شب دوشنبه فرصتی دوباره یافتیم تا جمعی از اعضای موسسه سری بزنیم به طبیعت زیبا و جنگلهای لخت و عریان که اندامهایشان را به باران سپرده اند تا برای میهمانی بزرگ بهار غسل استقبال بکنند و خود را برای ورود شکوفه ها آماده نمایند .
دستهایشان را دیدیم که سوی آسمان بلند کرده بودند ما با گوشهای احساسمان زمزمه هایشان را شنیدیم که در گرما گرم استقبال و آمادگی برای ورود بهار دلهای پراز درد وگله هایشان را با آسمان آبی و روشن همدم میکردند و عقده هایشان را میگشودند شاید برای سال آینده هم که شده دلتنگیهایشان و هراس و دلهره هایشان نقل آدمها شود !
مگر میشود آرام بود وقتی هزارن قتل کوچک و بزرگ در این جنگل رخ داده و من آثار و نشانه ها یشان را ببینم! مگر میشود آرام بود وقتی دستهایی را و تبرهایی را و اره های و جرقه های سوزان آتش را دید و آرام بود و به آرامش رسید؟
شاید ابتدای راه و در سرمای شب های زمستان لحظاتی خوش را در جنگل گذراندیم ولی رسیدیم به جاهایی که زبان قاصر از بیان این نامهربانی هاست که گوشه ای از آن را در تصاویر زیر می بینید...
اعضای تیمملی فوتبال کشورمان پس از حذف از جام ملتهای آسیا روز گذشته ساعت ٣٠: ١٧ وارد تهران شدند و مورد استقبال مسئولان فدراسیون و همچنین مردم قرار گرفتند. وزیر، نماینده نفرستاد ولی از سوی فدراسیون، علی کفاشیان، مهدی تاج و چند مسئول دیگر به استقبال کاروان تیمملی رفتند اما از وزارت ورزش هیچ مسئولی در فرودگاه حضور نداشت. کفاشیان به هر یک از بازیکنان تیمملی یک شاخه گل هدیه کرد. او همچنین با ملیپوشان روبوسی کرد و برخورد گرمی با آنها داشت.
٢ بنر بزرگ خوشامدگویی از سوی روابط عمومی فدراسیون برای نصب در فرودگاه، آورده شده بود اما مسئولان فرودگاه امام خمینی (س) برای نصب این بنرها از مسئولان فدراسیون فوتبال طلب ١٤میلیون پول داشتند. به همین دلیل پس از نصب این بنرها و به دلیل پرداخت نشدن پول، مسئولان فرودگاه آنها را کَندند.
در کنار مسئولان، حدودهزار هوادار تیمملی و همچنین علی ضیا، مجری تلویزیون برای خوشامدگویی به بازیکنان تیمملی در فرودگاه حضور داشتند که در این میان نصب بنرهایی با مضمون حمایت از کیروش بسیار جلب توجه میکرد. روی یکی از این بنرها نوشته شده بود: «کیروش کبیر! تو از خیلی از ایرانیها ایرانیتری.» به محض اینکه کارلوس کیروش وارد سالن شد، مورد تشویق حاضران قرار گرفت. مردم برای سرمربی تیمملی دست زدند و او نیز به ابراز احساسات آنها پاسخ داد. ایراندوست بازیگر نقش «غول برره» برای استقبال از ملیپوشان فوتبال به فرودگاه آمده بود؛ جالب بود، زمانی که کیروش میخواست از میان مردم عبور کند تا به ماشینش برسد ایراندوست بهعنوان بادیگارد کیروش، مردم را کنار میزد!
کارلوس کیروش، سرمربی تیم بعد از بازگشت تیمملی از استرالیا لحن خیلی آرامتری نسبت به قبل که منتقدانش را با جملات تندی مواجه کرده بود، داشت. او عنوان کرد: «به تمامی نظرات احترام میگذارم و تنها مطلبی که باید یادآوری کنم این است که از چندسال پیش که به ایران آمدم بیش از ٥٠ بازی ملی انجام دادیم و تنها در ٧ بازی شکست خوردیم. به هواداران و بازیکنانم که بهخاطر تمرکز و تعهدی که در زمین داشتند افتخار میکنم و البته باید بگویم که نمیتوان دل همه را به دست آورد.» وی درباره ماندن یا نماندنش در تیمملی اظهار کرد: «در حال حاضر باید آنالیز بزرگ و وسیعی از عملکردمان و اینکه در کجا قرار داریم انجام دهیم. مطلب مهم این نیست که مربی بماند یا نماند بلکه مسأله این است که ایران میخواهد چه کاری انجام دهد.»
فکر می کنم در شرایط فعلی ، حمایت از کی روش برای ماندن در ایران و هدایت تیم ملی از مهمترین گزینه هایی است که باید به آن پرداخته شود - هر چند طی سالهای اخیر ؛ برخوردهای منفعلانه مسئولین ورزشی با سرمربی های تیم ملی بعد از هر بازی بسیار متفاوت جلوه می کند و انتظارات در حد خصومت شخصی بروز می نماید ، لیکن ماندن وی بهتر از رفتن او می باشد - خاطره ویرا بعد از اینکه ایران به جام جهانی رفت ، بسیار آزاردهنده است و امیدوارم برای کی روش همچنین اتفاقی نیافتد . مردم فوتبال را خوب می فهمند. مردم برای صداقت ارزش قائل هستند. مردم به آنها که واقعاً خدمت می کنند علاقه بسیار دارند. مردم فرق کی روش و دوشاب را تشخیص می دهند.کارلوس کی روش می رود تا بشود محبوب ترین مربی تاریخ ایران . او فقط یک "جام" کم دارد. امید که این یک جام را بگیرد و بعد برود. امیدوارم مصداق ضرب المثل ایرانی های خوش استقبال بد بدرقه نباشیم ! / رضا اصلاحی
مرور خاطرات محمد علی ابطحی، رئیس دفتر رئیس دولت اصلاحات، که پس از پایان هشت سال ریاست جمهوری خاتمی به استفاده از این روش اعتراف میکند، بسیار قابل تأمل است. محمد علی ابطحی به صورت کاملاً صریح و بدون تعارف، از استفاده از نیروهای جایگزین برای استقبال از رئیس جمهور در سفرهای معدود خاتمی به استانها میگوید. در زیر خاطره مربوط به روز بیست و هتفم فروردین سال 1385 حدود