جدیدترین مطالب فارسی

دانلود عکس و فیلم، دانلود آهنگ جدید، دانلود بازی، مطالب تفریحی جذاب، استخدام، دانلود مداحی

جدیدترین مطالب فارسی

دانلود عکس و فیلم، دانلود آهنگ جدید، دانلود بازی، مطالب تفریحی جذاب، استخدام، دانلود مداحی

برگزاری دوره نخبه‌پروری در گفتمان اقتصاد دانش‌بنیان

به گزارش مستضعفین معاونت علمی سازمان بسیج دانشجویی با همکاری مرکز آموزشی گام ، دوره نخبه‌پروری در گفتمان‌سازی علم و فناوری و اقتصاد دانش‌بنیان با عنوان «ایران، ۱۴۳۵» برگزار می‌کند.

 

 

این مرکز مطابق اهداف خود دوره ای با نام دوره تخصصی نخبه پروری در گفتمان سازی پیشرفت علم و فناوری ( ایران ۱۴۳۵ ) برگزار مینماید .

  • هدف این دوره 

اشنایی شرکت کننده گان با اقتصاد دانش بنیان و چگونگی گفتمان سازی آن در دانشگاه ها

  • محور های دوره اموزشی :

ابعاد اقتصاد مقاومتی و نقش اقتصاد دانش بنیان در ان

اهمیت علم و فناوری در اندیشه امام خامنه ای

اسیب شناسی وضعیت فعلی نظام و علم فناوری و نقد سیاست های گذشته

چالش های توسعه صنایع دانش بنیان در کشور

آشنایی با برخی پیشرفت های علم و فناوری کشور

سوژه های عملیاتی برای فعالیت تشکل های دانشجویی در گفتمان سازی علم و فناوری

  • شرایط شرکت کنندگان :

تحصیل در مقطع کارشناسی

باقی ماندن دو سال تحصیلی برای دانشجو (ورودی سالهای ۹۲ و ۹۳ دوره لیسانس)

فعالیت در یکی از تشکل‌های دانشجویی اسلامی

توضیح. اولویت با دانشجویان دانشکده های مدیریت و اقتصاد، فنی و مهندسی و کشاورزی مشغول به تحصیل در دانشگاه های دولتی مراکز استانها است.

  • شیوه ثبت نام :

ثبت نام در سایت مرکز اموزش گام به نشانی gamcenter.ir انجام می شود. جهت تکمیل ثبت نام ارسال معرفی نامه تشکل مربوطه که آن سال ورود و رشته دانشجو ذکر شده باشد،  به آدرس info@gamcenter.ir  ضروری است.

توضیح. بعد از انجام ثبت نام متناسب با شرایط دانشجویان و تعداد ثبت نام کنندگان برای نهایی سازی حضور با واجدین شرایط  از طرف مرکز اموزش گام تماس گرفته خواهد شد.

مهلت ثبت نام ۳۰ دی ماه می باشد.

  • زمان برگزاری

صبح چهارشنبه  ۱۵ بهمن لغایت ظهر جمعه ۱۷ بهمن (به مدت سه روز)

پذیرش دانشجویان از ساعت شش عصر روز سه شنبه انجام می‌شود.

  • مکان:

مشهد مقدس

  • نکات تکمیلی

هزینه ثبت نام دوره ۲۰ هزار تومان میباشد و در صورتی که شرکت کننده گان نمره قبولی امتحان دوره اموزشی را کسب نمایند علاوه بر اهدای گواهینامه دوره ، هزینه ثبت نام به انها بازگردانده خواهد شد .

حضور تمام وقت در دوره (شامل کلاس های نظری و کارگروه های عملی و مسابقات محتوایی) الزامی بوده و فرصت مناسب برای زیارت حرم مطهر و کارهای جنبی سفر در نظر گرفته شده است.

ثبت نام در سایت مرکز آموزش گام به نشانی gamcenter.ir انجام می شود.

تأملی درباره ی سبک زندگی در اقتصاد مقاومتی

همان‌ طور که رهبری نیز در سخنانشان اشاره کردند، همواره یک طرف اجرای سیاست‌های دولتی، در ابعاد مختلف، بُعد مردمی اجتماع و اقتصاد است. سیاست اقتصاد مقاومتی و تحقق جایگاه مردم در اقتصاد نیز از این قاعده مستثنا نیست و مطابق با تأکید مقام معظم رهبری در سخنرانی شعار امسال، مردم نیز نقش و وظیفه‌‌ای اساسی در این امر دارند.
 

