جدیدترین مطالب فارسی

دانلود عکس و فیلم، دانلود آهنگ جدید، دانلود بازی، مطالب تفریحی جذاب، استخدام، دانلود مداحی

جدیدترین مطالب فارسی

دانلود عکس و فیلم، دانلود آهنگ جدید، دانلود بازی، مطالب تفریحی جذاب، استخدام، دانلود مداحی

مصرف مکمل کراتین و عملکرد ورزشی

مصرف مکمل کراتین و عملکرد ورزشی

کراتین یک ترکیب عالی نیتروژن زا است که در بدن و عمدتا در کبد سنتز می شود،که مقدار کمی از کراتین در کلیه ها و لوزالمعده سنتز می شود.اسیدهای آمینه آرژنین،گلیسین و متیونین پیش سازهای سنتز کراتین در بافتهای مذکور می باشند.

کراتین همچنین می تواند ازمنابع غذایی نیزبدست آید.درگوشت قرمز و ماهی فراوان یافت می شود.تقریبا 98 درصدکراتین در عضلات اسکلتی به شکل آزاد(40 درصد)یا به شکل فسفوریله(60 درصد)ذخیره می شوند.

غلظت طبیعی کراتین در پلاسمای خون از 50 تا 100 میلی گرم مول در لیتر نوسان دارد.

متوسط غلظت فسفوکراتین(PC)درعضلات معادل 125 میلی مول به ازای هرکیلوگرم عضله خشک است.اما این میزان می تواند بین 90 تا 160 نوسان داشته باشد.

به نظر می رسد کراتین ماده نیروزایی است که در چندسال گذشته فراوان درباره آن مطالعه شده است.آن دسته از ورزشکارانی که برای سوخت فعالیت ورزشی خود به PC  به عنوان یک منبع انرژی متکی می باشند،(پرورش اندام،وزنه برداری،دونده های سرعتی ،فوتبالیستها ،بازیکنان هاکی و بسکتبالیستها) فایده بیشتری از مصرف کراتین می برند.

در ورزشکاران تفریحی ،مصرف مکمل کراتین به قصد گسترش قدرت ممکن است فایده ای نداشته باشد؛هرچند که پیشرفتهای قدرتی چشمگیری در ورزشکاران غیر رقابتی گزارش شده است.اما نتایج معنی داری در افزایش قدرت نتوانسته اند بدست آورند.

افزایش وزن ناشی از مصرف کراتین در ورزشکاران پیامدهای مثبت ومنفی متفاوتی داشته است؛همچنین گزارشهایی از اختلالات معدی – روده ای ،قلبی عروقی و عضلانی بدست آمده است.خوردن کراتین زیاد همراه با کرامپهای عضلانی شدید بوده در بسیاری از موارد تجمع مواد دفعی ناشی از کراتین در کلیه ها آثار زیانباری را متوجه افراد نموده است.

اما آنچه به عنوان توصیه به ورزشکاران عزیز می نماییم این است که:در صورتی که ورزشهای قدرتی و سرعتی با شدت بالا را انجام می دهند و زنجیره غذایی آنها جهت برآورد نیاز تغذیه ای کافی نمی باشد مقدار مصرف این نوع مکملها را محدود وبا احتیاط انجام داده و آب فراوان را فراموش ننمایید.

بطور کلی با توجه به اینکه میزان مصرف این نوع مکملها اثرات زیانبار جانبی کمتری نسبت به آنابولیکهای استروییدی دارند از نظر میزان خطرات جانبی مناسبتر می باشند.

هرچند که 3 سال پیش خود من شاهد حادثه ای در بیمارستان در مورد مصرف کراتین توسط یکی از بدنسازان بودم ،که طی آن این فردی که خود از افراد تحصیل کرده جامعه بوده پس از مصرف زیاد کراتین و به دنبال آن حضور در یکی از شعب رودخانه کارون خوزستان جهت شنا در آب غرق شده وبه علت توده حجیم عضلانی در حال غرق شدن بوده که نجات می یابد ایشان پس از این حادثه در اثر تجمع ترکیبات دفعی مواد نیروزا در بدن که شامل کراتینها نیز بوده است و در اثر فقدان اکسیژن و تولید یک ترکیب جدید در کلیه های ایشان دچار مشکل اساسی در حد مرگ شده بودند که پس از بستری طولانی مدت در بیمارستان و شروع پروسه دیالیز از کلیه های ایشان خوشبختانه بعد از ماهها کلیه های خود را بدست آوردند.که پزشکان مشکل ایشان را تجمع کراتین در کلیه ها و کمبود آب و توده حجیم بدنی و به دنبال آن غرق شدن و موارد بوجودآمده بعدی ذکر نمودند.

به هر حال اگر برای سلامتی ورزش می کنید سعی کنید از مواد غذایی متنوع استفاده نموده و ورزشهای استقامتی را در کنار ورزش مورد علاقه خود فراموش ننمایید چرا که عامل پیشگیری بسیاری از بیماریهای قلبی عروقی ورزشهای استقامتی می باشند.

 

نکات دستوری و آرایه های ادبی فارسی پایه هفتم

نکات دستوری و آرایه های ادبی فارسی پایه هفتم 

جمله 

جمله به کلمه یا مجموعه ای از کلمه ها گویند که دارای معنی کامل باشد 

گاه یک کلمه به تنهایی یک جمله به حساب می اید 

مانند علی به خانه امد و رفت 

 متن بالا از دو جمله تشکیل شده است و رفت به تنهایی یک جمله است 

در بعضی از جمله ها فعل حذف می شودمانند او را به کجا می بری ؟ به مدرسه اینجا فعل  می برم  حذف شده پس دو جمله است 

شبه جمله ها مانند ندا و منادا واصوات مانند به به جیک جیک یک جمله به حساب می اید 

تمرین درکلاس 

الف)ابیات و عبارات زیر از چند جمله تشکیل شده است 

1)ای نام تو بهترین سر اغاز          بی نام تو نامه کی کنم باز 

جواب 3 جمله است ای منظور ای خدا است مناداکه یک جمله محسوب می شود نام تو بهترین سر اغاز است حذف شده جمله دوم حساب می شود مصرع دوم  نیز یک جمله است   

2)هم قصه ی نانموده دانی            هم نامه ی نانوشته خوانی      

ج)...... 

برای فرا گرفتن و فهمیدن و به ویژه برای کشف کردن سری به طبیعت روستا زدم . 

ج) ..... 

انواع جمله 

جمله : کلمه یا مجموعه ای از کلمات است که پیامی را از یک شخص به دیگران می رساند. 

جمله از نظر پیام و مفهوم یا شیوه ی بیان : 

1 ـ خبری : خبری را به ما می رساند. (علامت این نوع جمله ( .) می باشد.) 

2 ـ امری :کاری را درخواست می کند. (علامت این نوع جمله (.) می باشد.) 

فعل امر دو ساخت دارد 1)دوم شخص مفرد بدون شناسه مانند 

برو /بخوان /بنشین گاهی نشانه "ب"از اول فعل امر حذف میشود 

مانند رو که در خانه ی خود بسته ایم             برو فعل امر

 دوم شخص جمع مانند:بروید/ بخوانید /بنشینید 

3 ـ پرسشی :سؤالی را مطرح می کند. (علامت این نوع جمله (؟) می باشد.) جمله پرسشی به دو گونه می اید همراه با نشانه های پرسشی ایا؟چگونه ؟چرا؟مگر؟کدام؟کدامین؟و هیچ ؟ مانند ایا درس خوانده ای؟

 بدون نشانه های پرسشی مانند درس خوانده ای ؟

 در این جمله ها از طریق تغییر لحن و اهنگ متوجه می شویم که جمله پرسشی است  

4 ـ عاطفی:یکی از عواطف انسان مانند:تعجّب،تأسف،آرزو،دعا،نفرین و...را بیان 

می کند.(علامت این نوع جمله ( ! ) می باشد.)                                                          

* جمله هایی که بوسیله ی آن ها برای کسی دعا می کنیم،«جمله ی دعایی»نامیده می شوند.فعل این نوع جملات معمولاً « باد ـ مباد ـ مبادا ـ بادا »می باشد و این جملات جزء «جملات عاطفی » محسوب می شوند. 

