برای آرامش قلب و آرامش خاطرآیا متعددی وجود دارد که همه ی آنها به این مطلب اشاره دارند که یاد خدا باعث آرامش می شود.
خداوند در قرآنذکر و یاد خود را برای تمامی انسان ها و قرآن را برای اهل ایمان بیان کرده است
اساسا ارتباط با خدا آرامشآور است یعنى، انسان ذاتا دوستدار و عاشق خدا است و وقتى عاشق به معشوق برسد آرامش مىیابد. از طرف دیگر خداوند در قرآن فرموده است که: «در مؤمنان سکینه و آرامش نازل مىکند».بهترین چیزى که روح انسان را صفا مىبخشد و حالت آرامش و سکونت براى انسان ایجاد مىکند، ذکر و یاد خدا است.
«الَّذینَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللَّهِ أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» (الرعد – 28)
ترجمه: آنها کسانى هستند که ایمان آورده و دلهایشان به یاد خدا آرامش مىگیرد، آگاه باشید که تنها با یاد خدا دلها آرامش پیدا مىکند.
و نیز در آیه ی 82 اسراء
«وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنینَ وَ لا یَزیدُ الظَّالِمینَ إِلاَّ خَساراً» (الإسراء - 82)
ترجمه: و ما آنچه از قرآن فرستیم شفاى دل و رحمت الهى بر اهل ایمان است، لیکن کافران را به جز زیان چیزى نخواهد افزود.
دانش باستان شناختی از منظربحث آثاراز اهمیت خاصی برخوردار است.دانش فوق العاده ای که از نظام های اعتقادی و ارزشی و مرده مدفون ،متروک و مفقود گذشته بسیار پیچیده تر،دشوارتر و سرگیجه آورتر و مناقشه افکن تر و مفقود گذشته و در عین حال سوال انگیز و سوال خیزنر گرفته تا بنیان اقتصاد و فرهنگ را بررسی می نماید.با گام نهادن و راه سپردن در حفره زارها و کوره پیچ های صعب العبور در مناطق مه آلود و سوزان و بارانی با وساطت مدارک و ماده های الکن اوضاع زندگی انسان ها را مورد کند و کاو قرار می دهد.در میدان عمل با کاوش و جراحی محوطه های باستانی حجم فراوانی از آثار و مدارک را به دست می آورند از بقایای سازه ها و واحدهای معماری،آثارگورها و بناهای یادمانی و یادبود،گرفته تا پیکرک های گلی و فلزی مجسمه ها و مهر و مهره ها،تابلت و کنده نگارها و انواع ظروف به راز و رمز زندگی نسل های متوالی طی قرون آگاهی می یابند.تا کنون حجم عظیم و غیر قابل شماری اشیا و آثار کشف شده و پرده از اسرار فراوان برگرفته است.با این اوصاف تخریب و ویران کردن هریک از این ححم سنگین پدیدارها لطمات دهشتناکی بر پیکر و پیکره تاریخ و میراث و فرهنگ انسان وارد می سازد.فراراز دوران استثناء سازی و گرویدن به دوران استثناء ستیزی نتیجه ای جز ویرانی فرهنگ و تاریخ ندارد.تاریخی که متعلق به ما و نسل های فراروی ماست و تاثیرگذار بر موقعیت و مقتضیات و شرایط کنونی همه ما می باشد امروزه در زیر آوار حجم سنگین آثار تاریخی فروخفته است.
در هر حال از آنجا که در اذهان شیعیان این دو وجود مقدس از قرابت و ارتباطى جدایىناپذیر برخوردارند. از همین رو مناسب دیدیم که در ایام عزاى سرور آزادگان به بخشى از معارف ارزشمندى که از آن حضرت در ارتباط با فرزند ارجمندش حضرت مهدى(علیه السلام) رسیده است اشاره کنیم:
۱٫ نسب مهدى(علیه السلام)
حضرت اباعبداللهالحسین(علیه السلام) در روایتهاى متعددى به این موضوع که حضرت مهدى(علیه السلام) از فرزندان و نوادگان ایشان است اشاره کردهاند که از جمله آنها روایتى است که در زیر آمده است:
«دخلت على جدى رسولالله (صلی الله علیه واله) فاجلسنى علىفخذه و قاللى: اناللهاختار من صلبک یا حسین تسعة ائمة، تاسعهم قائمهم، و کلهم فىالفضل والمنزلة عندالله سواء» (۴)
بر جدم رسول خدا، که درود و سلام خدا بر او باد، وارد شدم، پس ایشان مرا بر زانوى خود نشانده و فرمود: اى حسین! خداوند از نسل تو نه امام را برگزیده است که نهمین نفر از ایشان قیامکننده آنهاست و همه آنان در پیشگاه خداوند از نظر فضیلت و جایگاه برابر هستند.