افسانه هوش بالای ایرانیان تا چه اندازه به کار اقتصاد می آید؟

اقتصاد > اقتصاد کلان - سایت صدای اقتصاد نوشت: جواد علیزاده هوشیار: همواره یکی از اساسی ترین دغدغه های سرمایه گذاران و صاحبان کسب و کار، میزان امید به آینده ی فعالیت آن بنگاه اقتصادی است و مقدار هرچه بیشتر این مولفه، در کشورهایی که در حال طی انواع بحران ها در جامعه از قبیل تغییر زیرساخت های سیاسی، شرایط اجتماعی، روابط بین الملل و... هستند، نقش به سزایی در افزایش قابلیت اطمینان سرمایه گذاری ایفا خواهد کرد. حال با در نظر گرفتن این فرض، سیاست گذاران بنگاه های اقتصادی در کشور ما نیز جهت راه اندازی کسب و کار جدید یا توسعه و بهبود شرایط موجود، به دنبال پاسخ های به نسبت روشنی برای سوالاتی از این دست هستند که: احتمال موفقیت یک بنگاه اقتصادی در بلند مدت با توجه به سوابق بنگاه های مشابه در کشور به چه میزان است؟ ریسک هایی که سرمایه گذاران در طول مراحل ایجاد، رشد و بلوغ یک کسب و کار با آنها مواجهند شامل چه مواردی با چه ضریب وزنی است؟ هزینه های تاسیس یک بنگاه اقتصادی و مدت زمان بهره برداری تابع چه قوانین و شرایطی است؟ چرا بنگاه های اقتصادی فعال با قدمت بیش از 30 سال به ندرت در عرصه اقتصادی کشور دیده می شوندو عمر محدود کسب و کارهای موجود ناشی از چیست؟ پیش از پرداختن به مباحث علمی و اقتصادی و سیاست هایی که دولت در این راستا به کار می گیرد می توان با تشبیه فضای کسب و کار به یک فضای بازی که بازیکنان آن کارآفرینان داخلی و خارجی هستند٬ درک مسئله را ساده تر کرد. بازی پرتاب سکه را در نظر بگیرید که تعداد بازیکنان آن دو نفر است با توجه به اینکه احتمال برد برای هر یک از طرفین 50% می باشد و با فرض اینکه هر بار پرتاب هزینه ای در بر نداشته باشد به نا به قضایای آمار و احتمال با تکرار بازی به اندازه ی کافی هیچ کدام دربلند مدت برنده نخواهند شد و در صورتیکه به ازای هر بار پرتاب هزینه ای متحمل شوند نه تنها برنده نخواهند بود بلکه به میزان هزینه پرتاب بازنده هم خواهند بود. در صورتیکه تعداد بازیکنان افزایش یابد هزینه ی بازی و به عبارتی ریسک برنده شدن افزایش یافته و احتمال برنده شدن کاهش می یابد.با این مثال ساده می توان این قضایا را به فضای کسب و کار تعمیم داد. متغیر هایی که موفقیت و برد یک بنگاه اقتصادی را برای بازی در یک بازار جهانی که رقبای آن سرمایه گذاران داخلی و خارجی است٬ تحت تاثیر قرار می دهند را می توان در قالب : 1) مهارت بازی 2) هزینه بازی 3) احتمال برنده شدن٬ عنوان کرد. مهارت بازی مهارت از 3 طریق آموزش٬ ضریب هوشی بالا و تجربه بدست می آید. بنا به اعتراف کار فرماها ٬در ایران آموزش هایی که در مدارج عالی کشور صورت می گیرد قابل استفاده در محیط های صنعتی نیست به طوریکه یک فرد فارغ التحصیل از یک دانشگاه با رتبه ی علمی بالا در مقایسه با فردی که به صورت تجربی مهارت کاری کسب کرده است از عملکرد خوبی برخوردار نیست. طبق تخقیقات علمی دانشمندان ما ایرانی ها نه تنها گل سر سبد هوش در دنیا نیستیم بلکه جایگاهی متوسط در جهان داریم. "ریچارد لین " روانشناس و استاد 81 ساله دانشگاه اولستر بریتانیا در کتابی که منتشر کرده است وضعیت هوشی مردم جهان را بررسی کرده و به این نتیجه رسیده است که باهوش ترین مردم جهان با ضریب هوشی 105 و بالاتر مردم کشورهای شرق آسیا ( چین ، کره شمالی و جنوبی و ژاپن ) هستند که ایرانیان در رده میانی یعنی با ضریب هوشی 85 تا 90 قرار میگیرند. تجربه نیز ناشی از تمرین و تکرار است که با گذر زمان و سابقه طولانی ایجاد می شود که در زمینه باید گفت سن صنعت ایران در مقایسه با سایر کشور ها کمتر نباشد بیشتر هم نیست. هزینه بازی عامل دوم هزینه بازی است که خود تحت تاثیر متغیر های متعددی است از جمله هویت ایرانی داشتن. به عنوان مثال ایران اتصال درستی به سیستم های بانکی جهانی ندارد در نتیجه همیشه هزینه نقل و انتقال پول در ایران قابل توجه می باشد . هزینه تامین سرمایه ٬ هزینه های ناشی