 تمرین در کلاس

 نوع جمله های زیر را از لحاظ پیام و محتوا مشخص کنید .

 بر ورق سبز برگ/ خط خدا را بخوان 

افرین جان افرین پاک را 

مردم بالا دست چه صفایی دارند 

با بهاری که میرسد از راه          سبزشو تازه شو بهاری شو 

با خودش زیر لب چنین می گفت:        ارزوهایتان چه رنگین است 

شبروان مست ولای تو علی             جان عالم به فدای تو علی 

چه فرهادها مرده در کوه ها            چه حلاج ها رفت بر دارها 

 مراعات نظیریا شبکه معنایی 

مُراعات النظیر(شبکه ی  معنایی ـ تَناسب ـ  زنجیره معنایی): 

  آوردن چند کلمه از یک مجموعه است که با هم تناسب دارند این تناسب می تواند از نظر جنس، نوع ، مکان، زمان ـ همراهی و... باشد. 

مثال 

اَرغَوان جامِ عقیقی به سَمَن خواهد داد/چَشمِ نرگس به شقایق نگران خواهد شد(حافظ) 

 در این بیت از حافظ واژه های  اَرغَوان ، عَقیق ، سَمَن ، نرگس ، شقایق همه اسم گُل هستند 

ابر وباد ومه و خورشید و فلک در کارند 

 ماهم این هفته برون رفت و به چشمم سالی است          حال هجران تو چه دانی که چه مشکل حالی است 

  مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو         

 یادم از کشته ی خویش آمد هنگام درو

 تمرین  کار در خانه

 با شبکه های معنایی زیریک جمله بسازید

 الف ) درخت /شاخه / پرنده

 ب)آسمان/ستاره /شب  

 جواب ب) آسمان پر ستاره در شب زیباست 

 ج)رشد /نوجوانی /نشاط 

2)در بیت ها و نثرها زیر واژه ها ی مراعات نظیر را پیدا کنید 

  الف)امروز دشمنان نمی خواهند دانشگاه و درس و مدرسه و معلم باشد

 ب)زنگ تفریح را که زنجره زد باز هم در کلاس غو غا شد 

 نهاد

 نهاد یعنی کننده کار یا پذیرنده ی حالت مانند :

 با دیدن روی گل قناری                                    سر داده ترانه ی بهاری

 همان طور که میبینید در شعر نهاد جای مشخصی ندارد  برای به دست آوردن نهاد

 کافی است به اول فعل چه چیزی یا چه کسی اضافه کنیم مانند

 از لانه پرنده ی خوش آواز    بگشوده دوباره بال پرواز 

چه چیزی بگشود ه؟پرنده خوش اواز 

  کرد بازرگان تجارت را تمام 

چه کسی تمام کرد ؟بازر گان نهاد

 زمان فعل ها را هم کار کنید 

سجع

تضمین 

گاهی شاعران و نویسندگان در ضمن شعر یا نوشته خود مصراع یا بیتی از شعر شاعری دیگر ویاسخنی از نویسنده ای را می آورند به این کار تضمین گفته می شود مانند درس شعر خوانی جلوه ی روی خدا که  محمود کیانوش در  شعرش  شعر  سعدی را به کا ربرده است واز تضمین استفاده کرده است . 

هر ورقش دفتری است معرفت کردگار  این شعر سعدی که کیانوش از آن بهره برده است 

هر گاه شاعر یا نویسنده‌ای، بخشی از نوشته فردی دیگر را در میان اثر خود جای دهد، آن شعر یا نوشته راتضمین نموده‌است. 

مثال  بسم الله الرحمن الرحیم هست کلید در گنج حکیم  

چه خوش گفت فردوسی پاک زاد   که رحمت برآن تربت پاک باد
میازار موری که دانه کش است   که جان داردو جان شیرین خوش است

  این دو بیت بخشی از بوستان سعدی است و سعدی بیتی معروف از فردوسی را در میان شعر خود عیناً نقل کرده‌است.

 

پروانه ز من، شمع ز من، گل ز من آموخت   افروختن و سوختن و جامه دریدن

 

تلمیح (اشاره) 

هر گاه با شنیدن بیت یه عبارتی به یاد داستان و افسانه، رویدادی تاریخی و مذهبی یا آیه و حدیثی بیفتیم، بدون آنکه آن موضوع مستقیماً تعریف شده باشد، آن بیت یا عبارت دارای آرایه تلمیح است. 

پدرم روضه رضوان به دو گندم بفروخت   من چرا ملک جهان را به جویی نفروشم

 

(اشاره به داستان حضرت آدم و رانده شدن او به خاطر خوردن گندم.)

 ارکان تشبیه 

 یعنی مانند کردن چیزی به چیز دیگر که به جهت داشتن صفت یا صفاتی با هم مشترک باشند . 

هر تشبیه دارای چهار رکن یا پایه است : 

۱- مشبه : کلمه ای که آن را به کلمه ای دیگر تشبیه می کنیم . 

۲- مشبه به : کلمه ای که کلمه ی دیگر به آن تشبیه می شود . 

۳- ادات تشبیه : کلمات یا واژه هایی هستند که نشان دهنده ی پیوند شباهت می باشند و عبارتنداز : همچون، چون، مثل، مانند، به سان، شبیه، نظیر، همانند، به کردار و ... . 

۴- وجه شبه : صفت یا ویژگی مشترک بین مشبه و مشبه به می باشد . ( دلیل شباهت ) 

مثال : علی مانند شیر شجاع است . به ترتیب: مشبه (علی)؛ ادات تشبیه(مانند)؛ مشبه به(شیر)؛ وجه شبه(شجاع) اگر تشبیهی ادات تشبیه داشته باشد تشبیه را مرسل میگویند. 

کنایه

به جملات زیر توجه کنید 

تنها همان رتبه های بالا را وعده بگیر و مابقی را نقداً خط بکش 

با حال استیصال پرسیدم پس چه خاکی بر سرم بریزم؟ 

در جمله های بالا دو عبارت مشخص شده دارای دو معنی نزدیک و دور هستند اما معنی دور ان ها مورد نظر است . خط بکش در اصطلاح یعنی نادیده بگیر و چه خاکی به سرم بریزم یعنی چه کار باید بکنم در جمله های ذکر شده این معانی دور مورد نظر است و معانی نزدیک و واقعی مقصود نویسنده را نمی رساند و به این کار برد کنایه می گویند[۱] مثال هنوزم از دهانت بوی شیر می اید : بوی شیر کنایه از خردسال بودن هست 

تشخیص(جان بخشی) 

هر گاه صفات انسان را به غیر جاندار ربط بدیم از تشخیص استفاده کردیم مثال: من این کتاب را می خوانم 

این کتاب من را به خواندنش دعوت می کند نکته: اگر اشیا  یا موجودات غیر انسان  را با حرف ای مورد خطاب قرار دهیم مانند 

ای  ماه امشب چه غمگینی  نیز ارایه تشخیص دارد. 

 مفعول 

 

1ـ مفعول : کلمه ای است که کار بر  آن واقع می شود . 

مانند : کبوتر  پرواز را  دوست دارد. در این جمله پرواز مفعول است. 

  نشانه مفعول « را » است ،امّا همیشه همراه مفعول نمی آید؛ 

 یعنی گاهی مفعول بدونِ نشانه ی« را » می آید.گاهی هم «ی » به مفعول 

 می چسبد. مانند من کتابی خواندم . 