این موضوع که قائم آل محمد(صلی الله علیه واله) از نسل حسین(علیه السلام) و نهمین نواده اوست در روایات بسیارى ، که از طریق شیعه و اهل سنت روایتشده، آمده است و هر گونه شک و تردید نسبتبه نام و نشان و مشخصات موعود آخرالزمان وآخرین ذخیره الهى را برطرف مىسازد.
«دخلتعلىالنبى (صلی الله علیه واله) فاذا الحسین على فخذه و هو یقبل عینیه وفاه و یقول: انت سید ابن سید انت، امام ابن امام ، انت حجة ابن حجة، ابوحجج تسعة من صلبک تاسعهم قائمهم.» (۵)
بر پیامبر خدا وارد شدم و دیدم که آن حضرت در حالى که حسین را بر زانوى خود نشانده بر چشمها و دهان او بوسه مىزند و مىفرماید: تو آقایى فرزند آقایى ، تو امامى فرزند امامى، تو حجتى فرزند حجتى ، تو پدر حجتهاى نهگانهاى، از نسل تو نهمین حجت و قیامکننده آنان بر خواهد خاست.
۲٫ عدالتگسترى مهدى(علیه السلام)
عدالت و تشکیل جامعهاى بر اساس عدل از آرمانهاى همیشگى بشر بوده و در طول هزاران سالى که از زندگى انسان بر کره خاک مىگذرد و صدها و هزاران نفر در پى تحقق این آرمان، بشریتخسته از ظلم و ستم را به دنبال خود کشیدهاند، اما جز در مقاطع کوتاهى از زندگى بشر و آن هم در سرزمینهاى محدود هرگز این آرمان بدرستى تحقق نیافته و هنوز هم عدالت آرزویى دست نیافتنى براى انسان عصر حاضر است.
با توجه به همین موضوع در روایتهایى که از پیامبر اکرم(صلی الله علیه واله) و امامان معصوم شیعه: وارد شده، گسترش عدالت و از بین بردن ظلم را یکى از بزرگترین رسالتهاى امام مهدى(علیه السلام) بر شمرده و تحقق عدالت واقعى را تنها در سایه حکومت او امکانپذیر دانستهاند.
از جمله این روایتها روایتى است که از حضرت اباعبداللهالحسین(علیه السلام) نقل شده و در آن آمده است:
«لولم یبق منالدنیا الا یوم واحد ، لطولالله عزوجل ذلک الیوم حتى یخرج رجل من ولدى ، فیملاها عدلا و قسطا کما ملئت جورا و ظلما ، کذلک سمعت رسولالله (صلی الله علیه واله) یقول» (۶)
اگر از عمر دنیا تنها یک روز باقى مانده باشد و خداوند آن روز را چنان طولانى مىگرداند که مردى از فرزندان من قیام کند و دنیا را پس از آنکه از ظلم و ستم پر شده بود پر از عدل و داد نماید، من این سخن را از رسول خدا، که درود و سلام خداوند بر او باد، شنیدم.