از رانت ها و ویژه خواری ها ٬ هزینه های انرژی٬ ارتباطات و حمل و نقل نیز بالا می باشد. ایران در مورد هزینه های مالیات بر درامد عدالت در اخذ مالیات ها و مالیات بر ارزش افزوده نیز جایگاه مناسبی ندارد. هزینه های بالای کسب و کار علاوه بر اینکه شامل سرفصل های متنوعی از جمله مالیات، بیمه، عوارض شهرداری، مالیات بر ارزش افزوده، بهره های بالای بانکی و... می شود، سهولت سرمایه گذاری را با چالش های جدی مواجه می کند. احتمال برنده شدن در نهایت عامل سوم احتمال برنده شدن است که ریسک فضای کسب و کار احتمال برد را تعیین خواهد کرد. وجود ریسک و نااطمینانی از آینده نیز، همواره یکی از مهمترین دغدغه های کارآفرینان اقتصادی در ایران بوده است. گزارش انجام کسب و کار 2014 حکایت از آن دارد که ایران در میان 185 کشور دنیا در زمینه شرایط انجام کسب و کار رتبه نازل 130 را دارا بوده است. این درحالی است که مطالعه گزارش شاخصهای جهانی از برآورد شاخصهای مهم اثرگذار بر نااطمینانی و ریسک نشان می دهد که ایران در بسیاری از آنان کارکرد مناسبی را از خود بروز نمی دهد. کشورمان در شاخص فساد، در رتبه 133 میان 185 کشور و در تامین امنیت حقوق مالکیت رتبه 107 میان 130 کشور قرار گرفته است. این فضای بی اعتماد در کسب و کار ایران سبب شده، تا درصد بالایی از کارآفرینان به دلیل ترس از شکست در کسب و کارشان که به واسطه عدم اطمینان از آینده بر آنان تحمیل می شود، تمایلی به آغاز فعالیت اقتصادی نداشته باشند. گزارشات(DOING BUSINESS) DB نیز آسان یا دشوار بودن راه اندازی یک کسب و کار کوچک تا متوسط را برای کارآفرینان درهنگام مواجهه با قوانین و مقررات، نمایان می سازد. این شاخص، تغییرات موثر بر 10 حوزه چرخه عمر کسب و کار را ردیابی و مورد سنجش قرار میدهد: شروع یک کسب و کار، اخذ مجوز ساخت، اشتراک برق، ثبت داراییها، اخذ اعتبار، حمایت از سرمایه گذاران، پرداخت مالیات، تجارت بین المللی، اجرای قراردادها و رفع ناتوانی از پرداخت دیون که تمامی فعالین عرصه اقتصاد از پیچیدگی این مراحل در کشور رنج می برند. با توجه به این مطالب، در جستار پیش رو در پی تحلیل برخی پارامترهای موثر بر شرایط اقتصادی کشور و ارائه ی راهکارهایی جهت بهبود این شرایط هستیم. هلموت شمیت، دولت مرد، نظریه پرداز اقتصاد و سیاست و صدراعظم پیشین آلمان، در سخنان خود، پیوسته خواهان پایان دادن به دوران مکتب اقتصاد مالی موسوم به Raubtierkapitalismus است و هشدار می‌دهد که ادامه این روش ممکن است به بحران‌های غیر قابل کنترل، در گیری و در نتیجه جنگهای خانمانسوزی در جهان بیانجامد. یکی از گلایه‌های مهم شمیت این است که چطور بانک‌ها و موسسه‌های مالی مشابه اجازه دارند چندین برابر سرمایه اولیه خود به مشتریان وام بدهند. او در جای دیگر گلایه از این دارد که موسسه‌های مالی، ابتدایی ترین قانون پرداخت وام را، که در عین حال از مهم ترین‌ها است، می‌شکنند و وام‌های کوتاه مدت را (وام دریافتی خود بانک‌ها) طویل مدت به مشتری‌ها می‌دهند (عامل فنی ورشکستگی ده‌ها بانک کوچک و بزرگ در ایالات متحد آمریکا و اروپا). تعریف دیگر و نرم تر این روش اقتصاد مالی، عبارت "اقتصاد کازینویی" (Casino Capitalism) است. آنچه ما را بر آن داشت تا تعبیر اقتصاد کازینویی را برای شرایط فعلی کشور برگزینیم وجود هزینه های بالای کسب و کار و قوانین و مقررات پیچیده بر این امر است. مسلماٌ در چنین شرایطی هیچ کدام از طرف های مشارکت کننده در بحث سرمایه گذاری و تولید به اندازه ارگان های غیرمستیقیم دخیل در تولید، منتفع نخواهند شد. وجود ریسک ها بالا و سربارهای هزینه ای مختلف در نظام اقتصادی کشور به این امر بیشتر دامن می زند. از این رو با توجه به اهمیت موضوع حاضر، در این بحث به دنبال آن هستیم تا اثرات ریسک و نااطمینانی اقتصادی بر مقدار کسب و کار ایجاد شده در جامعه را بسنجیم. تغییر در ریسک و نااطمینانی از آینده به واسطه تاثیری که بر مطلوبیت انتظاری افراد می­گذارد، می­تواند بر تصمیم­های