به طورِ کل،مفعول به شکل هایِ زیر می آید :بیشتر بدانیم 

 الف ) من  پرنده  را دیدم.  ( با نشانه ی « را » ) پرنده : مفعول

ب ) من  پرنده ای  دیدم.  ( با نشانه ی « ی » ) پرنده ای : مفعول 

پ ) من  پرنده ای   را دیدم.  (با نشانه ی « را » و « ی ») پرنده ای : مفعول 

ت ) من   پرنده   دیدم.  ( بدونِ هیچ  نشانه ای  )  پرنده : مفعول 

راه شناختِ مفعول : به اوّل فعل ، « چه چیز را ؟ »  یا « چه کس را ؟ » 

اضافه می کنیم ، اگر معنی بدهد آن فعل نیاز به مفعول دارد و مفعول در 

 جوابِ « چه چیز را ؟ »  یا « چه کس را ؟ » می آید؛ 

هم نامه ی نا نوشته خوانی  = چه چیز را خوانی ؟ 

 نامه ی نانوشته را  = نامه ی نا نوشته : مفعول 

 ما را به راهِ هُدی راهنمایی کن .  =چه کسی را راهنمایی کن ؟    

 ما را   = ما : مفعول

 مصراع /بیت /قافیه /ردیف 

ـ مصراع (مصرَع):در لغت به معنیِ  «یک لنگه ی در» و در اصطلاح به کوتاه ترین پاره ی 

  سخنِ موزون که نیمی از یک بیت است گفته می شود. 

 مانند : نابرده رنج،گنج میسّر نمی شود         مزد آن گرفت جان برادر  که کار کرد ( سعدی )    

 

           مصرع اول                                                                   مصری دوم 

 

2 ـ بیت :در لغت ، به معنی «خانه» است و در اصطلاح ،حدّاقل ِ شعر است که از دو مصرع تشکیل شده باشد 

 

مانند :  

 

 ای نام تو  بهترین سر آغاز   /  بی نامِ  تو  نامه  کی  کنم  باز بیت     

 

3ـ قافیه : به کلماتی می گویند که آهنگ و حرفِ آخرشان یکی باشد و در پایانِ هر مصرع قرار می گیرند 

 

  ای یاد تو مونس روانم    جز نام تونیست بر زبانم 

 

تمرین در کلاس : ارایه بیت چیست ؟ج) تلمیح به ایه 28 سوره رعد الا بذکر الله تطمئن القلوب  بیت چند جمله دارد؟ 3جمله  ای جمله اول که منادا یعنی خدا حذف شده  یادتو مونس روانم جمله دوم که فعل آن است حذف شده است جزنام تو نیست بر زبانم جمله سوم است . 

ـ ردیف : هر گاه ، یک یا چند کلمه یا عبارت و یا جمله عیناً ، در آخر همه ی اشعار، 

پس از قافیه تکرار شده باشد، آن را ردیفمی گویند : 

 

ای  عقلِ  مرا  کفایت  از  تو  /  جُستن  زِ  من و هدایت  از  تو     

 

 ردیف                                    

 

 آوردنِ ردیف درشعر،اختیاری است؛یعنی، بعضی ازشعرهادارایِ ردیف هستندو بعضی ها  بدون ردیف می باشند. 

در مورد ردیف باید توجّه داشت که :کلماتی می توان ردیف گرفت که علاوه بر اینکه عیناً مثل هم باشند،       باید دارایِ یک معنی نیز باشند . 

در غیر این صورت باید آن ها را  قافیه حساب کرد. 

 

به طورِ کلّی، ردیف باید به یک شکل و یک معنی باشد.         

تمرین  

آیا در بیت زیر بتافت قافیه است یا ردیف ؟

 

جوانی سر از رأی  مادر بتافت   /  دل دردمندش  به آذر  بتافت   

 

چون سر بتافت در مصراع اوّل به معنیِ سرپیچی کرد و بتافت در مصراعِ دوّم یعنی سوزاند پس دو کلمه ردیف نیستند . بلکه قافیه هستند .

 

 مثلا ده  جایی به معنی روستا و جایی به معنی بده باشد 

 

ـ کلمات هم خانواده : واژه هایِ هم ریشه که با هم ارتباطِ معنایی دارند را هم خانواده گویند .

 

در هم خانواده  لغات عربی سه حرفِ اصلی کلمه باید  به ترتیب در کلمات 

 

در کلماتِ دیگر تکرار شوند تا بتوانند با یکدیگر هم خانواده باشد      ظالِم : ظُلم ، مَظالِم ، مَظلوم ، ظُلُمات، ظُلمَت / مسائل : مسئله ، سؤال ، سائِل و../شاهد : شهید ،شُهدا ، مشهد و    /ظاهِر : تظاهُر، مُتَظاهر،مَظاهر، ظَواهِر، مَظهَر،ظُهورو../ مُتَعال : تَعالی ، مُتَعالی، عالی ، اعلا ،علیا و...  /   جماعت: جُمعه،جامِع ،اجتماع،جمیع،مجتمع،جوامع و... 

 

نکته* در فعل ها ، بن فعل ،چه بن  ماضی و چه بن مضارع می تواند به عنوان 

 

هم خانواده به کار رود.مانند:   روان : رفتار ، روش ، رفته ، رونده و

 

ـ دیدار : بینا ، بینش ، دیده ، دیده بان ، بیننده و ...  

 

کلماتِ مُخَفَّف : شاعِر گاه کلمه ها را به شکلِ کوتاه شده یا « مُخَفَّف » در

شعر می آورد، گاهی نیز به خاطِر وزنِ شعر مجبوراست که کلمه ها را مُخَفَّف کند.

 

 کلمات هم آوا  (مُتَشابه) :به کلماتی می گویند که به یک صورت تلفّظ و خوانده می شوند اما املا و معنای آ ن باهم فرق دارد .

 

مانند :

 

خار : تیغه هایِ همراهِ گُل    خوار : ذِلَّت : پَستی ذلیل / صَفَر : نامِ ماهِ دوّمِ قَمَری   سَفَر : از جایی به جایِ دیگر رفتن

 

  اساس : بنیاد ، پایه   اَثاث : لوازمِ خانه   /حَیات : زندگی   لمات      حَیاط : مُحَوَّطه ی گوشه یِ خانه  

 

 خاست : بلند شد   خواست:طَلَب کردن،خواستن/خان  : مرد بزرگ ، سرا    خوان : سُفره   

 

خرد : کوچکی      خورد : میل کردن/    خویش : خود ، فامیل      خیش : گاو آهن 

 

رازی : اهلِ ری                      راضی : خشنود      اَمَل : آرزو                                عَمَل : کار         

 

ثواب : پاداش ،اَجر            صَواب : صَحیح ، دُرُست     خویش :خود   خویش : فامیل 

 

صَبا : نامِ بادی که از شرق می وَزَد.     سَبا : نامِ سرزمینی در یَمَن در داستانِ حضرتسُلیمان (ع) 

 

پرتقال : یک نوع میوه   پرتغال :  نامِ کشوری در اروپا  اَرز  : واحدِ پولِ خارجی       اَرض : ز مین               عَرض : پهنا  

 ـ تَضاد ( طِباق ،مُتَّضاد ، مُخالف ) : 

 دو کلمه از نظر معنی،مُخالف همدیگر باشند.  

 

نادانی ≠ دانایی        استوار ≠ سُست        آزادی ≠ اِسارَت          فَقر ≠ ثِروَت 

 

خنده  ≠  گریه                      دانا ≠ نادان                   غَمناک ≠ خوشحال، شاد      

 

زِنده ≠  مُرده               خالص ≠ ناخالص                     جَهل ≠ عِلم ،دانش

 

نَشیب ≠ فَراز            نافرمانی≠ اطاعت                         لَیل   ≠  نَهار     

 

 کلماتِ زیر به همراهِ مُخَفَّفِ  آن آمده است :

 

گر =  اگر            ار  =  اگر      سَحرگَهان   =    سَحرگاهان

 

بُرون  =  بیرون             سِپَه  =  سِپاه                 زِ   = از

 

بِه    =  بهتر                 کِه   = کوچک تر       

 

ـ کلمات چند شکلی:

 

در زبان فارسی کلمه هایی وجود داردکه چند شکل شبیه 

 

به هم دارندو از آن ها در موقعیّت های مختلف استفاده می شود:

 

هوشیار:  هشیار             آینه : آیینه                    پرهیزکار : پرهیزگار  

 

اِفریقا : آفریقا         پیامبر :  پیغامبر             سپید : سفید    

  

 «معنای واژه با  تشدید و بدون تشدید» (جهت مطالعه بیشتر) در زبان فارسی،برخی

 

از واژه ها،شکل نوشتاری یکسانی دارند امّا درتلفّظ ومعنا با یکدیگر متفاوت اند.