پیامبر گرامى اسلامى (صلی الله علیه واله) نیز قیام عدالت گستر نهمین فرزند امام حسین(علیه السلام) را چنین بیان مىکنند:
«… و جعل من صلبالحسین(علیه السلام) ائمة یقومون بامرى …التاسع منهم قائم اهل بیتى ، مهدىامتى ، اشبهالناس بى فى، شمائله واقواله و افعاله ، یظهر بعد غیبتة طویلة و حیرة مظلة ، فیعلن امرالله و یظهر دینالله …فیملا الارض قسطا و عدلا ، کما ملئت جورا و ظلما.» (۷)
… خداوند از فرزندان امام حسین ، امامانى قرار داده است که امر (راه و روش آیین) مرا بر پا مىدارند. نهم آنان قائم خاندان من مهدى امتم مىباشد. او شبیهترین مردمان استبه من در سیما و گفتار و کردار . پس از غیبتى طولانى و سرگردانى و سردرگمى مردم ، ظاهر مىشود ، آنگاه امر (آیین) خدا را آشکار مىسازد… پس زمین را از عدل و داد لبریز مىکند پس از آنکه از ستم و بیداد لبریز شده باشد.
۳٫ صابران در غیبت مهدى(علیه السلام)
یکى از ارکان انتظار فرج صبر و پایدارى است و انسان منتظر در واقع کسى است که همه سختیها و ناملایمات را به امید رسیدن به آرمان بلند خویش تحمل مىکند و از فشار و تهدید زورگویان و طعنه و تکذیب نابخردان هراس به دل راه نمىدهد، از همین رو در روایات صبر و انتظار همواره قرین یکدیگر بوده و فضیلتبسیارى براى صبرپیشگان در زمان غیبت بر شمرده شده است.
حضرت سیدالشهداء (علیه السلام) که خود والاترین مظهر صبر و مقاومت در راه اداى تکلیف الهى است در بیان مقام منتظرانى که صبر و شکیبایى پیشه ساخته و بر آرمان خویش پایدارى مىورزند مىفرماید:
«منا اثنا عشر مهدیا، اولهم امیرالمؤمنین على بن ابىطالب، و آخرهم التاسع من ولدى ، و هوالقائم بالحق ، یحیىالله بهالارض بعد موتها، و یظهر به دینالحق علىالدین کله ، ولو کرهالمشرکون. له غیبة یرتد فیها اقوام و یثبت فیها علىالدینآخرون، فیؤذون و یقال لهم: «متى هذا الوعد ان کنتم صادقین»، اما انالصابر فى غیبته علىالاذى و التکذیب بمنزلة المجاهد بالسیف بین یدى رسولالله (صلی الله علیه واله)» (۸)
در میان ما اهل بیت دوازده مهدى وجود دارد که اولین آنها امیرمؤمنان علىبنابىطالب(علیه السلام) و آخرین آنها نهمین فرزند من است. و اوست قیام کننده به حق ، خداوند به وسیله او زمین را پس از آنکه مرده است زنده مىکند و دین حق را به دست او بر همه ادیان غلبه مىدهد، اگر چه مشرکان نپسندند. براى او غیبتى است که گروهى در آن از دین خدا بر مىگردند و گروهى دیگر بر دین خود ثابت مىمانند، که این گروه را اذیت کرده و به آنها مىگویند:
«پس این وعده چه شد اگر راست مىگویید؟» آگاه باشید آنکه در زمان غیبت او بر آزار و اذیت و تکذیب صبر کند همانند کسى است که در مقابل رسول خدا (صلی الله علیه واله) با شمشیر به جهاد برخاسته است.
شاید بتوان گفت فضیلتهاى بىشمارى در روایات ما که براى منتظران فرج بر شمردهاند به اعتبار همین صبر و شکیبایى و تحمل مشکلاتى است که منتظران واقعى فرج بر خود هموار مىکنند. چنانکه در روایتى که از امام صادق(علیه السلام) وارد شده، آمده است:
«…فلا یستفرنکالشیطان، فانالعزةلله ولرسوله و للمؤمنین، و لکن المنافقین لایعلمون ، الا تعلم ان من انتظر امرنا و صبر على ، یرى منالاذى والخوف ، هو غدا فى زمرتنا…» (۹)
شیطان تو را تحریک نکند. زیرا که عزت از آن خدا و پیامبر و مؤمنان است لیکن منافقان نمىدانند ، آیا نمىدانى کسى که منتظر امر ما (حاکمیت اجتماعى آرمانى ما) باشد، و بر بیمها و آزارهایى که مىبیند شکیبایى ورزد، در روز بازپسین در کنار ما خواهد بود…
۴٫ خصال مهدى(علیه السلام)
حضرت مهدى(علیه السلام) عصار و فشرده عالم هستى (۱۰) و وارث همه انبیاء اولیاء الهى است، و خداوند متعال همه خصال نیکویى را که در بندگان صالح پیش از او وجود داشته، در آن حضرت جمع کرده است. به بیان دیگر آنچه خوبان همه دارند او به تنهایى دارد.
