شرح حال سید مهدی حسینی (هزاری) بعد از برگشت از سفر 8 ماهه خود
هزاری عزیز، بزرگ مرد رنجی که در سفر کشیدی و تلاشت ستودنیست و به جرئت میگویم که کمتر کسی این همه جسارت را و سختی را به جون میخرد .
11دیماه 92 پس از از پر کشیدن مهندس سید امیر طالبی گل بر اثر سانحه انفجار مین در بیابان لوت درخواست پاکسازی منطقه رو کردیم تا امیر دیگه ای رو از دست ندیم . ویک ماه بعد حادثه به همراهی یگان 145 کرمان و استانداری کرمان وارد منطقه شدیم تا ضمن تهیه ای کلیپی از محل اتفاق و نصب تابلویی به یادبود این عزیز از دست رفته نسبت به جمع آوری وسایل به جا مانده از خودروها و امیر عزیز اقدام کنیم . برنامه با موفقیت به پیش رفت و برگشتیم ...
پس از حادثه امیر دو مورد را باید پیگیری میکردیم .
اولی حق و حقوق معنوی امیر عزیز بود و دیگری اینکه امیر دیگه ای پر پر نشود
در مورد اولین مورد با استفاده از کمک و مشاوره دوستان از طریق خانواده توسط وکیل در دادگاه در حال پیگیریست
و در مورد دومین دغدغه نیز پیگیری پاکسازی منطقه شدیم و یک ماه بعد از حادثه بود که با توجه به اعلا م پاک بودن منطقه با حضور نیروی انتظامی و استانداری به منطقه رفتیم و اینجا بود که دیگر خیالمان از تکرار این حادثه راحت شد ...
اما هنوز سه ماه از حادثه امیر نگذشته بود که در 2 فروردین 93 خبری جانمان را لرزاند ...
تیمی دیگر با خودرو در بیابان لوت بر روی مین رفت !!!!
این حادثه یک نفر فوتی به نام حمید هاشمی داشت و سه نفر زخمی که حال یک نفر بسیار وخیم بود (محمد رضا آقایاری )
تکرار این حادثه من رو بر آن داشت تا اینبار صدایم را رساتر و فریادم را بلندتر به گوش مسئولان برسانم و از آنها عاجزانه درخواست کنم تا مین نکارید . مین دشمن انسان و زمین است .... مین گل نمی دهد گل پر پر میکند ....
یک ماه کارم شده بود مین ... مین ... مین ... و لعنت به مین
سفری را با موتور انتخاب میکنم به طول 18هزار کیلومتر با شعار مین دشمن انسان و زمین
شمالغرب تا شمالشرق ایران را هدفم قرار دادم .
از مین های غرب ایران که در زمان جنگ توسط صدام کاشت شده ونزدیک به 4 دهه هست که قربانی میگیرد تا مین های شرق ایران که اکنون جان جوانان پاک ایران را میگیرد ...
در این سفر سه کار انجام میدهم :
1- عکاسی از آثار تاریخی ؛ باستانی و گردشگری هرشهرستان و گردآوری آن در مجموعه ایران من
2- تهیه گزارش از چالشها و مشکلات محیط بانان (تقدیمی به روح بزرگ سید امیر طالبی گل که همیشه حرفی برای گفتن داشت اما گوشی برای شنیدن نبود !)