آنان در مورد فعالیت­های اقتصادی اثرات مهمی داشته و از این طریق برکارکرد و پیامدهای آتی اقتصاد موثر باشد. ریسک اقتصادی به دلیل ماهیت پیش بینی پذیری خود می تواند هم به عنوان فرصت و هم به عنوان تهدید تلقی شود. به عبارت دیگر، ریسک در حوزه کلان نیز همانند تمام بخشهای دیگر می­تواند سبب بهبود کارکرد اقتصادی شده و یا تحت شرایط خاص، می تواند آنرا را راکدتر نماید. اما نااطمینانی های اقتصادی به دلیل ناشناخته بودن نوع توزیع شان، می­تواند عاملین اقتصادی را غافلگیر کرده و سبب رخدادهای پیش بینی نشده­ای در اقتصاد شوند. نتایج حاصل از پژوهش حکایت از آن دارد که هرچند در سالهای اخیر هم ریسک اقتصادی و هم نااطمینانی اقتصادی در کشور افزایش یافته، اما کارآفرینان در اقتصاد ایران حساسیت بیشتری به بروز نااطمینانی­های اقتصادی، نسبت به بروز شوک در ریسک اقتصادی از خود نشان می دهند. می­توان اذعان داشت به دلیل تفاوتی مهمی که ریسک و نااطمینانی با هم دارند (در ریسک نوع توزیع احتمال رخدادها مشخص است، اما در نااطمینانی توزیع احتمال رخدادهای ممکن، برای کنشگران شناخته شده نیست) عاملین اقتصادی قادرند در شرایط ریسکی نیز تمایل به فعالیت و شروع کسب و کار داشته باشند، حال آنکه فضای نااطمینان باعث می شود که تمایل به آغاز کسب و کار در کشور به دلیل افزایش احتمال شکست اقتصادی، به شدت کاهش یابد. نتایج پژوهش حاضر نیز نشان از آن دارد که افزایش در نااطمینانی نرخ ارز و نااطمینانی تورم سبب کاهش شدید تمایل به آغاز کسب و کار در کشور می شود، حال آنکه بروز شوک در ریسک اقتصادی، تاثیر چندانی بر مقدار کسب و کارهای ایجاد شده در کشور ندارد. از این رو برنامه ریزان کلان اقتصادی بیش از نگرانی در مورد ریسک، باید برنامه­ریزی­های لازم به منظور ایجاد فضایی مطمئن در چارچوب اقتصادی جامعه را به انجام دهند تا با کاهش نااطمینانی زیربنای لازم برای بهبود کسب و کار را در جامعه فراهم آورند. حال با در نظر گرفتن شرایط ذکر شده، نیاز به ایفای نقش اساسی دولت و حمایت های دولتی جهت پشتیبانی از تولید کنندگان و سرمایه گذاران بیشتر بیش از پیش احساس می شود. در فرایند توسعه اقتصادی کشور از طریق افزایش سرانه تولید، پس از تعیین چشم انداز توسعه ، پرسش های اساسی این است که: تصویر مطلوب چگونه باید تحقق یابد؟ مسیر حرکت از وضع موجود به وضع مطلوب چگونه باید باشد؟ کدام مجموعه از تصمیمات سیاستگذاری و نهادسازی در اقتصاد داخلی، چه در سطح ملی و چه در سطح بخش صنعت، در هماهنگی با تحولات آینده اقتصاد جهانی هدف‌های توسعه صنعتی را امکانپذیر می سازد؟ الزامات محیطی و شرایط عمومی کشور در ابعاد اقتصادی، سیاسی و اجتماعی، به عنوان زمینه ساز موفقیت توسعه صنعتی، چیست و چگونه باید ایجاد گردد؟ نکته مهم ‌آن که این مجموعه اقدامات به خودی خود شکل نمی گیرد، بلکه نیازمند نقش موثر دولت است. نمیتوان این موضوع را انکار نمود که فضای کسب و کار ارتباط بسیار زیادی به تصویب قوانین و مقررات انجام کار در هر کسب و کار و سهولت یا دشواری این قوانین و مقررات دارد که تشخیص سهولت و دشواری این قوانین از طریق مقایسه آن با سایر کشورها و الگوبرداری از بهترین ها، میتواند کمک زیادی در بهبود فضای کسب و کار داشته باشد. زمانیکه یک تیم کاری تشکیل می شود و با تلاش فراوان و با طرح ایده های جدید گره ای از مشکلات کشور را برطرف می کند نباید با بی توجهی و عدم حمایت موجب بی انگیزه شدن آن ها شد . هرچند باید درصد عمده ای از درصد موفقیت فعالان عرصه تولید را منوط به توانایی پیش بینی صحیح آینده و توانایی تحلیل وضعیت رقبای بالقوه و بالفعل دانست اما با در نظر گرفتن تمام موارد فوق میتوان اذعان داشت که تنها راه رهایی بنگاه های اقتصادی ایران از خطرات موجود و تهدیدهای بازار سرمایه، کاهش هزینه های کسب و کار و همزمان با آن کاهش میزان ریسک در سرمایه گذاری از طریق مجراهای مورد بحث است. * عضو هیئت مدیره انجمن سازندگان ماشین, قطعه و مجموعه های صنعتی و خودرو تبریز

