بـــا عـــرض سلام خدمت تموم بازدیدکنندگان وبلاگ مــــا
طـــبــق درخــــواســــت دوســـتان تـــصـــمـــیـــم گـــــرفتیــــم نـــحـــوه ضــد هـــــڪ ڪردن و WiFi رو هـــم آمــــوزش بدیم .
چـــون دیـــگـــہ نـامـــردیـــــہ هـــــڪ رو یـــاد بدیم ، ولـــے ضــد هـــڪ کردنـــشو یاد نــدیـــم .
خــــب بریم ســــراغ آمـــــوزش
برای مدیریت WiFi ابتدا باید بـــا وارد سایت گوگل شـــوید و این اعداد رو وارد کنید و سپس serch بزنید .
192.168.1.1
وقـــتـــے این رمز رو بزنید ، مـِــنــُــو تــنظیمات WiFi مـــیاد و با زدن Apn خود میتونید وارد تنظیمات شـــبکــه WiFi خودتون شوید .
ڪادر هارو طـــبق دستورات زیر پــُـر کـنــیــد
user : admin
pass : admin
امنیت شبکه رو بذارید
WAP/WAP2 PSK
ســـپـــس رمز خودتون رو مخلوطی از اعداد و حروف بذارید
اگه از حروف بزرگ و کوچیک لاتین استفاده کنید بهتره
مثلا : M23m42
یا هرچیزی که خودتون میخواین
نــــکــــتہ : رمـــزتــون رو 10 ڪاراڪتر بـــگـــذاریـــد .
بـــعـــد از اتـــمـــام ڪار روی Apply کـــلــیک ڪنید تا تنظیمات ذخــیــره شـــود .
مـــــوفـــق باشـــید .
مـــنـــبـــع : www.rezasasy.blogfa.com
بعد از خریدن کتاب هایی که از قبل لیست کرده بودم،خانم فروشنده گفت این کتاب رو هم بگیر خیلی سر و صدا کرده!گفتم:بزار ببینم این چیه که یه جماعتی سر و صداش رو شنیدن و ما بی نصیب موندیم تا حالا!
کتاب خدمتکار و پرفسور در 183 صفحه از نویسنده زنی ژاپنی "داستان زندگی غیرمعمول یک پرفسور ریاضی نخبه است از دریچه نگاه خدمتکاری جوان.پرفسور بر اثر حادثه ای با حافظه ای زندگی می کند که صرفاً 80 دقیقه دوام می آورد.همچنان که خدمتکار جوان و پرفسور هر روز از نو به یکدیگر معرفی می شوند رابطه ای عجیب و زیبا میانشان شکل می گیرد.پرفسور اگرچه قادر نیست کیفیت روزهای خود و نوع رابطه اش با خدمتکار و پسرده ساله وی-رادیکال- را به یاد بیاورد اما رابطه ای میان ساده ترین مقادیر عددی را به سادگی کشف می کند.خدمتکار و پرفسور داستانی خارق العاده است از زیستن در زمان حال.این داستان در سال 2006،دستمایه ساخت فیلمی به نام"پرفسور و معادله ی محبوبش"به کارگردانی تاکاشی کوئیزومی قرار گرفت."(نوشته پشت جلد)
همیشه موقع خریدن کتاب یه نگاهی به پشت جلد می ندازم که یه کلیتی از کتاب دستم بیاد و انگار اشتباه کرده بودم،همون بهتر که نگاه نکنم!چون ممکنه زود گول بخورم و کتاب رو بخرم.البته این نظر شخصی منه ولی وقتی خوندن کتاب رو شروع کردم از وسط هاش دیگه نتونستم بخونم و برای یه چند روزی گذاشتمش کنار و رفتم سراغ یه کتاب دیگه.از بس تکراری و خسته کننده به نظرم اومد.خود موضوع جالبه و غلط اندازه ولی اینقدر در مورد معادلات ریاضی و بازی بیس بال حرف می زنه که حافظه بلند مدت و کوتاه مدتم با هم قاطی شد.
البته یه قسمت هایی از کتاب یه نیمه هیجانی به آدم دست می ده که بعدش دوباره می بینی که هیچی نبوده و توهم توئه.ولی در کل دلم پیش پرفسور قصه بود و اینکه کلاً یه حافظه 80 دقیقه ای داشت و تلاش خدمتکار برای تر و خشک کردن پیرمرد رو دوست داشتم.اینکه پیرمرد برای اینکه چیزی رو یادش نره،روی کاغذ می نوشت و به کُتش سنجاق می کرد. ولی در کل این کتاب رو مطمئناً به کسی پیشنهاد نمی کنم و اگه تمایل به خوندن داشت خودم براش تعریف می کنم
بخش هایی از کتاب:
*اعتقاد داشت غلط ها همان قدر روشنگرند که پاسخ های درست.