در زمینه آنچه گفته شد روایتهاى بسیارى وارد شده که از جمله آنها مىتوان به روایت زیر که از حضرت اباعبداللهالحسین(علیه السلام) نقل شده اشاره کرد:
« فىالقائم منا سنن منالانبیاء: سنة من نوح، و سنة من ابراهیم ، و سنة منموسى و سنة منعیسى ، و سنة من ایوب و سنة من محمد(صلی الله علیه واله) . فاما من نوح: فطولالعمر; واما من ابراهیم: فخفاءالولادة و اعتزال الناس; واما من موسى: فالخوف والغیبة; و اما من عیسى: فاختلافالناس فیه، واما منایوب: فالفرج بعدالبلوى; واما من محمد(صلی الله علیه واله) فالخروج بالسیف.» (۱۱)
در قائم ما (اهل بیت) سنتهایى از پیامبران الهى وجود دارد; سنتى از نوح ، سنتى از ابراهیم ، سنتى از عیسى ، سنتى از ایوب: و سنتى از محمد(صلی الله علیه واله) از نوح طول عمر، از ابراهیم پوشیدهماندن ولادت و کنارهگیرى از مردم ، از موسى، ترس و غیبت از جامعه ، از عیسى اختلاف مردم درباره او، از ایوب گشایش بعد از سختیها و بلایا، و از محمد(صلی الله علیه واله) قیام با شمشیر را .
پینوشتها:
۱٫ ر. ک: قمى ، شیخ عباس ، مفاتیح الجنان ، دعاى ندبه ، اصل عبارتى که در دعاى مزبور آمده چنین است:
«این الطالب بدم المقتول بکربلاء»
۲٫ ر. ک: همان ، زیارت امام حسین(ع) در روز عاشورا. در بخشى از زیارت یادشده چنین آمده است: «فاسئلالله الذى اکرم مقامک و اکرمنى ان یرزقنى طلب ثارک مع امام منصور من اهل بیت محمد:»
۳٫ همان جا
۴٫ القندوزى، سلیمان بن ابراهیم ، ینابیع المودة ، نجف ، مکتبةالحیدریة، ۱۴۱۱ ق ، ص ۵۹۰ ، به نقل از: موسوعة کلماتالامام الحسین(ع)، قم ، دارالمعروف ، ۱۴۱۵ ق ، ص۶۵۹ ، ح ۶۸۸ .
۵٫ حسینى ترمذى ، محمد صالح ، مناقب مرتضوى ، ص۱۳۹ ، به نقل از: قرشى،على اکبر، اتفاق در مهدى موعود۷، ص ۳۵
۶٫الشیخالصدوق،ابوجعفرمحمدبنعلىبنالحسین، کمالالدین و تمامالنعمة، تهران، دارالکتب الاسلامیة،۱۳۵۹ ق، ج ۱ ، ص۳۱۷ ، ح ۴; به نقل از موسوعة کلمات الامام الحسین، ص ۶۶۱، ح۶۹۳ .
۷٫ همان ، ج ۱، ص۲۵۷ ، به نقل از: حکیمى، محمد ، عصر زندگى و چگونگى آینده انسان و اسلام، قم ، دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه قم ، ۱۳۷۴ ، صص۳۶-۳۵٫
۸ . همان ، ج ۱، ص۳۱۷ ، به نقل از موسوعة کلماتالامامالحسین، صص۶۶۶- ۶۵۵، ح۷۰۳٫
۹٫ الکلینى ، محمدبنیعقوب، الکافى ، ج ۸ ، ص۳۷، به نقل از حکیمى،محمد، همان، ص۲۹۳ .
۱۰٫ در برخى از تفاسیر کلمه «والعصر» به وجود حضرت مهدى(ع) تفسیر شده است.
۱۱. علمالیقین ، ج ۲ ، ص۷۹۳ ، به نقل از موسوعة کلمات الامام الحسین(ع) ، صص۶۶۹- ۶۶۸، ح ۷۱۰ .