من را بزنید، من هم یک بسیجی ام....

آقای رییس جمهور:

ابوذرهای سپاه و بسیج امتحان پس داده اند، به فکر طلحه های خزیده در آستینتان باشید.

جناب آقای دکتر! ابوذرها و سلمان های سپاه امتحان پس داده های این انقلابند، شما مراقب طلحه هایی باشید که در آستینتان لانه کرده اند و در بیت شریف پشت پرده دولتتان شما را به جملی نوین رهنمون می کنند.

آری این روزها دشمنان خوب فهمیده اند باید تبر را بر جان کدامین درخت تنومند نهاد تا کمر استقامت و آزادگی را شکست. فهمیده اند که ماجرای شکست هایشان از تصمیمات کدام اتاق ها و حلقه ها آب می خورد. فهمیده اند پل اتصال مردم و یکتا نظام مستقل و آزاده دنیا کجاست.

امروز اگر دشمنان ما شب و روز، بی وقفه بر اسب کینه توزی خود از نظام اسلامی می تازند و پیشانی فرهنگی نظام یعنی بسیج و سپاه را مورد عنایت یاوه گویی های خود قرار می دهند حرفی نسیت چون ذات گرگ صفتان همین بوده و هست اما چند صباحی است انگشت تعجب در دهان ما گزیده شده است که چرا مرد کلید به دست اعتدال شمشیر را از رو بسته با فرزندان جان برکف بسیجی این انقلاب؟ چرا مرد شماره یک اجرایی کشور که می داند هرجا خواسته زمین بخورد سپاه و بسیج دستش را به حمایت گرفته اند بر شیپور غربی ها می دمد و ابرو بر سپاهیان در هم می کشد؟ واقعا چه شده است؟

ابوذرهای سپاه امتحان پس داده اند، مراقب طلحه های خزیده در آستیتنان باشید

رئیس جمهور عزیز.... ابوذر ها و سلمان های سپاه پاسداران انقللاب اسلامی آزمون خود را در بزنگاههای انقلاب پس داده اند در برابر تهدید دشمن تهدید کرده اند و در برابر تجاوزش دفاعی عزتمندانه و غیرتمندانه، در برابر تحریم چفیه بر کمر بسته اند و با اقتصاد مقاومتی نبض اقتصاد کشور را پرتپش نگاه داشته اند، در سازندگی، دولت ها را از زیر بار سنگین پروژه ها به سلامت به بیرون کشیده اند. در فتنه ها و شیطنت ها مقاوم و استوار از خیمه ولایت حراست و پاسداری کردند اما هیچگاه به خاطر نداریم در جواب توهین دشمنان لبخند زده باشند و با شیطان بزرگ دست دوستی داده باشند....

جناب آقای دکتر ابوذرها و سلمان های سپاه امتحان پس داده های این انقلابند، شما مراقب طلحه هایی باشید که در آستینتان لانه کرده اند و در بیت شریف پشت پرده دولتتان شما را به جملی نوین رهنمون می کنند. توهین به منتقدین، حمله به صدا و سیما، حمله به سپاه پاسداران، طرح همه پرسی و معلوم نیست نقشه های بعدیشان برای خارج کردن شما از آغوش این ملت چه باشد. ما یقین داریم شما این طلحه ها را نا امید می کنید...