 

(در واقع برخی از کلمه ها تنها با گرفتن تشدید معنی و تلفّظ شان تغییر می کند.)

 

آن چه باعث تشخیص تفاوت بین این کلمه هامی شود،کاربرد این واژه ها در جمله است.نشانه ی دیگری که در تشخیص درست آن ها به ما کمک می کند،وجود نشانه «تشدید» است.

 

مُقدّم : گرامی داشتن  ـ برتر بودن    مَقدَم : قدم گذاشتن/قوت :  وعده ی غذایی           قُوَّت :  نیرو ـ توان  

 

مُسلِم :  مُسلمان     مُسَلَّم : قطعاً ـ حتمی/ مَسکَن :  خانه ـ منزل             مُسَکِّن : آرام بخش 

 

 مُعین : کمک ـ یاری ـ فریاد رَس      /  مُعَیَّن : مشخّص ـ تعیین شده   مُبین : آشکار              مبیّن : بیان شده 

  

 کلمات هم نویسه : کلماتی که دارایِ  املایِ یکسانی هستند ولی از لحاظِ تلفّظ ومعنی هیچ ارتباطی با هم ندارندمانند :

 

حُسن : خوبی                              حَسَن : نیکو

 

قَمَری : منظور ماهِ قمری               قُمری : نوعی پرنده 

 

شُکر: سپاس گذاری ، تشکّر          شِکَر : شکرِ خوراکی 

 

کِرم :  نوعی حیوان                    کَرَم : بخشش ، بزرگواری

 

 واج آرایی (نغمه ی حروف): هر گاه یک حرف چندین بار برای تاًکید تکرار شود.به زودی خواهید خواند 

 

مثال :

 

 جان  بی جمال جانان میل جهان ندارد /هر کس که این ندارد حَقّا که آن ندارد 

 

(واج آرایی با تکرار صامت « ج»  )

 

 رشته تسبیح اگر بگسست معذورم بدار / دستم اندر ساعد ساقی سیمین ساق بود

 

 (واج آرایی با تکرار صامت « س» )

  

ـ تکرار : هر گاه یک یا چند کلمه بیش از دو بار در شعر یا نثر بیاید به طوری که برزیبایی سخن یا شعر بیفزاید.مثال:

 

  از دَر  دَر آمدی و من اَز خود به دَر شُدم  / گویی کَزین جَهان به جَهان دِگر شدم 

 

( تکرار واژه ی « در» و « جهان» )

  

 تَضاد ( طِباق ،  مُتَّضاد ، مُخالف ) : دو کلمه از نظر معنی، مُخالف همدیگر باشند

 

مثال :

 

 ـ شاه وگدا به دیده دریادلان یکیست / پوشیده است پست وبلند زمین درآب

 

ضَربُ المَثَل ( تَمثیل ) : جهت مطالعه 

 

 سُخَنی که در میان عُموم مردم معروف شده و در بَردارنده ی

 

  نکته یا لطیفه یا پندی باشد .   

 

(درباره ی نیکی کردن)تو نیکی می کُن و دَر دِجله اَنداز /  که ایزَد دَربیابانَت دَهَد باز 

 

 (درباره ی دوستی): دوست آن باشد که گیرَد دست دوست / دَر پریشان حالی ودَرماندِگی  (سعدی )  

 

(درباره ی امیدواری) : دَر نااُمیدی بَسی  اُمید است / پایانِ شَبِ سیه سِپید است (نظامی گنجَوی )  

 

(درباره ی نداشتنِ غرور):آینه چون نقشِ تو بنمود راست  /خودشِکن آینه شِکستن خَطاست (نظامی گنجَوی)

 

 (درباره ی کار بیهوده کردن):(زیره به کرمان می برد چُغُندَر به هَرات) (آب در هاوَن کوبیدَن) 

 

(درباره ی صبر و بردباری داشتن):  گر صبر کُنی زِ غوره حَلوا سازی  یا  « صبر و ظَفَر هر دو دوستانِ قدیم اند  /  بر اثرِ صبر  نوبتِ ظَفَر  آیَد»

 

تخلّص : به اسم شاعر ، تخلّص می گویند که معمولاً در بیت آخر یا یک بیتمانده به آخر می آید.

 

مثال :

 

سعدی اگر عاشقی کنی و جوانی/ عشق محمد بس است و آل محمد (سعدی: تخلّص)

  

قالب هایِ شعری : 

 

قالب:شکلی است که قافیه به شعرمی دهد و بر اساسِ این نامگذاری،شعردارایِ

 

قالب هایِ گوناگون می شود.مانند :  

 

1 ـ مثنوی(دوگانی):شعری است که هر بیتِ آن،دو مصراعِ هم قافیه دارد.به عبارت دیگر،هر بیت قافیه ای جداگانه دارد و مصراع های آن، دو به دو هم قافیه اند.تعداد بیت های قالب مثنوی را ،حداقل دو بیت دانسته اند و حداکثری برای آن قایل نشده اند و به جهتِ این که تنها قالب شعری است که مصراع هایش دو به دو هم قافیه اند«دوگانه» هم نامیده می شودخاص زبان فارسی است واز قدیمی ترین قالب های شعری است. *مناسب ترین قالب برای بیان داستان ها و مطالب طولانی است . مطالب زیر در مورد مثنوی جهت مطالعه بیشتر است 

 

 از نظر موضوع به 4 دسته تقسیم می شوند : 1 ـ حماسی و تاریخی ؛مانند :شاهنامه ی فردوسی ، اسکندر نامه ی نظامی گنجه ای 2 ـ اخلاقی و تعلیمی ؛ مانند : بوستان سعدی 3 ـ عاشقانه و بزمی ؛ مانند : خسرو و شیرین ،لیلی و مجنون نظامی4 ـ عارفانه ؛ مانند : حدیقه ی سنایی ،مثنوی معنوی مولوی ،منطق الطیر عطار نیشابوری 

 

مثنوی فردوسی

 

به نام خداوند جان و خرد

 

کزین برتر اندیشه بر نگذرد

 

خداوند نام و خداوند جای

 

خداوند روزی ده رهنمای

 

خداوند کیوان و گردان سپهر

 

فروزنده ماه و ناهید و مهر

 

ز نام و نشان و گمان برتر است

 

نگارنده بر شده پیکر است

 

به بینندگان آفریننده را

 

نبینی مرنجان دو بیننده را

 

شکل قالب  مثنوی : 

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــ *                            ـــــــــــــــــــــــــــــــ * 
ــــــــــــــــــــــــــــــــ ×                        ـــــــــــــــــــــــــــــــــ × 
ــــــــــــــــــــــــــــــــ +                      ــــــــــــــــــــــــــــــــ   + 
ــــــــــــــــــــــــــــــــ   ÷                     ـــــــــــــــــــــــــــــــــ  ÷ 

 

 دو بیتی :  جهت مطالعه

 

شعری است که از دو بیت تشکیل شده که گاه مصراع سوّم آن قافیه ندارد. *درون مایه و موضوع دوبیتی:عاشقانه وعارفانه     

 

*رایج ترین قالب در میان روستاییان است. دو بیتی را در فارسی،ترانه می گویند.