*اعداد راه دسترسی او به جهان بیرون بودند.اعداد امن بودند و منشا آرامش.
*گرسنگی آدم ها را احمق تر و ضعیف تر از آنچه هستند می کند،برای همین باید ذهن را هم تغذیه کرد.
*علامت رادیکال،نماد بخشنده ای است؛سرپناهی می شود برای همه ی عددها.
*حل کردم مسئله ای که می دانید جواب دارد مثل بالا رفتن از کوه با راه بلد در جاده ای است که قبلاً کس دیگری ساخته باشد.در ریاضیات،حقیقت همواره در جایی است که کسی از آن خبر ندارد،جایی فرای همه ی جاده های رفته.همیشه هم جواب در رسیدن به قله نیست.ممکن است در شکاف لیزترین صخره باشد یا جایی ته دره.
*هر مسئله ای برای خودش یک ریتم خاص دارد،درست مثل موسیقی.وقتی ریتم دستت بیاید،یک حس کلی ازمسئله می گیری و آن وقت است که می فهمی تله ها کجا ممکن است منتظرت باشند.
*از بین چیزهایی که از پرفسور یک معلم معرکه می ساخت این بود که هیچ وقت نمی ترسید بگوید:"نمی دانیم"
*عددها چیزی را عوض نمی کردند.اوضاع را بدتر می کردند که بهتر نمی کردند.
*نظم ریاضی دقیقاً به این خاطر زیبا است که تاثیری بر دنیای واقعی ندارد.صرفاً به خاطر اینکه کسی چیزی درباره اعداد اول می داند،زندگی ساده تر نمی شود یا پولی عایدش نمی شود.
*تنها هدف ریاضیات کشف حقیقت است.
*حقایق اصیل همیشه نادیدنی اند.نمی شود در چیزهای مادی یا پدیده های طبیعی یا احساسات انسانی پیدایشان کرد. اما ریاضیات می تواند به آن ها نور بتاباند،بیانشان کند-در واقع هیچ چیز نمی تواند ریاضیات را از این کار باز دارد.
*به این اعتقاد داشت که سوال های بچه ها از سوال های بزرگ ترها مهم تر است.سوال های هوشمندانه را به جواب های هوشمندانه ترجیح می داد.
*در خیالم خدا را موجودی می دیدم که گوشه ی دور آسمان نشسته و طرحی از تور لطیف را چنان به ظرافت می بافد که ظریف ترین نور هم از میانشان رد شود.تور از هر سو بی نهایت می رود و در نسیم کیهانی موج بر می دارد.
*بهترین نقطه همیشه سهم یکی نمی شود.باید با هم بسازند.
*کسی جایی یک بار می گفت بدترین بخش پدر مادر بودن نگرانی برای بچه هاست.
دانستنی های اعداد بزرگ
تا کنون ما در زندگی روزمره با اعدادی از قبیل ده ، صد ، هزار ، میلیون و میلیارد سروکار داشته ایم و به جز ریاضیدان ها کمتر کسی با ادامه ی این اعداد آشنا است. البته در گذشته چندان نیازی به دانستن نام اعداد بزرگ نبود ولی برای رسیدن به توان های بالای عدد 10 ، زمانی طولانی سپرده شده .
واژه بزرگترین عدد غیر مرکبی که در ترجمه ی اصلی عبری قدیمی تورات وجود داشت ، عدد ده هزار (رواوا) است.تقریبا دو هزار سال بعد واژه ی میلیون توسط یک ایتالیایی در قرن سیزدهم به کار گرفته شد.
میلیون به معنی هزار بزرگ است. اعداد بزرگتر باز از طریق ترکیب ساخته شده اند:ده میلیون ، صد میلیون و...
بعد از چند قرن واژه ی بیلیون ( در آغاز قرن هفدهم ) در انگلستان به کار رفت که در آن زمان بسیار شگفت بود. سپس در قرن بیستم نام گذاری کاملی از اعداد بزرگتر تعیین شد. طبق فرهنگ تفصیلی و بستر اعداد بعد از میلیون به شرح زیر است :
بیلیون ( میلیارد ) = 109
تریلیون = 1012
کوادریلیون = 1015
کونیتلیون = 1018
سکستیلیون = 1021
سپتلیون = 1024
اکتیلیون = 1027
نونیلیون = 1030
دسیلیون = 1033
اندسیلیون = 1036
دیودسیلیون = 1039
تری دیسیلیون = 1042
کواتوارد دسیلیون = 1045
کواین دیسیلیون = 1048
سکس دیسیلیون = 1051
سپتن دیسیلیون = 1054
اکتو دیسیلیون = 1057
ندوم دیسیلیون = 1060