3- صعود به مرتفع ترین قله هر شهرستان (تقدیمی به روح حمید هاشمی عزیز و مصدومین حوادث مین )
بازدیدی هم از مصدومین و خانواده ی قربانیان مین در طول این مسیر انجام دادم
10 تیرماه 93 به مناسبت روز ملی دماوند سفرم رو از شهر تهران آغاز میکنم
18 استان زیر طول مسیر من هستند - همه شهرهای استانهای زیر نیز پیموده میشود غیر از استان همدان که گذری بوده
استانهای قم – مرکزی – همدان – کردستان – آذربایجان غربی – آذربایجان شرقی – اردبیل – زنجان – قزوین - گیلان – مازندران - البرز - تهران – سمنان - گلستان – خراسان شمالی – خراسان رضوی و خراسان جنوبی
متاسفانه به دلیل طول کشیدن بیش از حد برنامه در شمالغرب ایران و ورود جبهه هوای سرد و بارشهای برف در ارتفاعات . رشته کوه البرز را به طور کامل از برنامه فعلی حذف میکنم
یعنی استانهای زنجان - قزوین – البرز- تهران – سمنان –و حتی شهرهای جنوبی استانهای شمالی البرز
در تاریخ 30 دیماه 93 به شهر مشهد رسیدم که مصادف شد با ایام 28 صفر شهادت پیامبر اسلام و امام حسن و امام رضا
موتورم به تعمیر افتاده بود
و تا 6 آذرماه 93 درگیر تعمیر موتور شدم
در 7 دیماه مسیرم رو به سمت بیرجند استارت زدم
در تلاش بودم تا در مراسم سالگرد مهندس سید امیر طالبی گل که 10 دیماه می باشد به شهر بیرجند و در سر خاک آن عزیز حضور یابم و فردای آن روز برنامه ام را در محل حادثه (تنگ امیر ) به پایان ببرم
اهداف و درخواستهای من در این سفر :
آگاه سازی جامعه از خطرات مناطق آلوده به مین
درخواست جلوگیری از کاشت مین در بیابان لوت و پاکسازی مناطق آلوده
حمایت از مصدومین و خانواده های قربانیان اینگونه حوادث
احتساب عنوان شهید برای قربانیان مین
معرفی گردشگری "مسوولیت پذیر" ؛پیمایش مناطق، بازدید از آثار فرهنگی و طبیعی، و عکاسی بدون تاثیر تخریبی بر محیط
معرفی گردشگری ؛ صنعت بدون دود کش به عنوان محور توسعه اقتصاد ملی و راهکاری برای کاهش وابستگی به نفت
واینک در پایان این سفر از تمامی دوستان و همراهان عزیزم که همیشه و در همه حال همراهیم کردند سپاسگذاری میکنم
تشکر ویژه دارم از دوستانی چون استاد کاوه فرزانه عزیز - سید مجتبی شمس آبادی - وحیده برگی - حسن خراشادی - مهشید بستانی - وحیدثابتی - رضا عمیدیان - سیاوش بیجاری - علی چراغی که از ابتدای برنامه ریزی این سفر تا پایان این راه همیشه و در همه حال همراه و پشتیبانم بودند
و خانواده عزیزم که این فراق رو تحمل کردند و حتی با وجود گرفتاریهای روزمره زندگی در مسیر سفر همراهیم کردند و به جد حضورشون در مابین این سفر دلگرمی دهنده ادامه سفر و تحمل ناملایمات های سفر بود
و اینک در حال تدوین مشکلات و بررسی مواضع به صورت یک کتاب تقدیمی به امیر عزیز برای ارائه به سازمان محیط زیست و وزارت کشور میباشم .