 

نمونه هایی از شعرهای « باباطاهر» که در قالب دوبیتی سروده شده است :

 

یکی درد  و یکی  درمان  پسندد /  یکی   وصل  و  هجران  پسندد

 

من از درمان و درد و وصل و هجران /  پسندم  آنچه  را  جانان پسندد

 

شکل قالب  دوبیتی  :

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــ  *                         ــــــــــــــــــــــــــــــــ *

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــ                              ــــــــــــــــــــــــــــــــ *

 

چهار پاره

 

  1. شعری است شامل چند دوبیتی با قافیه های مختلف که از نظر معنی باهم ارتباط دارند چهارپاره معمولاً مصراع‌های زوج هم قافیه‌اند؛ به عبارتی دیگر چهارپاره، دوبیتی‌هایی است با قافیه‌های متفاوت که از نظر معنی با هم ارتباط دارند و فقط مصراع‌های زوج هم قافیه است، وزنش آزاد است و پس از مشروطیت در ایران رواج یافته  درون مایه‌ی چهارپاره بیشتراجتماعی است. این نوع شعر در روزگار معاصر پدید آمده ست .

نمونه ای از قالب شعری چهار پاره

 

 صبح یک روز نوبهاری بود                        روزی از روز های اول سال

 

 بچه ها در کلاس جنگل سبز                   جمع بودند دور هم خوشحال

 

  بچه ها گرم گفت و گو بودند                   باز هم در کلاس غوغا بو

 

 هر یکی برگ کوچکی در دست               باز انگار زنگ انشا بود

 

 تا معلّم ز گرد راه رسید                           گفت با چهره ای پر از خند

 

 باز موضوع تازه ای داریم                         "آرزوی شما در آینده" 


'''شعر نیمایی'' سبکی از شعر معاصر فارسی است که نخستین نمونه شعر نو در ادبیات فارسی بوده و برآمده از نظریه ادبی [[نیما یوشیج]] شاعر معاصر ایرانی است. * منظومه‌ای بلند و موزون که در آن مشکل قافیه پس از هر چهار مصراع با یک مصراع آزاد حل شده است.* توجه شاعر به واقعیت‌های ملموس و در عین حال نگرشی عاطفی و شاعرانهٔ او به اشیا.
* فرق نگاه شاعر با شاعران گذشته و تازگی و دور بودن آن از تقلید.


مُتَمّم : واژه ای که بعد از حرفِ اضافه می آید . 

 

مانند : 

 

  او  به  مدرسه  رفت . مدرسه : متمّم 

  

برخی از حروفِ اضافه : از ـ به ـ با ـ بر ـ در ـ اندر ـ برای ـ از برایِ ـ از بهرِ ...

 

کبوتر      پرواز          را                    در             آسمان        دوست  دارد .

 

نهاد      مفعول     حرفِ نشانه     حرفِ اضافه     متمّم         فعل غیراسناد

 

 مسند

 

به صفت یا حالتی می گویند که به کمک فعل های اسنادی به نهاد نسبت داده می شوند.

 فعل هایِ اسنادی (ربطی ) عبارتند از :« است ـ بود  ـ بُوَد ـ شد ـ گشت ـ شَوَد ـ باشد ـ باد ـ هست ـ نیست »

* روشِ پیدا کردنِ مُسند:به اوّل فعلِ اسنادی،کلمه هایِ « چگونه؟ » یا « چی ؟ » اضافه می کنیم و مُسند را به دست می آوریم؛            

مانند : انقلابِ دینی و فرهنگی در آثارِ نویسندگانِ پس از انقلابِ اسلامی نیز 

جلوه گر شد.  چگونه شد  = جلوه گر  =  مُسند                   

مثال :  هم نشینِ نیک ،   بهتر از تنهایی    است .       

               نهاد                   مسند            فعلِ اسنادی (ربطی)

« انواع حروف در زبان فارسی»

حروف خودشان معنای مستقلی ندارند  بلکه وظیفه ی آن ها نشان دادن اجزای دیگر است وکار آنها پیوستن جمله ها و کلمه ها به یکدیگر

1 ـ حروف اضافه : مانند : از ـ به ـ با ـ بر ـ در ـ برای ـ از برای ـ بهر ـ از بهرِ ـ بدونِ 

اندر ـ جز ـ مگر ـ مثل ـ بی ـ سویِ ـ ـ به منظورِ ـ از پیِ ـ به وسیله یِ ـ 

به سانِ ـ ـ مانندِ ـ همانندِ ـ همچو ـ همچون و ... 

 و به واژه ی  بعد از حرف اضافه « متمّم » می گویند.

2 ـ حرف نشانه : مانند « را » نشانه ی مفعول

3 ـ حرف ربط ( پیوند ) : مانند :  و ـ که ـ تا ـ ولی ـ چون ـ امّا ـ نیز ـ اگر ـ اگرچه ـ بلکه ـ پس و ...

6 ـ پسوندِ  « ـَ ک »و انواع آن :یکی از پسوند های معروفی که به اسم می چسبد و واژه ی غیرساده می سازد،پسوندِ« ـَ ک»است که مفهوم هایِ مختلفی را درکلمه به وجود می آورد. 

انواعِ  ـَ ک در زبان فارسی :                                                                                                                                             

1 ـ  نشانه ی تصغیر : مفهومِ کوچکی و خُردی را می رساند . 

مانند : بامَک ( بام +  ـَ ک ) به معنیِ (بامِ کوچک ) 

 2 ـ نشانه ی ترحّم و دلسوزی: . مانند: طفلَک (طفل+ ـَ ک) به معنیِ(طفلِ ترحُّم انگیز)  

 3 ـ نشانه ی شباهت :مفهومِ شباهت به چیزی را ،نشان می دهد.مانند: پشمَک (پشم+ ـَ ک)به معنیِ (نوعی به شکلِ الیاف پشم ) 

4ـ نشانه ی حالت : مفهومِ حالت وچگونگی را، بیان می کند.مانند: نرمَک(نرم + ـَ ک)به معنیِ(به صورتِ نرم)    

 5 ـ نشانه ی تحقیر و توهین : مفهومِ توهین را با خود دارد.مانند:مردَک (مرد+ ـَ ک)به معنیِ(مردپَست وفرومایه)

* مثال هایی برایِ  پسوندِ تصغیر ( کوچکی):

شاخَک (شاخ  + ـَ ک )    =   شاخه ی کوچک/ اتاقَک ( اتاق + ـَ ک ) =    اتاقِ کوچک/بامَک  ( بام  +  ـَ ک )   =   بامِ کوچک  / داستانَک ( داستان + ـَ ک )     =  داستانِ کوچک/شهرَک ( شهر+ ـَ ک )       =      شهرِ کوچک      /  مُرغَک ( مرغ + ـَ ک )       =  مرغِ کوچک   / کمانَک  (کمان + ـَ ک )   =   کمانِ کوچک/زاغَک ( زاغ + ـَ ک )        =   زاغِ کوچک  /     پیامَک ( پیام + ـَ ک )    =   پیامِ کوچک 

ما،علی مطهری و دیگر هیچ

ما،علی مطهری و دیگر هیچ

چند روزی است که از در افشانیهای مجدد علی مطهری در مجلس در یکشنبه 20 دی ماه میگذرد. شاید برای خیلی ها این صحبتهای آقای مطهری تعجب آور بوده اما برای کسانی که پیگیر اتفاقات و جریانهای سیاسی کشور هستند قطعا نطق علی مطهری در برابر اظهار نظرهای قبلی ایشان کاملا معمولی بوده است.

تقریبا جایگاهی از ارکان نظام نمانده که از گزند نیشهای گفتاری و مواضع نماینده ای که خود را اصولگرا می داند، مصون مانده باشد.ایشان به خود اجازه میدهد درباره همه شخصیت ها و جایگاهها رسمی کشور نظر دهد و به هر که می خواهد ناسزا گفته و به علت داشتن آزادی بیان به عنوان نماینده خود را مصون از هر گونه پیگیری بداند.