فرق زیادیه بین کسی که با کمال میل به دیگران کمک مىکنه و از جون و دل برای مردم وقت و انرژی میذاره و براشون بهترینها را میخواد با کسی که از روی اکراه و از سر وظیفه، خودی نشون میده و فقط برای اینکه جلوی مردم زشت نباشه، انسانیتی رو که تو وجودش نیست، به رخ عالم و آدم میکشه.
کسایی که اینقدر خودخواه و حسود و بدخواهن که نمیتونن ببینن کسی به اندازه یه سر سوزن خوشبخت شده و میخنده و شاده. اونوقت جلوی مردم چنان ادای آدمای دلسوز و مهربون و شریف رو درمیارن که آدم حالش بد میشه.
اینجور آدما موقع کمک و حمایت، همیشه غایبن یا به روی خودشون نمیارن و خودشون رو مىزنن به کری و کوری، ولی وقتی پات به سنگ و کلوخ گرفت و افتادی و زخمی شدی، وقتی راه رو اشتباه رفتی، وقتی پشت سد و مانع گیر کردی، وقتی زندگیت حروم شد و آرزوهات به باد رفت، خوش و خندون از راه میرسن و چنان صمیمانه باهات همدردی و دلسوزی مىکنن و مادرانه نصیحتت مىکنن و «آخی آخی»ای راه میندازن که اون سرش ناپیدا.
و همون موقع که دست رو شونهات میذارن و اصرار دارن اشکهات رو پاک کنن، تو دلشون قند آب مىکنن که «آخ جون به چیزی که مىخواست نرسید».
دیدهام این آدما رو. آدمای مهربون و دلسوز و خوش حرف و صحبت، ولی موقع عمل، وقت کمک و حمایت کلاً از رو کره زمین غیب میشن.
کسایی که تا مىفهمن برنامه و هدفت چیه، برنامه و هدف خودشون رو میذارن کنار و مىچسبن به برنامهها و اهداف تو و تمام هم و غمشون هم اینه که زودتر از تو بهشون برسن.
کسایی که خیلی هم اصرار دارن همهجا خوب و دلسوز و انسان و شریف به نظر برسن. هر چقدر خودخواهتر و حسودترن، بیشتر دوست دارن به انسان بودن تظاهر کنن.
واقعاً در مورد این آدما صداقت هیچ معنا و مفهوم و مصداقی نداره. خدا همه رو از شر این انساننماهای بیصداقت خودخواه حسود نجات بده انشاءالله . آمین.
من «خودم» نیستم
امروز وقتی درباره شبکه های اجتماعی صحبت بکنیم هیچ کس نیست که اطلاعی از فیسبوک، توییتر، وایبر، واتس آپ، لاین و... نداشته باشد؛ یا فعال در این شبکه های اجتماعی است و یا حداقل اطرافیانش در این شبکه ها عضو هستند اما «دانیل بل» در عصری می زیست که هنوز اینترنت فراگیر نشده بود و چیزی به عنوان شبکه های اجتماعی پدید نیامده بود. وقتی او از «جامعه اطلاعاتی» صحبت میکرد، نمیتوانست پیشبینی کند که دنیای اینترنتی می تواند تا این حد در زندگی بشر مداخله کند؛ بهطوریکه امروز تقریبا در تمام شئون زندگی فردی و اجتماعی وجود داشته باشد. در همین راستا «مانوئل کاستلز» نظام ارتباطی نوین را «جامعه شبکهای» نامید؛ شکلی از جامعه که به گونهای فزاینده روابط خود را در شبکههای رسانهای سازمان میدهد؛ شبکههایی که به تدریج جایگزین شبکههای اجتماعی ارتباطی رودررو میشوند یا آنها را تکمیل میکنند. این بدان معنی است که شبکههای اجتماعی و رسانهای در حال شکلدادن «شیوهی سازماندهی» و «ساختارها» ی بسیار مهم جامعهی مدرن هستند. این شبکهها تمام واحدها و قسمتهای این صورتبندی (افراد، گروهها و سازمانها) را به طور روزافزونی به هم متصل میکنند. اما در اینجا ما با مسئلهی پیچیدهتری به نام «هویت» روبرو هستیم.