به امید زمین بدووون مین
از آنجایی که راهبری و هدایت گروه تنها در فعالیتهای گروهی معنا می یابد ، نخست باید به این پرسش کلیدی پاسخ دهیم که کوه نوردی ورزشی گروهی است یا فردی؟ نگارنده بر این باور است که هم می توان تنها به کوه رفت ، هم گروهی . هم می توان سریع صعود کرد ، هم آرام . هم می توان سبکبار و « برهنه» بالا رفت ، هم با تجهیزات کامل . اصلا جاذبه ویژه و منحصر به فرد کوه نوردی در همین گستردگی و جوراجوری آن است . نباید این ویژگی را از کوه نوردی گرفت و آن را به سلیقه شخصی خود محدود کرد . در یکی از برنامه های بلند ، توجهم به کوه نوردی جلب شد که سرعت خوبی داشت . ضمن پرس و جو درباره پیشینه کوه نوردی وی، دریافتم که صعود های انفرادی شاخص و در خور تحسینی داشته است . اما در آن برنامه ، فرد مذکور در برقراری ارتباط با دیگران و هماهنگی با گروه ، بشدت ضعف نشان می داد و پیوسته موجب برخوردهایی در تیم می شد. بعلاوه آمادگی و سرعت صعود وی نه تنها کمکی به تیم نمی کرد ، بلکه عامل بروز ناهماهنگی و فرو پاشی تیم شد .چه بسا کسانی که صرفا برای صعود های انفرادی ساخته شده اند و چه بسیار کسانی که توانمندیهایشان تنها در صعود های گروهی مجال بروز می یابد . پس کوه نوردی در سرشت خود نه صرفا فردی است نه مطلقا گروهی . این ماییم که بسته به ذوق ، سلیقه و شخصیت مان باید ببینیم مناسب کدام گونه از کوه نوردی هستیم . وقتی بتنهایی صعود می کنیم ، تصمیم گیری بسیار آسان است . اما در قالب گروه ، سهم مان در تصمیم گیری با شمار اعضای گروه نسبت عکس دارد . البته ساختار گروه ، روابط حاکم بر آن و چگونگی هدایت گروه ، بر سهم هر عضو در روند تصمیم گیری تاثیر می گذارد . پس مباحث راهبری برای کسانی که به کوه نوردی به عنوان ورزشی گروهی می نگرند ارزش ویژه دارد ، گرچه بسیاری از مهارتهای راهبری در صعودهای تنها نیز به کار می آیند .
برگرفته از درسنامه سرپرستی و سازماندهی: استاد دکتر ابوالفضل جوادی
1: مستحکم نمودن ارتباط باخداوند متعال از راه برنامه های فرهنگی که بصورت هفتگی یاروزانه برگزارمیشود
2: آموزش افراد تاثیر گذار ومبلغ دینی
3: تجربه آموزی در عرصه فعالیتهای فرهنگی، اجتماعی درفضای معنوی
4: پرورش افرادمستعد ومتخصص ،متعهد در فضای معنوی مسجد
5: مستحکم نمودن اعتقادات ومبارزه با فرقه سازی دشمنان
و.....
نظر مقام معظم رهبری نیز درباره نماز _که به مناسبت 23 اجلاس نمازبود_ براین مساله مهم تاکید می کند:(قسمتی از پیام)
اکنون نوبت آن است که محصول این تلاش ارزشمند، در ترازوی نگاهی واقعبین، سنجیده شود؛ چه در رفتار مخاطبان که بهگزاردن نماز و سبک نشمردن آن فراخوانده شدهاند، بویژه جوانان و نو رسیدگان؛ و چه در مواظبت بر کیفیت نماز و خشوع و حضوری که روح و جوهر این عمل صالح رحمانی به شمار میرود؛ و چه در مسئولیتشناسی کسانی که به وظائفی در این راه موظف گشتهاند، همچون ساختن و پرداختن مساجد، یا ترتیب دادن نماز در مدارس و دانشگاهها، یا فراهم آوردن فرصت برای نمازگزار در سفرهای زمینی و هوائی، یا در بهرهگیری از شیوههای هنری در ترویج نماز در رسانههای تصویری و صوتی، یا در تولید مقاله و کتاب در تبیین زیبائیهای این عمل کوتاه و پر مغز ...؛ و چه در زمینههای دیگری که وظائفی در آنها بر عهدهی مسئولانی نهاده شده است.
تفاوت BIOS و CMOS چیست؟
افراد زیادی که با کامپیوتر سر وکار دارند دو اصطلاح BIOS (که مخفف basic input/output system است) و CMOS (که مخفف complementary metal oxide semiconductor است) را با هم اشتباه می گیرند و به یک معنا به کار می برند. البته این دو به هم مرتبطند ولی دو جزء مشخص و مجزا از هم هستند که وجودشان برای کامپیوتر ضروری است. BIOS برنامه ای است که یک کامپیوتر را استارت می کند، در حالیکه CMOS جایی است که برنامه BIOS اطلاعات و جزئیات مورد نیازش از قبیل تاریخ، زمان و تنظیمات سیستم را ذخیره می کند.