سپاه پاسداران،بسیج،مجلس خبرگان،شورای نگهبان،صداوسیما،نمازجمعه،دولت،قوه قضاییه،... محمود احمدی نژاد، آیت ا... جنتی ،آیت ا.. مصباح، کوچک زاده ، حسینیان، سعید جلیلی، و حتی مقام معظم رهبری جایگاهها و شخصیتهایی هستند که آقای علی مطهری بعنوان دانای کل درباره تک تک آنها دارای رساله عملیه می باشند.

**************************************************

علی مطهری در صحبتهای یکشنبه خود تلویحا 9 دی امسال را روز شیطان نامیدند و دو طرف فتنه را متهم به اقدامات تفرقه افکنانه کردند «... صدا و سیما در ایام 9 دی بر طبل تفرقه کوبید در حالی که 9 دی مردم فارغ از اقدامات تفرقه‌افکنانه دو طرف فتنه برای وحدت به خیابان آمدند و اگر این حرکت مردم به گونه‌ای دیگر تفسیر شود این روز یوم‌الله نیست بلکه یوم‌الشیطان است.»

-    اینکه علی خان مطهری  در برابر یوم ا... خواندن 9دی از سوی مقام معظم رهبری لفظ یوم اشیطان را بکار برده اند برای ایشان امری طبیعی است زیرا وی  قبلا نیز رهبری را بی عدالت دانسته که درموضوع حصر دچار اشتباه شده است.«... رهبری از نظر خودشان می‌گویند که در مورد حصر موسوی و کروبی، عدالت را رعایت کرده و به آنها لطف می‌کنند ولی از نظر من این مخالف عدالت است و نظر ایشان را قبول ندارم. رهبر معصوم که نیست؛ من در این مورد نظر ایشان را قبول ندارم». «... رهبری از نظر خودشان می گویند براساس عدالت حرف می زنند و بلکه به آنها لطف می کنند، اما من این نظر را در اینجا قبول ندارم و نظر متفاوتی دارم.» البته ایشان درباره ماجرای استیضاح وزیر کار دولت دهم نیز اینچنین رظهار نظر کرده اند «...رهبری هم در آن خصوص گفتند استیضاح غلط بود؛ به نظر من استیضاح درست بود چون وزیر کار قانون‌گریزی وقانون ستیزی می‌کرد. هر کسی باید نظر خودش را به راحتی بیان کند، ما نباید از ولایت فقیه چهره‌ای بسازیم که مخالف آزادی و دموکراسی باشد، در جایی که حکم حکومتی نباشد، باید اظهارنظرها صورت گیرد. پیغمبر هم که معصوم بودند اینجور نبود. ما ساکت نمی شویم حرف خودمان را می زنیم» مطهری در ادامه صحبهایش پیرامون ولایت فقیه گفت«... اگر شهید مطهری زنده بود حوادث به شکل دیگری اداره می‌شد» به نظر میرسد که طرز تلقی مطهری کوچک از ولایت و ولایت پذیری تا حدودی مشخص شده و نباید از  گفته هایش در یکشنه کذایی تعجب نمود.

-   اما در مورد 2 طرف خواندن فتنه؛اولا خدا را شکر که بالاخره آقای مطهری از اعتراض مدنی در سال 88 به فتنه رسیدند دوما به نظر می رسد تیر ایشان در مبرا دانستن سران فتنه از اتفاقات آن سال به سنگ خورده و سعی در قرار دادن شریک جرم در کنار آنان را دارد.بطور حتم این تیر ایشان نیز به سنگ خواهد خورد و احتمالا سراغ تیرهای بعدی خواهد رفت.  

آقای مطهری جایی نبوده که صحبت کرده باشند و به دولت قبل حمله نکرده باشند قصد دفاع از دولتهای نهم و دهم را داریم اما اینکه در هر زمینه ای به دولتی حمله شود که بنا به گفته بسیاری تاکنون هیچ دولتی در کشور به اندازه آن خدمت نکرده کمی به دور از انصاف است «... دولت در مسئله 4.1 میلیارد به جای مجادله و ایجاد تنش در کشور باید صداقت به خرج می‌داد و با اعتراف به اشتباه بانک مرکزی این موضوع را حل می‌کرد و ما انتظار نداریم که اقدامات دولت قبل در این دولت نیز تکرار شود.» نکته قابل تامل در این گفته ها وجود عدم صداقت در دولت قبلی است که عینا تبلیق منفی مهندس موسوی در سال 88 بوده است.

آقای مطهری در قسمتی از نطق شان کارت زرد وزارت کشور درباره پوشش خانمهارا یادآور شد «... همچنین سال گذشته وزیر کشور به خاطر جدی نگرفتن مسئله عفاف و حجاب از مجلس کارت زرد گرفت و به او هشدار داده شد که از رسمیت گرفتن پوششی به نام ساپورت در خیابان جلوگیری  کند اما وی این امر را به شوخی گرفته و امروز شاهد رواج آن هستیم، طبیعی است که مجلس همچنان این موضوع را دنبال خواهد کرد» صرفا جهت یادآوری به ایشان مطلبی که در جواب آیت ا... مصباح و ائمه جمعه درباره وضعیت فرهنگ نوشتند بازنویسی میکنیم  «...  چرا آقای مصباح در زمان دولت قبلی که انحرافات فرهنگی بیشتر از امروز بود ... و یا رئیس جمهور وقت مسئله نظارت بر پوشش اسلامی را به سخره می‌گرفت، در آن زمان جناب آقای مصباح این مقدار عکس‌العمل نشان نمی‌دادند و فقط به اشاراتی اکتفا می‌کردند.»« این مسئله درباره برخی ائمه جمعه نیز صدق می‌کند. برخی در زمان دولت قبل که وضع فرهنگ بدتر از امروز بود ساکت بودند ولی اکنون اعلام خطر می‌کنند».

 شاید فقط علی مطهری میداند در چه زمانی باید به مسائل فرهنگی رسیدگی شود و شاید کس دیگری صلاحیت این رسیدگی را ندارد و حتی اگر گفته هایسش بجا بود و دارای صلاحت شاید از سر دلسوزی نبوده و احتمالا از سر حب و بغض است.«... این شائبه ایجاد می‌شود که حب و بغض‌ها در اینگونه قضاوت‌ها دخالت دارد. »

مطمئنا مهمترین قسمت صحبت آقای همیشه مخالف مجلس انتهای نطقشان است که با زیرکی آنرا انتهای کارشان قرار دادند تا باقی مطالبشان جا نمانند.جایی که علی مطهری گفت:« اینجانب حصر خانگی آقایان موسوی، کروبی و خانم رهنورد را پس از پایان آشوب‌های خیابانی بدون حکم قضائی همچنان خلاف اصول متعدد قانون اساسی و ادامه آن را به زیان انقلاب اسلامی می‌دانم و معتقدم در این زمینه شورای عالی امنیت ملی به ریاست رئیس جمهور و قوه قضائیه کوتاهی کرده‌اند. همه می‌دانند که من هیچ تعلق خاطری به آقایان کروبی و موسوی ندارم و در انتخابات سال 88 نیز به آقای رضایی رای دادم. هدف اینجانب دفاع از یک موضوع بزرگ‌تر در نظام اسلامی است

دانای کل ما همین که خودش چیزی را خلاف بداند دیگر به حرف کسی یا جایی گوش نمی دهد چه رئیس شورای عالی امنیت ملی ،چه قوه قضاییه و چه شخص مقام معظم رهبری. لابد در رسم اصولگرایی ایشان خلاف حرف رهبری حرف زدن عین اصولگراییست البته اگر ایشان قائل به ولایت باشند.زیان انقلاب را فقط ایشان میفهمند و چند نفر از آقایان معلوم الحال وحتما مابقی دوستان یا متوجه نیستند و یا دوستدار نظام.

در تعلق خاطر ایشان که کسی نمی تواند چیزی بگوید که امری است شخصی؛ نمیدانیم دم خروس را باور کنیم یا قسمش را  در هر صورت قضاوت را واگذار میکنیم با خوانندگان.