دشمن برایتان کف می زند، بیدارید؟

آقای رییس جمهور، این روزها موج احسنت ها و تبریک های منافقین لندن نشین برای شما نقل صفحات شبکه های اجتماعی شده است و اشک بر گونه ما آنچنان جاری است که پهنای صورتمان را گرفته است، نه از تلخی سخنانتان نه، اندوه ما از کف زدن های خبیثانی است که می خواهند رییس جمهور من را از من گرفته و تریبون خود کنند.آنهایی که با افتخار به احترام سخنانتان درود روانه تان می کنند. بیدارید آقای رییس جمهور؟

اگر آنها فرموش کرده اند من و هم نسلانم فراموش نکرده ایم رشادت شما را در تیرماه 78 که آنگونه مچ فتنه گران را خواباند که هنوز دل خیلی هایشان با شما صاف نشده است. اما شما را چه شده است جناب آقای دکتر؟

این دستان شما و این صورت من، بنوازید

آقای رییس جمهور من یک بسیجی ام و همانند پدر پیر انقلابمان به بسیجی بودنم افتخار می کنم، حال اگر فکر میکنید با حمله به بسیج و بسیجیان می توانید مرهمی بر زخم شکستتان در تئوری وهم آلود مذاکره بگذارید، اگر خیال می کنید با برچسب نهادن بر سپاه و سپاهیان بر عدم توان کنترل اقتصاد سرپوش می گذارید و اگر فکر میکنید لبخندتان سهم آقایان کرسی نشین کاخ سفید است و شلاق های کلامتان زیبنده تن فرزندان فدایی رهبری این دستان شما و این صورت من....

بنوازید ...مرا بزنید .... من یک بسیجی ام.... یک بسیجی از نسل احمدی روشن ها...

این پیش نهادن صورت یک بسیجی را ضعف مپندارید که هم من و هم شما می دانیم بسیج و سپاه توده ی مردم اند و مشت مردم گره کرده و سهمگین تر از سیلی شماست اما همه ما امیدواریم شاید شما از نواختن سیلی بر گونه های ما خسته شوید و بعد از آن اگر دلتان با ما صاف شد شاید کمی هم بر دشمنان این انقلاب بتازید....

نشر:  گلستان ما /خبرگزاری دانشجو

کارگزاران در همایش اقتصاد ایران گفتند: «ما مدیر نیستیم»

سال 91 سالی پرالتهاب برای فضای سیاسی کشور بود؛ جریان کارگزاران همه هجمه‌های خود را بر دولت احمدی‌نژاد و به بهانه احمدی‌نژاد به همه اصولگرایان وارد می‌کرد و مدیریت کشور را به بن‌بست رسیده فرض می‌کرد. آنها تنها راهکار خروج از بن‌بست و بحران مدیریتی کشور را آمدن هاشمی به عرصه مدیریت اجرایی کشور می‌دانستند.  این جریان بعد از انتخابات سال 84 و روی کار آمدن گفتمان عدالت از فضای سیاسی کشور کنار رفت اما حضور جریان انحرافی در دولت دهم بویژه در مباحث فرهنگی و اقتصادی فرصتی را به این جریان به محاق رفته داد تا به بهانه احمدی‌نژاد به گفتمان عدالت و پیشرفت حمله کند و آن را فاقد کارآمدی نشان دهد. این موضوع با بحران‌سازی‌های واهی جریان سازندگی شروع شد. هاشمی که دولتش بنای انحراف در الگوهای اجتماعی را گذاشت و سیاست‌های اقتصادی‌اش فشار تورم 50 درصدی را بر گرده مردم مستضعف جامعه گذاشت با القای بحران مدیریت در مصاحبه با روزنامه آرمان گفت: «مدیریت‌ها هم واقعاً اشکال دارد. من سال‌ها پیش تذکرات جدی دادم. این سبک مدیریت در نهایت نمی‌تواند خوب باشد. شاید بعضی‌ها به سوءنیت منتسب می‌کنند اما این‌گونه نیست. معتقدم مسؤولان، کشور و انقلابشان را دوست دارند و مسؤولیت‌شان را می‌فهمند ولی عدم کارآیی یک مساله است و باید در مسؤولیت‌ها کارآیی باشد و شرایط یک مدیر چه در مقدمه یک بحران و چه در خود بحران شرایط ویژه‌ای دارد که به اصطلاح بحران مدیریت و مدیریت بحران می‌گویند».

بعد از آن سلسله مصاحبه‌ها درباره بحران مدیریتی در کشور شروع شد. حسن روحانی در همایش «برند برتر، کیفیت برتر» در جمعی از اصلاح‌طلبان با حمله به ادبیات خدمت‌رسانی  گفت: «مردم دلار نمی‌خواهند، صداقت و برنامه می‌خواهند. ما نیاز به نوکر نداریم نیاز به مدیر داریم. ما نیاز به نوکر مدیر داریم، نه نوکر خالی، تنها نوکر بودن کافی نیست».

