خود به خارج از خانه رفته بودکه تا الان به خانه بازنگشته است و هیچ خبری هم از او در دست نداریم. من خودم یکسال به این خاطر دیر مدرسه را شروع کردم و مرتب به پزشک قانونی رفتم اما هیچ خبری از او نشد.
* بعد از پدر مسئولیت تامین درآمد خانواده به دوش چه کسی افتاد؟
علی، فیروز و خواهرم به همراه من فرزندان خانواده ما هستند اما بعد از پدر تمام مشکلات ما برای تامین درآمد به گردن علی بردار بزرگم افتاد که آن زمان 12 سال سن داشت. او به جای پدر به سر کار رفت و همچنان هم همان شغل را دارد. من هم از زمانی که فوتبال را شروع کردم و توانستم درآمد داشته باشم به کمک خانواده رفتم.
* نبود پدر در زندگی شما به خصوص در فوتبال چقدر تاثیر گذار بود؟
پدریک مشوق بسیار خوب برای پسر است. در ورزش دوستان زیادی داشتم که تمام کار هایشان را پدرانشان انجام می دادند و دوست داشتم پدر من هم بود تا با او مشورت می کردم و اگر او بود شاید پله های ترقی را خیلی زود طی می کردم.
* اولین قراردادی که در فوتبال بستید با کدام باشگاه بود؟
خسرو فلاح و کانتری که مربیان اول من بودند من را به تیم جوانان صنعت معدن بردند و اعتقاد داشتند مهدی دینورزاده سرمربی بزرگسالان این باشگاه اعتقاد عجیبی به تیم جوانان دارد و بازیکنان زیادی از این تیم انتخاب می کند که اتفاقا همانطور شد و من هم به وسیله دینورزاده راهی تیم بزرگسالان شدم.
* قرارداد شما با صنعت و معدن چقدر بود؟
50 هزار تومان با ماهی 3 هزار تومان از این باشگاه می گرفتم اما دقیقا در همان زمان تیم پورا نیز خواهان من بود و آقای صوفیانی مدیرعامل آن باشگاه حاضربود به من 120 هزار تومان با یک موتور سیکلت بدهد اما فلاح و کلانتری به من اجازه ندادند به این تیم بروم.
* با اولین حقوق خود چه کردید؟
50 هزار تومان را به برادرم دادم تا در پول پیش خانه کمکی کرده باشم و از حقوق ماهیانه نیز به خانواده کمک می کردم.
* بعد از صنعت و معدن چه باشگاه هایی را انتخاب کردید؟
کشاورز و پرسپولیس تیم های بعدی من بودند.
* از حضور در پرسپولیس صحبت کنید و چه شد به این تیم آمدید؟
زمانی که می خواستم به پرسپولیس بیایم چپ پاهای بسیار خوبی در این تیم حضور داشتند. مجتبی محرمی و جواد منافی هر دو از بهترین های آسیا بودند البته در زمان حضور من محرمی مدتی محروم بود و بعد به تیم اضافه شد.
البته من در کشاورزم هم دقیقا هم شرابط را داشتم اما توانستم حق خود را بگیریم و یادم می آید رضا وطنخواه با من تماس گرفت و گفت رضا به پرسپولیس نرو آنجا خراب می شوی اما من گفتم می روم و حق خود را می گیرم. در زمان حضورم در کشاور در دوره مربیگری هاتف، رویین دل و عسگرزاده همیشه فیکس بودم و سعی می کردم در هر بازی بهترین بازیکن تیم باشم.
* چه کسی شما را برای پرسپولیس انتخاب کرد:
یادم می آید دیداری داشتیم با تیم بانک تجارت که اتفاقا علی دایی و افشین پیروانی هم بازیکن این تیم بودند در ورزشگاه امجدیه که ما این بازی را 2 بر یک پیروز شدیم. علی پروین تماشاگر این مسابقه بود و اتفاقا من در آن بازی بسیار خوب بازی کردم و یادم است در پایان بازی یکی از دوستان علی پروین نزد من آمد و گفت فردا به نمایشگاه سورتمه بروم.
من هم به دقیقا فردا به سورتمه رفتم وعلی آقا همان اول کار گفت اینجا مثل کشاورز نیست و خبری از پول نمی باشه و همه سر یک سفره نشستیم.