اینکه علی آقای نوشته ما از همه بیشتر میفهمند نیازی به اثبات ندارد ایشان یک تنه در سال 92 در سمت شورای نگهبان یکی را رد صلاحیت و دیگری را تایید میکند و تاکید میکند درغیر صورت مملکت به خطر خواهد افتاد « مطهری در خصوص تایید صلاحیت هاشمی رفسنجانی گفت: قطعاً ایشان باید تایید صلاحیت شود و اگر صلاحیت هاشمی تایید نشود اصل انقلاب زیر سوال می رودمطهری افزود: شورای نگهبان باید مشایی را با قاطعیت رد صلاحیت کند و هاشمی را تایید

آقای همیشه مدعی نه تنها درباره شورای نگهبان که درخصوص مجلس خبرگان هم صاحب نظر می باشند و درباره چگونگی فعایتها و تصمیم گیریها و باید و نباید ها رابه آنها یاد میدهد. «... به طور کلی مجلس خبرگان رهبری با رویه‌ای که از سال‌ها قبل در پیش گرفته است خاصیتی غیر از تعیین رهبر بعدی ندارد. وارد هر مساله‌ای می‌شود غیر از مسائلی که باید وارد شود. با توجه به اینکه ان شاءالله مقام معظم رهبری تا سال‌های طولانی در قید حیات خواهند بود، با روند فعلی این مجلس، تاثیرگذاری آن بر فضای اجتماعی و سیاسی کشور متصور نیست. مثلا مجلس خبرگان رهبری وظیفه دارد بر عملکرد مقام رهبری و بر دستگاه‌ها و نهاد‌ها و سازمان‌های زیر مجموعه نهاد رهبری نظارت داشته باشد و رسیدگی کند امام ما هیچ اثری از این کار‌ها نمی‌بینیم. این در حالیست که خود رهبر انقلاب چند سال پیش فرمودند مجلس شورای اسلامی (چه رسد به مجلس خبرگان رهبری) می‌تواند حتی از دفتر من تحقیق و تفحص کند. فعلا روال کار مجلس خبرگان این است که سالی دو بار دور هم جمع می‌شوند و ناهار و شامی می‌خورند و چند تهاجم به فتنه گران می‌کنند و چند تذکر فرهنگی به دولت یازدهم می‌دهند و تمام؛ این در حالیست که به وضعیت فرهنگی دولت‌های نهم و دهم که در برخی حوزه‌ها بد‌تر بود توجه چندانی نداشتند و این نشانه آن است که گرایش سیاسی در کار آن‌ها دخالت دارد. به هر حال مجلس خبرگان باید به جایگاه اصلی خود برگردد». حتما متوجه شده اید که علی آقای نوشته ما در یک گفتار کوتاه اول به خبرگان یادآوری می نمایند که تحقیق و نظارت بر رهبری در حال حاضر مهمترین وظیفه آنهاست با آوردن فرمایشی از آقا متذکر می شود که باید از ایشان هم تحقیق و تفحص بعمل آید دوم مجلس خبرگان را در حد یک دورهمی نشان داده با تمسخر ازلفظ تهاجم استفاده میکنند و در آخر برای دفاع از دولت یازدهم باز به دولت نهم و دهم حمله میکند.

درباره امانتداری در گفتار آقای دکتر مطهری که کسی شک ندارد ایشان در نامه ای و در حمایت از فتنه گرانی که هیچ تعلق خاطری به آنها ندارد آیت الله جنتی را مخاطب قرار می دهد و می نویسد: درباره رفتار برخی اعضای شورای نگهبان در انتخابات سال ۸۸ که از کاندیدای خاص حمایت کردند و برخی انتقاد کرده‌اند، فرموده‌اید «این یک مغالطه است، ‌مهم این است که این طرفداری خود را در رأی خویش اثر ندهند.» اما از یک نکته غفلت ورزیده‌اید و آن این که این گونه اعلام حمایت‌ها اعتماد مردم و کاندیداها به قاضی و داور را به شدت کاهش می‌دهد و حتی صلاحیت او را زیر سؤال می برد اگرچه او تمایل قلبی‌اش را در رأی خود دخالت ندهد، اتفاقی که در سال ۸۸ افتاد.

فقط برای ثبت در تاریخ قسمتی از مصاحبه آیت الله جنتی در برنامه شناسنامه که از شبکه سوم سیما پخش شد و مورد اشاره آقای مطهری نماینده است  را در زیر می آوریم تا به صداقت در کلام آقای خاص مجلس را بیشتر درک نماییم

شناسنامه: این درست است که برخی می گویند بعضی از اعضاء شورا داوری را در سال 88 رعایت نکردند؟

جنتی: این امر مغالطه ای است که اکنون فرصت شرح آن نیست؛ گاهی مسئله گرایش مطرح است به این معنا که هر فردی می تواند گرایش خاصی داشته باشد حتی قاضی عادل که می توان پشتش نماز خواند نیز ممکن است با مراجعه دو نفر نسبت به یکی علاقه داشته باشد و نسبت به دیگری علاقه نداشته باشد منتها این محبت و علاقه نباید در حکم او بی عدالتی ایجاد کند.

شورای نگهبان نیز ممکن است برخی اعضاء(آن که مدعی هستند می گویند برخی از اعضا) به یک فرد علاقه داشته باشند ولیکن در رای آن ها اثرگذار نیست؛ ما از اعضاء داوری بی طرفانه می خواهیم به این معنا که به دلیل علاقه به فرد خاص او را تائید نمی کنم و یا به دلیل این که فلانی را دوست ندارم ردش نمی کنم.این دو تا با هم خلط می شوند من اسم این دو را می گذارم مغالطه.

در مورد برخورد فیزیکی آقای مطهری با نمایندگان مخالف که از ایشان شکایت هم شده برای بسیاری ماجرای توهین وی به آقای کوچک زاده نماینده مجلس را زنده کرد جایی که ضمن حمله به آقای حسینیان به کوچک زاده هم حمله می کند «... در بعد هم جناب آقای حسینیان فرمودند که برای اینکه مشکل اصولگرایان حل بشود، اصولگرایان هیچ مشکلی غیر از افرادی مثل جنابعالی و دوستانتان که برنامه دیروز را ارائه کردید ندارند هیچ مشکلی غیر از امثال شما ندارند مثل آقای کوچک‌اف که ریشه روسی دارد قبلاً اسمشان کوچک‌اف بوده، بعداً تبدیل به کوچک زاده کردند و باید این را روشن کنند (اعتراض کوچک‌زاده) مطهری: "خفه شو بتمرگ، بتمرگ پوف... » البته مطهری پیش از این هم، در مناظره ای با کوچک زاده، به وی گفته بود که شما "کوچک زاده ها" با شخصیت های "بزرگ زاده" در نیفتید!

خلاصه اینکه برای ما افاضات آقای خاص مجلس،زمانیکه حجت السلام  ابوترابی در نبود دکتر علی لاریجانی  (داماد خاندان مطهری) ریاست مجلس را به عهده دارد (بسیار جالب است که هم یکشنبه و هم زمان توهین علی مطهری به مهدی کوچک زاده ریاست جلسه را حجت السلام  ابوترابی بر عهده داشتند) عادی شده و نمیدانیم یک نماینده تا چه اندازه می تواند آزاد باشد؟

وآخر چند سوال...

1- اگر مطهری نماینده مردم یک شهرستان بود تا این اندازه با او مماشات می شد؟

2- اگر علی فرزند شهید مطری نبود الان در کجای این مملکت بود؟

3- اگر رابطه و نسب فامیلی علی مطهری تا این اندازه نبود باز او تا این اندازه بی پروا بود؟

4- و راستی چرا شجاع علی مطهری هیچ نطقی درباره آقازاده معروف، استات‌اویل،کرسنت و ... نگفته است ؟

پایگاه فرهنگی ملاحظه

مهندس آباد

 

بدمینتون بازان تیم ملی و منتخب رقابت های بین المللی دهه فجر 93معرفی شدند :

از سوی کمیته تیم های ملی بدمینتون ، ملی پوشان و بازیکنان منتخب در قسمت پسران و دختران بیست و پنجمین دوره مسابقات بین المللی بدمینتون دهه مبارک فجر معرفی شدند.