در شرایطی که رهبر انقلاب در خراسان شمالی از اتحاد سیاسیون و دوری از تنش‌های سیاسی صحبت کردند و فرمودند: «در مدت باقیمانده تا انتخابات و در خود انتخابات، همت همه مسؤولان بر حفظ آرامش و اجتناب از جنجالی شدن فضای سیاسی کشور متمرکز باشد و مسؤولان، سیاستمداران، تریبون‌داران و مدیران عرصه‌های گوناگون نیز کاملا مراقب باشند با یک حرف یا عمل نسنجیده و اختلافی، موجب متلاطم شدن فضای سیاسی نشوند»، سلسله مصاحبه‌ها ادامه داشت و محمدعلی نجفی که خود را برای انتخابات ریاست جمهوری آماده می‌کرد در مصاحبه با آسمان بر طبل «بحران مدیریت» هاشمی کوبید و  گفت: «وضعیت فعلی یک فاجعه است و باید یک دولت ملی روی کار آید». همه اطرافیان هاشمی او را تشویق به حضور در عرصه انتخابات می‌کردند و با سیاهنمایی وضعیت کشور زمینه‌ها را آماده می‌کردند. کلیدواژه کارگزاران این بود که «80 درصد مشکلات کشور از سوءتدبیرهای مدیریتی است» و اگر آیت‌الله هاشمی روی کار‌ آید این مسائل حل خواهد شد. شاید خود هاشمی آن زمان می‌دانست به خاطر کهولت سن و خیلی مسائل دیگر تایید صلاحیت نخواهد شد و در مصاحبه‌ای که شخصا انجام داد، گفت: «بنا ندارم در انتخابات آینده نامزد شوم».

جدی‌ترین اظهارنظرها درباره حضور هاشمی در انتخابات را بعد از وی فرزند کوچکش در مصاحبه با نشریه مثلث انجام داد. یاسر هاشمی که ظاهرا از پدر خود یک اسطوره شکست‌ناپذیر ساخته بود، گفت: «آقای هاشمی انقلاب را فرزند خود می‌داند و تلاش دارد کمک کند انتخابات در یک شرایط مطلوب برگزار شود». یاسر هاشمی در این گفت‌وگو حسن روحانی را گزینه مناسبی برای جانشینی پدرش در انتخابات معرفی می‌کند و می‌گوید: «حسن روحانی گزینه مورد علاقه هاشمی است که می‌تواند وحدت ملی را با هدایت هاشمی به سرانجام برساند».

کرباسچی، دبیر کارگزاران نیز حسن روحانی را بدل هاشمی دانست و معتقد بود او می‌تواند اعتدال را رعایت کند. وی تلاش کرد همفکرانش نیز در کنار روحانی قرار بگیرند. هاشمی با فشار اطرافیان در لحظات آخر به میدان انتخابات آمد و با رد صلاحیت خیلی سریع هم از این میدان خارج شد و همه پتانسیل هاشمی پشت روحانی جمع شد. این بار این روحانی بود که فرشته نجات کشور لقب می‌گرفت، فرشته نجاتی که همه هماهنگی‌ها را برای اجرای هر کاری با هاشمی انجام خواهد داد.

روحانی نیز در کوران تبلیغات انتخاباتی بر این ناکارآمدی‌ها و سوءمدیریت‌ها تکیه می‌کرد، او می‌گفت می‌تواند هم چرخ اقتصاد را بچرخاند و هم چرخ سانتریوفیوژ‌ها را! و با همین شعار‌ها هم رأی آورد.

روحانی از همان ابتدای انتخابات مدیریت صحیح را در «بستن با کدخدا» می‌دانست و تعامل با دنیا را راهکار برون‌رفت از مشکلات می‌دانست. او در اولین اظهارنظرهای انتخاباتی‌اش نیز دوباره به سراغ رابطه با آمریکا رفت و از 3 مرحله‌ای بودن رابطه با آمریکا گفت: «آمریکا یک واقعیت در دنیای امروز است که نمی‌توانیم آن را انکار کنیم، چون یک ابرقدرت است. قدرت اول اقتصادی و علمی و نظامی را در دنیا دارد و در مجامع بین‌المللی تأثیرگذار است. جمهوری اسلامی ایران هم یک قدرت بزرگ و تأثیرگذار در منطقه و جهان است. دلایل اینکه ما به این شرایط با آمریکا رسیده‌ایم، به خاطر اقداماتی بوده که آمریکا پس از پیروزی انقلاب آغاز کرده و اقداماتش منجر به روابطی پرتنش بین دو کشور شده است و بعد هم به روابط تخاصم‌آمیز رسیده است».

وی با بهانه قرار دادن منافع ملی درباره تایید رابطه با آمریکا گفت: «اینکه با آمریکا حرف بزنیم یا نزنیم و رابطه داشته باشیم یا نداشته باشیم، اصل نیست. اصل منافع و امنیت ملی ما است که باید ببینیم اهداف ما چگونه تأمین می‌شود».

وی در این زمینه ادامه داد:«شاید دولت آینده فرصتی بیابد که طی آن بتواند حداقل روابط ایران و آمریکا را که امروز تخاصم‌آمیز است، به یک رابطه توأم با تنش تبدیل کند. یک زمانی دولت‌ها دنبال کاهش تنش بودند، حتی در رابطه با آمریکا اما امروز سطح روابط 2 کشور از تنش بالاتر است و رابطه ما با آمریکا در حد تخاصم است. در قدم اول دولت بعد باید تخاصم در رابطه با آمریکا را به تنش تبدیل کند و در مرحله دوم بکوشد تنش را کاهش دهد و حتی اگر توانست به تنش پایان دهد. پس از طی این 3 مرحله، می‌توان به مراحل بعدی رابطه هم فکر کرد».