«هویت» عبارت است از فرایند معناسازی براساس یک ویژگی خاص یا مجموعه بههمپیوستهای از ویژگیهای خاص که بر منابع معنایی دیگر اولویت داده میشود. «گیدنز» مینویسد: هویت منبع معنا برای کنشگران است و به دست آنها از رهگذر فرایند فردیتبخشیدن ساخته میشود. هویت به معنی «چه کسی بودن» است و از نیاز طبیعی انسان به شناخته شدن و شناسانده شدن به چیزی یا جایی برمیآید. این حس تعلق، بنیادی و ذاتی در وجود انسان دارد. برآورده شدن این نیاز، «خودآگاهی» فردی را در انسان سبب میشود و ارضای حس تعلق میان یک گروه انسانی، خودآگاهی جمعی و مشترک یا هویت بومی یا ملی آن گروه انسانی را تعیین میکند. لذا هویت در قالبهای مختلفی همچون فردی و ملی قابل تعریف است. هویت واقعی انسانها از تعاملات واقعی انسانی بین افراد شکل میگیرد. هویت وجه تمایز بین «من» و «ما» با «دیگری» و «دیگران» است.
انقلاب ارتباطات در دوگونه متمایز فنی و ساختاری و نیز در شکل ظهور جامعه شبکهای و اطلاعاتی، که از مهمترین ویژگیهای آن «فرهنگ واقعیت مجازی» و «زمان بیزمان و فضای جریانها» است، ظاهر میشود. در نتیجه، با ایجاد تحول در مفاهیم مکان و زمان و فراهم آمدن منابع و مراجع جدید هویت و ذهنیت انسان را در جهان جدید ناپایدار و سیال میسازد که بهنوعی همخوان و سازگار با اندیشه بی نظمی و پساساختارگرایی پست مدرن در مورد هویت انسان است.
در فضای سایبر، هویت جدیدی علاوه بر هویت فیزیکی وجود دارد که بعضیها به اشتباه این هویت جدید یعنی «هویت دیجیتالی» را مترادف هویت مجازی میدانند. در حالی که هویت دیجیتالی میتواند به صورت مجازی یا حقیقی شکل بگیرد. میتوان مشخصات هویت حقیقی را بروز داد یا از خود شخصی دیگر، غیر از آنچه در واقعیت بوده، ارائه داد.
به واسطه تحولات ساختاری و معرفتی و شکلگیری ذهنیت و هویت سیال و ناپایدار در جهان جدید و پدیدار شدن شبکههای اجتماعی که به منزله رسانههای تعاملی وسیع در فضای سایبر هستند کم کم ساخت «هویت مجازی» گسترش مییابد و آزادی عمل در فضای اینترنت و عدم شناخته شدن باعث میشود هویت حقیقی افراد کنار گذاشته شده و هویت مجازی جایگزین آن شود. «هویت مجازی» هر فرد، عبارت است از آنچه فرد به جای هویت واقعی خود به دیگران نشان میدهد.
هویت مجازی و حریم خصوصی ارتباط نزدیک با هم دارند و بعضی دانشمندان معتقدند هویت مجازی جزئی از حریم خصوصی است. در اجتماع مدرن امروز، هویت مجازی به صورت عمدی یا غیرعمدی و خود به خود ظاهر میشود.
در هویت مجازی که حاصل دنیای پست مدرن است، بر هویت غیرذاتی و تاریخی و سیال انسان و پراکندگی و تجزیه فرد تاکید میشود. از آنجائیکه در فضای مجازی، موقعیتها هویت سازند و قرار گرفتن کاربران در هر موقعیت متفاوت با موقعیت دیگر است، هر فردی همچون «موزائیک» مجموعهای از تعارضها و اجزای گوناگون شده است که گاهی این تعارضات به حدی میرسد که به اختلالات روانی در افراد نیز منجر میشود.
در این میان غرق شدن در فضای مجازی، گاهی منجر به فراموش کردن هویت واقعی افراد نیز میشود؛ تا حدی که در زندگی اجتماعی و روابط خانوادگی، گاهی ما با دوگانگی و یا چندگانگی شخصیتی افراد روبرو میشویم.