* از این سفره معروف علی پروین به شما چیزی هم رسید؟
به من هم از این سفره چیزی نرسید (باخنده) علی آقا می گفت اگر پولی هم بیاید باید هواداران بدهند که این پول قابل قیاس با باشگاه های دیگر نبود. باور کنید آن زمان بازیکنان انقدر عاشق حضور در پرسپولیس بودند که کسی به فکر پول نبود و خود من بدون هیچ چشم داشتی قراردادم را امضا کردم.
* به پرسپولیس آمدید و در پستی قرار شد بازی کنید که مجتبی محرمی و جواد منافی دو بازیکن صاحب نام در آسیا در این تیم دفاع چپ بودند از اینجا برایمان بگویید که چه شد رضا شاهرودی خیلی سریع در ترکیب اصلی قرار گرفت؟
مجتبی در ابتدای حضور من محروم بود اما جواد منافی هم در تیم ملی و هم در پرسپولیس دفاع چپ بود. با رفتن من مجتبی به هافبک چپ رفت ومن دفاع چپ ثابت تیم شدم و بعد از بازگشت مجتبی محرمی با نظر علی پروین او به دفاع وسط رفت و بازهم من فیکس بازی کردم.
* شما از ابتدا پرسپولیسی بودید؟
من از بچگی به همراه فیروز برادرم پرسپولیسی بودیم و همه بازی های پرسپولیس را در جایگاه تیفوسی های ورزشگاه از نزدیک مشاهده می کردیم و از همان زمان هم آرزو داشتم یک روز در این تیم بازی کنم.
* چقدر طول کشید رضا شاهرودی در پرسپولیس محبوب شود؟
حدود 8 بازی طول کشید خود را در پرسپولیس و در دل هواداران جا کردم. واقعا در آن زمان آماده بود و یادم است بعد از همین 8 بازی به تیم ملی هم دعوت شدم.
در آن زمان تمرین زیادی می کردم و به اعتقاد هواداران پرسپولیس زوج رویایی را با جواد منافی در سمت چپ پرسپولیس درست کرده بودیم.
* شما درکشاورز با مربیان علمی چون رویین دل و هاتف کار کردید که سبک متفاوتی با پروین داشتند آیا کار کردن با او برای شما سخت نبود؟
آن مربیان از پروین علمی تر بودند اما کار کردن با او اصلا سخت نبود و به اندازه تفکرات خود اطلاعات داشت. در دوره ما تفکرات بازیکنان به شکلی بود که اصلا نیازی به این نداشتیم که مربی بگوید چه کاری باید انچام دهیم و ما بازیکنان امروزی تفاوت های زیاد داشتیم. بازیکنان آن نسل همه کار بلد بودند و زیبا ترین فوتبال را بازی می کردند اما امروز برخی بازیکنان ساده ترین کار ها را نمی دانند.
* چه مساله ای بود که علی پروین را از مربیان دیگر متفاوت می کرد؟
مدیریت علی آقا بی نظیر بود و رمز اصلی موفقیت او مدیریتش بود البته در کنار او ناصر ابراهیمی هم حضور داشت که تمرین دهنده بسیار خوبی بود.
* آیا در زمان شما پیراهن پرسپولیس آسان بدست می آمد؟
پیراهن پرسپولیس آن موقع اصلا آسان بدست نمی آمد ومن چه سختی هایی را طی کردم تا به این پیراهن برسم. در زمان ما کسی که می خواست در پرسپولیس ثبات پیدا کند باید از نظر فنی و اخلاقی خیلی قوی عمل می کرد در غیر این صورت پوشیدن آن پیراهن اصلا آسان نبود.
* چرا از ابتدا شماره 16 پرسپولیس را انتخاب کردید؟
وقتی به پرسپولیس رفتم شماره 16 دست انصاری فرد بود که به بازی او علاقه زیادی داشتم اتفاقا پیش از شروع فصل با ما تمرین می کرد اما قبل از شروع فصل اعلام کرد نمی تواند تیم را همراهی کند و من هم از او اجازه گرفتم و پیراهن 16 را به تن کردم و در تیم ملی هم این پیراهن را پوشیدم.
* اختلاف شما با علی پروین از چه زمانی شروع شد؟
اختلاف ما تا این حد که در رسانه ها گفته شد نبود اما من از دروغ بدم می آید و کسی هم که حرف می زند باید پای حرف خود بایستد. علی پروین را خیلی دوست دارم و معرفت او از خیلی ها دراین فوتبال بیشتر است اما سر اینکه من می گفتم اگر چیزی هست باید برای همه باشد او ناراحت می شد.