به گزارش مدیر وبلاگ ملی پوشان بدمینتون در قسمت آقایان متشکل از : سروش اسکندری (زنجان) ، حسن متقی (گیلان) ، فرزین خانجانی (تهران) ، محمدرضا خانجانی (تهران) ، سالار بیات (زنجان) ، سپهر ایوانی (تهران) ، محمدرضا خردمندی (گیلان) ، ارسلان زرگان (تهران) ، حمید حیدری شفق (کرمانشاه)، مهران شهبازی (کردستان) ، محسن صادقیان (قم) ، صدرالدین صادقی (کرمانشاه) می باشند.

بازیکنان منتخب پسران متشکل از : امیر جباری (همدان) ، مهدی انصاری (زنجان) ، علیرضا فغفوری (زنجان) ، عرفان جوینده (گیلان) ، محمد علوی (خراسان رضوی) ، محمدامین محمدجانی (فارس) ، عرفان شاه حسینی (تهران) ، سعید پورابراهیم (قزوین) ، عرفان نوری (قزوین) ، محمدباقر ترابی (قم) و پارسا مظفری (کردستان) می باشند.

ملی پوشان در قسمت بانوان متشکل از: نگین امیری پور (تهران) ، صحابه فرد ( تهران) ، ثریا آقایی (تهران) ، سارا دلاوری (تهران) ، مولود اسماعیلی(تهران) ، پگاه کامرانی (سمنان) ، الناز فیض منش (سمنان) ، زهرا کهریزی (البرز) و ثمین عابد خجسته (تهران) می باشند.

بازیکنان منتخب دختران متشکل از : یگانه کرمانی( اصفهان) ، سارا کیوان (فارس) ، یاسمین شبیهی( سمنان) ، فاطمه سروقدی (سمنان) ، یسری بیگی (اصفهان) ، هاله همدانچی( تهران) ، صفورا زمانلو ( سمنان) و کیانا هاشمی (البرز) می باشند.

بیست و پنجمین دوره مسابقات بین المللی بدمینتون دهه فجر در روزهای 23 تا 26 بهمن ماه سال جاری و با جوایز 15 هزار دلاری در تهران ، خیابان حجاب ، سالن اختصاصی فدراسیون بدمینتون برگزار می شود.

بهشت و جهنم

اعـوذ بـالله مـن الـشـیـطـان الـرجـیـم

 

 

پیامبر اکرم (ص) فرمودند:

اخـــلاقـــتـــان را نـــیــکــو کــنــیـد

و با همسایگان خود مهربان باشید 

و زنــانــتــان را گـــرامــی بــداریــد 

تا وارد بهشت شوید.

وَإِذَا حُیِّیْتُم بِتَحِیَّةٍ فَحَیُّواْ بِأَحْسَنَ مِنْهَا أَوْ رُدُّوهَا

هرگاه به شما تحیت گفته شد پاسخ آن را به طور بهتر 

از آن یا همان گونه بدهید. 

سوره نساء آیه  86

 

قال انا خیر منه خلقتنی من نار و خلقته من طین (اعراف12)

 

شیطان گفت:من بهترینم، من از آتشم و او از گِل 

 

⇩ 

 

من آریایی ام پس برترم!

 

من ترکم تو لری!

 

من فارسم تو عربی!

 

⇩ 

 

پیرو کدامی؟! 

 

پیرو خدا یا شیطان؟ 

 

 

 

بـیـایــیـد نـژاد پـرسـت نـبـاشـیـم!

 

 

ای کسانی که ایمان آورده اید نباید قومى قوم دیگر را مسخره کند

 

 شاید مسخره شده ها از مسخره کنندگان بهتر باشند

 

 زنانى زنان دیگر را (مسخره نکنند) شاید آنها از اینها بهتر باشند

 

 و از یکدیگر عیب مگیرید و به همدیگر لقبهاى زشت مدهید 

 

چه ناپسندیده است نام زشت پس از ایمان

 

 و کسانى که از این گناهان توبه نکنند آنان ستمکارند.

 

آیه 11 سوره حجرات

 

ای انـــســـان 

از تـــــــــاریـــــــــــکـــــــی شــــــــب مـــــــــی ترســــــــی 

امــــا از تــاریــــکــــی شـــب اول قـــبـــر نــمــی تــرســـی؟

 

برای امتحانات دنـیـوی سـاعت هـا و روزهـا بـیـدار می مـانـی

 امــــا بــــرای امـــتـــحـــانـــات الـــهـــی کـاری نـمـی کـنـی؟



 

 

 

 

 

قطعا بهشت و جهنم خارج از درک انسان است

 

این تصاویر فقط نشان دهنده ی حالت ذهنی این مکان هاست dardnews.ir

 

 

آیات قرآن کریم تأکید و اصرار دارند بر اینکه شرط ورود به بهشت دو چیز است: یکی ایمان و دیگری عمل صالح؛ مانند آیه 82 سوره بقره که اهل ایمان و عمل صالح را اهل بهشت و جاویدان در آن معرفی می کند:

الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِکَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ هُمْ فیها خالِدُونَ
آیات الهی این واقعیت را هم بیان می دارند که نه ایمان بی عمل برای انسان مفید خواهد بود و نه عملِ بی نیت الهی.

بی فایده بودن ایمانِ بی عمل را در آیه 158 سوره انعام آمده است:

یَوْمَ یَأْتی‏ بَعْضُ آیاتِ رَبِّکَ لا یَنْفَعُ نَفْساً إیمانُها لَمْ تَکُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ کَسَبَتْ فی‏ إیمانِها خَیْراً
روزى که برخى از نشانه‏هاى پروردگارت به ظهور آید، ایمان آوردن کسى که پیش از این ایمان نیاورده یا در حال ایمانش عمل شایسته‏اى انجام نداده سودى نخواهد داشت.

و اینکه عمل بی نیت الهی در آخرت بهره ای از پاداش الهی نخواهد داشت حقیقتی است که آیات 15 و 16 سوره هود علیه السلام از آن پرده بر می دارد:

مَنْ کانَ یُریدُ الْحَیاةَ الدُّنْیا وَ زینَتَها نُوَفِّ إِلَیْهِمْ أَعْمالَهُمْ فیها وَ هُمْ فیها لا یُبْخَسُونَ
کسانى که زندگى دنیا و زیور و زینتش را بخواهند، ثمره تلاششان را به طور کامل در [همین‏] دنیا به آنان مى‏دهیم و در آن چیزى از آنان کاسته نخواهد شد.

أُوْلَئکَ الَّذِینَ لَیْسَ لهَُمْ فىِ الاَْخِرَةِ إِلَّا النَّارُ  وَ حَبِطَ مَا صَنَعُواْ فِیهَا وَ بَاطِلٌ مَّا کَانُواْ یَعْمَلُون
اینان کسانى هستند که در آخرت، سهمى جز آتش براى آنان نیست و آنچه [در دنیا از کار خیر] کرده اند، در آخرت تباه و بى اثر مى شود و آنچه همواره [برای غیر خدا‏] انجام مى دادند، باطل است.

 کدام ایمان؟ کدام عمل؟
حال که ضرورت داشتن ایمان و عمل صالح برای جلب رضای خداوندی و ورود به بهشت اثبات شد این سوال مطرح می شود که کدام ایمان و عقیده و کدام عمل شایسته این هدف را تأمین می کند و انسان را به سر منزل مقصود می رساند؟ ادامه دارد ...اا دارستانی نویسنده و محقق  فعال حقوق بشر و محیط زیست و پژوهشگر دینی