این موضوع وقتی حساس میشود که بدانیم برخی از افراد در مواجهه با شخصیت دیگر خود که از آن به «خودِ مجازی» تعبیر میکنیم، دچار نوعی هراس و اضطراب میشوند. «خودِ مجازی» آدمها میتواند شخصیتی بسیار متفاوت از شخصیت حقیقی آنها باشد؛ میتواند تمام اسرار و خصوصیات درونی و واقعی آن فرد را به راحتی فاش سازد؛ یعنی چیزی که در واقعیت عملی غیر ممکن به نظر میرسد. در حقیقت هویت مجازی آن روی سکه شخصیتی افراد است که در زندگی واقعی بدلیل چهارچوب های هنجاری اجتماعی، حیا و عفت اجتماعی، قدرت و یا جرأت بروز آن را ندارد عرضه می کند، شخصیتی که شاید در تضاد کامل با شخصیت واقعی فرد باشد.
هادی مقدمدوست در اولین ساختهی سینمایی خودش با نام «سر به مهر» که در سی و یکمین جشنواره بینالمللی فیلم فجر به نمایش درآمد، تا حدودی به بخشی از این هویت مجازی میپردازد. شخصیت زن داستان (با بازی لیلا حاتمی) در یک قرار وبلاگی شرکت میکند اما وقتی از او سوال میشود که آیا فلان وبلاگ برای شماست، او این مسئله را به شدت انکار و سعی میکند. در بحث دیگران در مورد مشکلات نویسنده وبلاگ، خودش هم شرکت کند. هر چند «خودِ مجازی» این فرد دقیقاً بیانکننده مسائل محرمانه «خودِ حقیقی» اوست اما به دلیل همین بیان مسائل محرمانه، فاصلهی بسیاری بین او و هویت مجازیاش وجود دارد. فاصلهای که از مواجه شدن با او به شدت میهراسد.
Disconnect یا جداماندگی فیلم برجسته سال 2013 دیگر ساخته ای است که این تناقضات هویت مجازی و هویت واقعی را به تصویر می کشد، تناقضاتی که باعث می شود بازیگر اصلی فیلم بدلیل فاش شدن رفتارهای متناقضش در قالب هویت مجازی فیسبوکش دست به خودکشی بزند.
مثال های فوق گوشه ای از این هویتهای مجازی است. گاهی فرد در فضای مجازی (وبلاگ و یا شبکههای اجتماعی)، از خود شخصیت دیگری خلق میکند. شخصیتی که نقصهای فعلی را ندارد؛ شخصیتی که براساس آرزوهای دستنیافتنی شکل گرفته است (آواتار). این شخصیت مجازیِ دوستداشتنی آنچنان در زندگی آن فرد بزرگ میشود که به راحتی شخصیت حقیقی را کمرنگ میکند. اما این مسئله چگونه اتفاق میافتد؟
به نظر میرسد بزرگترین عامل پر رنگشدن شخصیت مجازی، دیالوگهای مجازی باشند. وقتی که مخاطبان وبلاگ و یا مخاطبان شبکهی اجتماعی، شخصیت مجازی فرد را به رسمیت میشناسند، وقتی که آمار بازدیدها و کامنتها بالا میرود، کمکم شخصیت مجازیِ دوستداشتنی، جای شخصیت حقیقی را میگیرد. این موقعیت جدید گاهی به فراموشی مسائل دینی و اعتقادی نیز منجر میشود و این دقیقا از مصادیق کارکردهای عجیب دنیای مجازی است.
از نگاهی دیگر؛ هویت مجازی راه سوءاستفاده و کلاهبرداری را نیز فراهم کرد و «شخصیت جعلی» و «خود را به جای کس دیگر جا زدن» به یکی از جدیدترین کلاهبرداریها تبدیل شد که سودهای کلانی نصیب کلاهبرداران کرد. در این شیوه کلاهبردار خود را به جای مالک چیزی جا میزند، یا از هویت شخص دیگری برای به دست آوردن کالا یا خدمات مورد نیاز خود استفاده میکند. مهاجرت غیر قانونی، تروریسم و ایمیلهای سیاه در زمره این جرائم قرار میگیرد.