روحانی پیروز شد و همه منتظر بودند ببینند منتقدان مشکلات فعلی و کارگزارانی که مدعی بهبود وضعیت کشور هستند چه می‌کنند اما وی از همان ابتدا به سراغ تعامل با آمریکا رفت، اقتصاد داخلی را فراموش کرده و سیاست خارجه و تعامل با غرب را اصلی‌ترین استراتژی خود قرار داد. توافقنامه پرانتقاد هسته‌ای ژنو امضا شد که همچنان هیچ عایدی برای جمهوری اسلامی نداشته است.

در این یک‌سال و اندی بی‌تدبیری‌های بسیاری در عرصه اقتصادی کشور شاهد بودیم که نمونه آن «نحوه توزیع سبد کالا»، «متوقف شدن مسکن مهر»، «سیاست‌های ضد اقتصاد مقاومتی دولت»، «بسته شکست خورده خروج از رکود غیر تورمی» و... بوده است که به همه آنها باید عدم چرخیدن سانتریفیوژها و چرخ‌های اقتصاد و صنعت و تولید ملی را نیز اضافه کنیم.

روحانی در آخرین پرده از حُسن مدیریت‌هایش، همایش اقتصاد ایران را برگزار کرد؛ همایشی که همگان تصور می‌کردند در آن چند راهکار مدیریتی جهت بهبود وضعیت اقتصادی از سوی دولت بیان شود حال آنکه روحانی در نهایت تعجب همگان در این سخنرانی اعلام کرد: «در کشور ما سال‌ها و دهه‌هاست که اقتصاد به سیاست خارجی و داخلی یارانه می‌دهد، اقتصاد ما تا کی باید به سیاست یارانه بدهد؟ باید یک دهه امتحان کنیم و از سیاست داخلی و خارجی به اقتصاد یارانه بدهیم تا ببینیم زندگی، معیشت و اشتغال جوانان مردم چگونه خواهد شد. من به عنوان مسؤول اجرای قانون اساسی دلم می‌خواهد شرایطی فراهم شود تا به این اصل قانون عمل کنیم و یک بار هم که شده آن چیزی را که برای همه مهم است و اهمیت دارد را از مردم بپرسیم».

 

روحانی در این همایش گفت ما در مذاکرات بر سر آرمان‌ها مذاکره نمی‌کنیم: «تجربه سیاسی ما می‌گوید کشور با انزوا نمی‌تواند رشد مستمر داشته باشد این بدین معنی نیست که ما دست از اصول و آرمان‌ها برداریم مگر کسی در میز مذاکره درباره اصول و آرمان‌ها صحبت می‌کند، یک عده در توهمات زندگی می‌کنند، دنیای امروز بحث منافع است. تهدیدها، فرصت‌ها و منافع مشترک اساس بحث سیاست خارجی است و اصول و آرمان در سیاست خارجی بحث نمی‌شود، مگر ما در مرحله اول در توافق ژنو آرمان و اصول را معامله کردیم. ما با هم حرف زدیم و توافق کردیم، مگر اصول بردیم تا معامله کنیم؟‌ تمام مذاکرات اینگونه است که می‌خواهد پلی بین خواست طرف و خواست ما وصل شود، آرمان ما به سانتریفیوژ وصل نیست. اگر از آن طرف ما شفافیت بیشتری نشان دهیم و فلان غنی‌سازی که به آن نیاز نداریم متوقف کنیم یعنی آرمان ما رفت؟»

 

روحانی تمام سرمایه خود را روی همین مذاکرات با غرب گذاشته بود؛ مذاکراتی که همه ملت بدان بدبین هستند. شاید نتیجه‌ای که روحانی تا اینجا به‌دست آورده همانی باشد که رهبر معظم انقلاب از آن به عنوان مرحله‌ای برای «بلوغ فکری جامعه» نام بردند. بلوغ فکری که 2 ثمره اصلی دارد؛ ثمره اول آنکه تنها راه برون‌رفت از مشکلات تکیه بر توان داخلی، منابع غنی و نیروهای متخصص و جوانی است که در کشور وجود دارند و می‌توانند چرخ اقتصادی کشور را بچرخانند و دوم «اثبات ناکارآمدی رویکرد جریانی که سال‌ها همگان را به سوءتدبیر مدیریتی متهم می‌کرد و خود را نماد کارآمدی و «کارگزاری» معرفی می‌کرد»، رویکردی که تنها راهکارش توسعه برون‌زا و «بستن با کدخدا» بود.