چند بارهم کاپیتان تیم بودم و مشکلات بازیکنان را به عنوان بزرگتر تیم مطرح کردم که علی آقا از این کار خوششان نیامد. رسم بود جلسات فنی درتیم برگزارمی شد که اکثرا درآن بحث فنی نمی شد وبه مسایل این چنینی پرداخته می شد من هم به عنوان بزرگتر تیم عادت داشتم مشکلات بازیکنان را بیان کنم.
من وعلی آقا شاید گاهی اوقات با هم اختلاف داشتیم اما هر دو علاقه زیادی به هم داشتیم و حتی او فوتبال من را بسیار قبول داشت و فکر می کنم همیشه سر چیز های بی خودی با هم درگیر شدیم.
* آیا گرفتن بازوبند کاپیتانی از شما دلیل افزایش این اختلافات بود؟
این مساله اصلا صحت نداشت و من خودم بازوبند را به عابدزاده دادم.
* بهترین قراردادی که با پرسپولیس بستید چقدر بود؟
جوا: بهترین قرارداد من با پرسپولیس 25 میلیون تومان در سال 81 بود که البته چهار میلیون آن را هنوز نگرفته ام.
* به اعتقاد خیلی ازاهالی فوتبال ناکامی های شما از جایی شروع شد که لژیونر شدید آیا این مساله صحت دارد ؟
بازی های مقدماتی جام جهانی بود که آلتا ترکیه با مدیرعاملش به ایران آمد و دقیقا ما هم در این زمان در هتل هما تهران اردو داشتیم و آنها درخواست جذب من را به عابدینی ارایه کردند. قبل از اینکه به آلتا بروم مدتی در کرواسی و در تمرینات تیم هایدوک به همراه افشین پیروانی حضور داشتم که به خاطر نبود پول راهی آلتا شدم.
محمد خاکپور در آن زمان در تیم دیگری در ترکیه فوتبال بازی می کرد و از من خواست تا به آلتا نروم زیرا آنجا آدم های خوبی حضور نداشتند اما من رفتم و اتفاقاتی رخ داد که نباید رخ می داد.درفوتبال ایران اشباع شده بودم و دیگر نمی توانستم درانجا بازی کنم.
در آلتا مشکلات فراوانی داشتم و حتی آنها برخلاف قراردادم اجازه نمی دادند در اردو های تیم ملی حاضر شوم و همه این مسایل باعث شد تا از این تیم جدا شوم اما به همین خاطر 2 سال از بهترین روزهای فوتبال خود را فقط با پرسپولیس تمرین کردم و حتی حق حضور در بازی های دوستانه را هم نداشتم زیرا باشگاه آلتا منتظر کوچکترین بهانه ای برای شکایت از من بود.
* چقدر از آلتا پول گرفتید؟
300 هزار مارک باشگاه پرسپولیس و 120 هزار مارک من دریافت کردم.
* بعد از آلتا به دالیان رفتید در آنجا چقدر پول گرفتید؟
از شانس بد من دالیان در آن سال با ورشکستگی روبه رو شد و نتوانستم پول خوبی از این باشگاه دریافت کنم. آنجا 100 هزار دلار گیر من آمد و مابقی آن به باشگاه رسد.
* اوایل فوتبال به فکر پیدا کردن لقب برای خودت بودید؟
هیچ وقت اوایل فوتبال به دنبال لقب نبودم و اصلا فکر نمی کردم چنین لقب دوست داشتنی بگیرم.
* پس لقب رضا مالدینی را دوست داشتید؟
دوستی داشتم که الان خودش مربی امیدها است به نام سعید جهانگیری که مدیر باشگاه کارگران هم بود و خیلی جالب است که در گوشه آتیشی های پرسپولیس این لقب را به من داد و این لقب روی من ماند. من این لقب را خیلی دوست داشتم مالدینی یکی از بهترین های دنیا بود و هر کسی آرزو داشت با او مقایسه می شد.شباهت ظاهری و سبک بازی درمقایسه من با او بسیار تاثیر گذار بود.
* فکر می کردید روزی جلوی مالدینی بازی کنید؟